چندی پیش سومین چایخانه هم در حرم امام رضا (ع)‌ شروع به کار کرد. به همین بهانه در این گزارش به شکل‌گیری این چایخانه‌ها، گفت و گو با شاعر سر در چایخانه‌ها و نقل قول زائران پرداخته‌ایم.

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله – جواد شیخ الاسلامی: فکر کنید رفته‌اید مشهد حرم امام رضا (ع) و بعد از خواندن نماز و زیارت امین الله حسابی دلتان هوس یک چای خوشمزه کرده است. در این حالت باید برای خوردن یک چای از حال و هوای حرم خودتان را جدا کنید، به مغازه‌های بیرون از حرم بروید یا خودتان را به هتل یا محل اسکان‌تان برسانید. درست است؟ نه! یعنی هم بله و هم نه. تا دو سه سال پیش باید برای یک لیوان چای، زیارت را خوانده‌نخوانده و نصفه و نیمه رها می‌کردید، اما مدتی است که نیاز نیست به هوس چای از حرم پا بیرون بگذارید. چایخانه حضرت در ورودی صحن کوثر، صحن غدیر و به تازگی باغ رضوان در ساعاتی از شبانه روز مشغول خدمت‌رسانی به زائرین و مجاورین هستند و خستگی شما را با چای و دمنوش و لبخند در می‌کنند. خادمان چایخانه در معاشرت‌های خودشان جمله‌ای دارند که می‌گویند «بیاید حرم، چای‌ش با ما!».

اگر شما هم بعد از دو سال قرنطینه و رعایت پروتکل‌ها، بالاخره قصد رفتن به مشهد و زیارت امام رضا (ع) را دارید، بد نیست این گزارش را بخوانید تا با چایخانه حضرت آشنا شوید؛ جایی که خادمان به شما چای تعارف می‌کنند!

تعطیلی چایخانه حضرتی با شیوع کرونا / کار احداث دیگر چایخانه‌ها ادامه دارد

تقریباً چندماه قبل از شیوع کرونا بود که اتفاقی تازه و دوست داشتنی در حرم اتفاق افتاد و آن هم افتتاح اولین چایخانه حضرت در حرم رضوی بود. افتتاح چایخانه همانا و استقبال مردم و زائران و خیران همانا! مردم با شوق و ذوق به چایخانه حضرت می‌آمدند تا بعد از نماز و زیارت چای حرم را نوش جان کنند و به مسیر و کار خودشان ادامه دهند. متأسفانه با شیوع ویروس کرونا فعالیت چایخانه حضرت رضا (ع) به حالت تعلیق درآمد و این خدمت‌رسانی عاشقانه تعطیل شد. البته در همین وضعیت نیز احداث دو چایخانه دیگر در دیگر صحن‌های حرم درحال انجام بود، ولی از فعالیت آنها خبری نبود. در این فاصله یکی دو بار فعالیت چایخانه از سر گرفته شد، ولی باز به دلیل کرونا به حالت تعلیق درآمد تا اینکه با انجام واکسیناسیون، کاهش اپیدمی کرونا و نسبتاً خوب شدن وضعیت مشهد دو چایخانه حرم در صحن جامع پیامبر اعظم (ص) و صحن غدیر به ارائه خدمات پرداختند و چندی پیش هم سومین چایخانه حرم مطهر رضوی در باغ رضوان افتتاح و این سه چایخانه مشغول خدمت‌رسانی به زائران و مجاوران آستان امام رضا (ع) شدند.

