سید صادق حقیقت در برنامه تلویزیونی سوره گفت: علامه طباطبائی، هگل ایران است و به نظر من عقاید ایشان با قرائت نواندیشانه سازگار است خصوصا در اندیشه سیاسی.

به گزارش خبرگزاری مهر، در هفدهمین قسمت از برنامه تلویزیونی سوره موضوع «نواندیشی دینی، دفاعیه‌ها و اعتراض‌ها» با حضور سید صادق حقیقت، پژوهشگر حوزه دین، استاد دانشگاه و رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه مفید مورد بررسی قرار گرفت.

دیانی در ابتدای برنامه پرسید وقتی از جریان نواندیشی دینی حرف می زنیم از چه حرف می‌زنیم؟

حقیقت پاسخ داد: من برای پاسخ به این سوال به جای استفاده از واژه «جریان» از واژه «گفتمان» استفاده می‌کنم چون تخصصی تراست و مقصود من از گفتمان مجموعه ای از گزاره هاست که یک حقیقت را تولید می‌کنند بنابراین نواندیشی دینی یک گفتمان است. در این گفتمان یکسری حقایق تولید و گزاره هایی کنار هم گذاشته شده و با گفتمان های دیگری چون گفتمان سنتی، سنت گرایان، اسلام سیاسی، تجددگرایان و نواندیشی دینی مرزبندی شده است.

وی افزود: گفتمان سنتی، گفتمانی است که بعد از غیبت کبرا ادامه و در غالب حوزه های علمیه تجلی پیدا کرده است. در این گفتمان، تجدد یک مسئله نیست که فقها و علما نیازی ببینند به آن پاسخ دهند. نکته دیگر اینکه سوال با مسئله فرق دارد؛ سوال وقتی تبدیل به مسئله می‌شود که به مبانی آن توجه شود. سنت گرایان معتقد به حکمت خالده هستند و معتقدند که یک نخ تسبیح بین ادیان وجود دارد که اینها را به هم وصل می کند. عقاید اهالی گفتمان سنتی با اهالی گفتمان سنت گرا متفاوت است. چون در گفتمان سنت گرا، تجدد مسئله است و مورد نقد جدی قرار می‌گیرد.

حقیقت ادامه داد: طرفداران گفتمان اسلام سیاسی، به ضرورت تشکیل حکومت براساس شریعت اعتقاد دارند. شریعت یعنی فقه و وقتی به فقه استناد می کنند یعنی فقیه هستند و اجتهاد می کنند. البته بین فقه سنتی و فقه اسلام گرا یک تفاوت وجود دارد و آن هم اینکه در فقه سنتی تجدد مسئله نیست ولی در گفتمان اسلام سیاسی ضرورت تشکیل حکومت براساس شریعت وجود دارد مثل گفتمان امام خمینی (ره). حال اگر این گفتمان رادیکال باشد، بنیاد گرا می‌شود. بنابراین این گفتمان به ضرورت تشکیل حکومت براساس شریعت باور دارد. تحقق گفتمان اسلام سیاسی در ایران، ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بود. در درون این گفتمان گرایش های میانه و رادیکال وجود دارد.

این استاد دانشگاه در ادامه دسته بندی گفتمان هایی که در ابتدای سخنانش اشاره کرده بود بیان کرد: گفتمان چهارم، گفتمان تجددگرا یا مدرنیسم است. در این گفتمان به عقل تجددگرایانه و انسان متجدد اعتقاد دارد و آن را بر بسیاری از چیزها مقدم می داند. در این گفتمان دو شاخه اصلی وجود دارد، یکی تجدد گرایی روشنفکری دینی و دیگری روشنفکری غیردینی. روشنفکران دینی معتقدند که بین گزاره های دینی و تجدد گرایی تعارض و تنافی وجود ندارد بنابراین تجدد گرایی با دین قابل جمع است. روشنفکران غیردینی اما معتقدند که گزاره های دینی و تجدد باهم قابل جمع نیستند حتی با خوانش مدرن. به عقیده اینها اصل با تجدد است و دین منبعی برای معرفت نیست.

حقیقت افزود: در گفتمان نواندیشی دینی، که بنده هم به آن اعتقاد دارم و حدود ربع قرن است روی آن کار میکنم، قرائت مردمسالار، حقوق بشری و مبتنی برصلح از اسلام وجود دارد. نواندیشان دینی معتقدند که شکلی از دموکراسی و حقوق بشر که خاستگاه آن غرب است می تواند درقرائت دینی وجود داشته باشد. مجموعا تفکرات شهید مطهری نواندیشانه است اما جنبه های غیرنواندیشانه دینی هم دارد.

دیانی سپس پرسید نواندیشی دینی برده داری و کنیزی صدر اسلام را غیراخلاقی می داند یا خیر؟

استاد دانشگاه مفید پاسخ داد: خیر، چون وقتی ائمه معصوم در رویت حضرت علی و پیامبر اکرم (ص) این کار را می‌کردند پس حتما اشکالی نداشته است. دلیلش هم این است که در فرهنگ مردم آن روز ریشه دوانده بود و اسلام نتوانست یکباره بردگی را لغو اما راه هایی برای مبارزه با آن ابداع کرد. بنابراین یک قرائت نواندیشانه وجود دارد که از علامه نائینی وجود دارد به استاد مطهری رسیده که ایده را پرورانده و امروز به دست ما رسیده است. پس تبار نواندیشی دینی به مشروطه، تعارض نائینی و شیخ فضل الله و توجیه فقهی پدیده های مدرن مثل پارلمان و آزادی برمی گردد.

در ادامه مجری برنامه پرسید آیا شما معتقدید جریان سنتی و سیاسی و اسلام گرا و سنت گرا به حقوق بشر و دموکراسی و اینها قائل نیستند؟

حقیقت گفت: خیر نیستند چون برای جریان سنتی اصلا تجدد مسئله نیست که به این موضوعات بپردازد. نواندیشان دینی چون به عقل نوع بشر اعتقاد دارند پس اگر این عقل به چیزی حکم کرد شرع نمی تواند با آن چیز مخالفت کند.

دیانی سپس از حقیقت خواست تا موضع نواندیشان دینی نسبت به اعلامیه ۱۹۸۴ را بگوید.

وی تصریح کرد: اعلامیه جهانی حقوق بشر مجموعا مورد تائید عقل نوع بشر قرار دارد به همین دلیل مبانی دینی نمی‌تواند با عقل نوع بشر تنافی داشته باشد. من در دانشگاه فلوریدا سخنرانی به زبان انگلیسی انجام دادم و نسبت میان اسلام و دموکراسی را به زبان انگلیسی بیان کردم. یکی از سوالاتی که بلافاصله بیان می شود این است که نظرتان درباره حقوق همجنسگرایان چیست؟ من پاسخ دادم که اسلام با همجنسگرایی مخالف است. برای روشن شدن بحث هم یک مثال می آورم: در اعلامیه حقوق بشر آمده است که اگر کسی دستگیر شد باید بلافاصله تفهیم اتهام شود و اگر در کشوری است که زبان کشور را نمی داند باید مترجمی باشد که تفهمیم اتهام کند و به شکل خودسرانه نمی شود یک نفر دستگیر شود. در مورد حقوق همجنسگرایی اما عقل نوع بشر به آن حکم نکرده است. عقل نوع بشر به حق همجنسگرایی حکم نمی کند و متون صریح دینی به حق همجنسگرایی مخالف است.

دیانی سپس پرسید نواندیشی چگونه با متون دینی برخورد می‌کند؟

حقیقت پاسخ داد: تفاوت روشنفکری دینی و نواندیشی دینی در این است که روشنفکران دینی چون عقل متجددانه را حجت می دانند نیازی به اجتهاد به شکل حوزوی ندارند اما نواندیشان دینی در گفتمان اصولگرایی معتقدند که اجتهاد، ابزار فهم است بنابراین اگر من می گویم که جهاد ابتدایی در اسلام وجود ندارد طبق صناعت فقه باید استدلال کند که چرا وجود ندارد. یکی از مشکلاتی که ما در فقه سنتی داریم این است که در فقه سنتی گفته می شود ما چهار منبع داریم؛ کتاب و روایت، سنت، اجماع و عقل. نقد نواندیشی به گفتمان سنتی این است که براساس برداشت محقق اصفهانی و آخوند خراسانی، یک فهم دیگری از عقل به وجود می آید که ما را از اشعری مسلکی جدا می کند.