ارائه روزانه ۲۵ هزار لیوان چای در هر چایخانه حرم رضوی

امین بهنام معاون خدمات زائران حرم مطهر امام رضا (ع) درباره فعالیت جدید حرم رضوی می‌گوید: چایخانه باغ رضوان به عنوان سومین چایخانه حرم امام رضا (ع) در کنار دو چایخانه دیگر همه روزه از ساعت ۱۵ تا ۲۱ با رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی پذیرای زائران و مجاوران در صحن و سرای رضوی است و روزانه به طور میانگین ۲۵ هزار لیوان چای شیرین متبرک در آن توزیع می‌شود، همچنین دیگر چایخانه‌های حرم نیز با همین ظرفیت پذیرای زائران و مجاران امام رئوف هستند. برای آماده‌سازی این تعداد چای روزانه حدود ۲۰ کیلو چای و ۴۰۰ کیلوگرم شکر در هر چایخانه استفاده می‌شود که توسط ۱۲۰ خادم این خدمات ارائه می‌شود، البته به جز چای انواع دم‌نوش‌های گیاهی هم در چایخانه‌های حضرت رضا (ع) توزیع می‌شود.

رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی در چایخانه‌ها

رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی در چایخانه موضوع دیگری است که از معاون خدمات زائران حرم مطهر امام رضا (ع) جویا شدیم و وی در این رابطه گفت: «سرو چای با رعایت کامل دستورالعمل‌های بهداشتی از سوی خادمان و رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی بین زائران و مجاوران با تشکیل صف‌های منظم و مجزای خواهران و برادران زیر نظر خادمان سلامت در این چایخانه‌ها انجام می‌شود».

شاعر شعر معروف چایخانه حضرت چه کسی است؟

اما اگر شما هم از کسانی باشید که در این مدت به چایخانه حرم رفته‌اند، حتماً با خیمه زیبای چایخانه و شعری که روی آن و همچنین روی لیوان‌های چای و دمنوش نوشته شده آشنا هستید. شعری که از همان روزهای آغازین فعالیت چایخانه حضرت ورد خادمان و زائران امام رضا (ع) شده است و حال آنها را خوش کرده است. میلاد حبیبی شاعر جوان اصفهانی که این شعر را برای چایخانه حضرت سروده است، درباره این اتفاق می‌گوید وقتی با من تماس گرفتند و این موضوع را مطرح کردند، متوجه شدم که ظاهراً یکی دو نفر از دوستان دیگر هم قرار بوده این شعر را بنویسند ولی نتوانسته‌اند کاری از پیش ببرند. آنطور که یادم است باید شعر به تأیید آقای مروی تولیت حرم رضوی می‌رسید و نیاز خادمان چایخانه برای شعر فوری بود. من هم احساس کردم وقتی که چندنفر نتواسته‌اند این شعر را بنویسند، اگر رزق و روزی باشد می‌نویسم و اگر رزق من نباشد، به عهده کسی دیگر می‌افتد. خوشبختانه با اینکه آن روزها مقداری گرفتار دانشگاه و مسائل مختلف بودم، توانستم این شعر را بنویسم و برای دوستان ارسال کنم که مورد استقبال آنها هم قرار گرفت.

میلاد حبیبی که هنوز خودش به حرم نرفته تا مهمان چایخانه حضرت شود و شعرش را در طراحی‌های چایخانه و بر لب زائران و مجاوران ببیند، در این باره می‌گوید: من از وقتی که شعرم داخل حرم ثبت شده انگار خودم «ورود ممنوع» شده‌ام و هربار که می‌خواهم به مشهد بروم اتفاقی می‌افتد و میسر نمی‌شود. هنوز طلبیده نشده‌ام. امیدوارم به زودی قسمت شود که به مشهد مشرف شوم.