این دین پژوه در ادامه اضافه کرد: در غرب اصطلاحی با عنوان «دولت رفاه» وجود دارد به این معنی که حداقل های زندگی برای بشر آماده شود و این چیزی است که فقه سنتی به آن نپرداخته است اما من برداشت می کنم که اسلام با دولت رفاه موافق است و ناسازگاری ندارد. پس نکته خیلی مهمی که درباره نواندیشی وجود دارد این است که اتهاماتی که به آن وارد می‌شود را برداریم. نکته دیگر اینکه دیدگاه نواندیشی دینی نسبت به غرب انتقادی است و اصلا اینطور نیست که نواندیشان دینی غرب زده باشند اتفاقا خیلی هم برخورد انتقادی نسبت به غرب دارند. جنبه های سخت افزاری غرب را که همه می پذیرند اما نواندیشان دینی ضمن اینکه بسیاری از جنبه‌های نرم افزاری غرب را می‌پذیرند بسیاری از آنها را هم نمی پذیرند و نقد می کنند. اسلام گرایان سیاسی در مورد جنبه نرم افزاری تجدد معتقدند دانش غربی را کنار بگذاریم و اسلامی سازی کنیم و به اصطلاح جدیدی رسیدیم. اسلامی سازی در گفتمان اسلام سیاسی معنادار است اما در گفتمان تجددگرایی و روشنفکری و نواندیشی دینی معنادار نیست.

دیانی در ادامه سوال کرد که چرا روشنفکران و نواندیشان دینی اسلام سیاسی را قبول ندارد؟

استاد دانشگاه مفید گفت: نواندیشی دینی معتقد به حکومت دینی و اسلامی است منتها فرض بگیرید مردم معتقدند بخشی از اسلام نباید اجرا شود و مشروعیت از سمت مردم می آید و اجبار به احکام نباید کرد اما در قرائت رادیکال اسلام سیاسی باید نهادی داشته باشی که اجبار به شریعت و فقه براساس فهم عده ای خاص کند.

وی افزود: من برای اینکه در حق شهید مطهری جفا نکرده باشم لازم است بگویم که قرائت استاد مطهری از اسلام، قرائتی است که با اسلام سیاسی متعادل و میانه رو قابل جمع و بخش هایی از آن به نواندیشی دینی هم نزدیکی است. بنابراین اسلام سیاسی می تواند مثل آیت الله مطهری، میانه رو باشد. از امام خمینی (ع) هم قرائت های متفاوتی وجود دارد اما به اعتقاد من ایشان هم در دسته گفتمان اسلام گرایی معتدل جا قرار می‌گیرد و البته این موضوع منافاتی هم ندارد که برخی از دیدگاه های ایشان با گفتمان نواندیشی دینی هم سازگار باشد.

حقیقت با اشاره به اینکه در فرصت مطالعاتی که در ایالات متحده بوده متوجه شده که تعابیر خاصی برای گفتمان‌های اسلام استفاده می‌شود تاکید کرد: تفکیک نواندیشی دینی از روشنفکری دینی و تجدد گرا چندان در ایران و جهان شناخته نشده است. در آمریکا هم بین اسلام اصلاح گر و اسلام لیبرال و تجددگر تمییز قائل می شوند و نواندیشان دینی را جزو اسلام اصلاح گر قرار می دهند.

دیانی در پایان از حقیقت پرسید علامه طباطبائی در کدام دسته از این دسته بندی قرار می‌گیرد؟

وی پاسخ داد: علامه طباطبائی، هگل ایران است و از ایشان قرائت های مختلفی صورت گرفته است. بسیاری مثل سید حسین نصر او را سنت گرا خواندند از طرفی نواندیشان دینی خودشان را وامدار علامه می دانند. بنابراین اگر از من بپرسید با قرائت نواندیشانه سازگار است خصوصا در اندیشه سیاسی اگرچه سنت گراها و طرفداران اسلام سیاسی هم حق دارند که قرائتی از ایشان داشته باشند.