این شاعر خوش‌ذوق درباره حس و حال شعر گفتن برای حرم و زمزمه آن توسط زائران و مجاوران و خادمان بیان می‌کند: وقتی که فهمیدم قرار است این شعر در کنار یک اتفاق بدیع و تازه مثل چایخانه حضرت قرار بگیرد، واقعاً خود برایم منحصر به فرد بود. وقتی که عکس‌های اولیه شعر روی کتیبه‌های چایخانه و لیوان‌ها را دیدم، خیلی برایم جذاب و خوشایند بود و احساس کردم خودم را در چنین جایگاهی نمی‌بینم. من این توفیق را لطف خدا می‌بینم و فکر می‌کنم بیشتر از لیاقتم به من داده شده است. خوب است یک ماجرا تعریف کنم. من قبل از نوشتن این شعر یکبار به مشهد آمده بودم و آن دفعه وقتی در حرم امام رضا (ع) نماز می‌خواندم به امام رضا (ع) می‌گفتم «همه دوستان من سابقه یک بار شعرخوانی در حرم را دارند، ولی من هنوز این توفیق را پیدا نکرده‌ام. خودت یک جوری این توفیق را فراهم کن و حالی به دل من بده. ما هرچی که داریم و نداریم از شما داریم. لطفاً نگاهی به شعر ما بکن…». از این ماجرا گذشت و گذشت تا اینکه چندماه بعدتر توفیق شعر نوشتن برای چایخانه حاصل شد. به نظرم این اتفاق استجابت همان دعایی بود که من در حرم داشتم و خوشحالم که نتیجه آن صحبت دونفره بین من و حضرت این‌طوری رقم خورد.

مردم و زائران چایخانه حضرت و این شعر را با همدیگر می‌شناسند

بسیاری از کسانی که به چایخانه حضرت می‌روند میلاد حبیبی را در شبکه‌های اجتماعی منشن می‌کنند و شعر او را بازنشر می‌کنند. حبیبی درباره این تجربه منحصر به فرد می‌گوید: خب آدم دوست دارد تمام لحظه‌های عمرش را در حرم امام رضا (ع) نفس بکشد. من به همین خاطر که شعرم داخل حرم کار شده است، مدام در اینستاگرام منشن و تگ می‌شومِ، زائران عکس‌هایشان را برایم می‌فرستند و با من حرف می‌زنند و خلاصه به انواع راه‌های مختلف یادم می‌کنند. من در برابر این اتفاق می‌گویم خداراشکر که اگر خودم این توفیق را ندارم که تمام لحظه‌های عمرم را داخل حرم امام رضا (ع) باشم، چون آدم دوست دارد لحظه لحظه زندگی‌اش را در حرم بگذراند، ولی کسانی هستند که در تمام لحظه‌ها آنجا هستند و با دیدن و خواندن شعر من که داخل حرم است، بدون اینکه من را بشناسند و یا بدانند این شعر از کیست، به یاد من هستند. امیدوارم که این شعر در آینده هم در چایخانه‌های حضرت ماندگار باشد. من این شعر را یک هدیه می‌دانم و امیدوارم به نقطه‌ای نرسم که به خاطر بی لیاقتی این توفیق را از من سلب کنند. خوشبختانه بعضی بیت‌های این شعر خیلی مشهور شده است و فضا طوری است که انگار مردم و زائران چایخانه حضرت و این شعر را با همدیگر می‌شناسند. خدا را بابت این اتفاق شکر می‌گویم و امیدوارم این توفیق مستمر باشد.

پای حرف زائران

دعوت شده‌ام
از آمدنش به مشهد ۳ روز می‌گذرد و این اولین‌بار است که برای نوشیدن چای به چای‌خانه آمده است. حس‌وحالی که گفتنش برایش آسان نیست، به‌ویژه اینکه چندروز به‌دنبال غذای حضرت بوده است: «نمی‌دانستم که حرم چای‌خانه دارد. در این چند روزی که به مشهد آمده‌ام، خیلی به‌دنبال غذای حضرت بودم. شنیده بودم که غذایش برای مریض شفا و برای حاجتمند حاجت است، اما قسمتم نشده بود. فردا عازم کرج هستم. گریه‌کنان درحال سلام‌دادن بودم که انگار کسی به من گفت به این سمت بیایم. وقتی رسیدم و دیدم چای می‌دهند و اسم چای‌خانه حضرت را شنیدم، دیگر قدرت ایستادن نداشتم. در برابر مهربانی آقا نشستم و برای این دعوت اشک ریختم.»


آقا نمی‌خواست دست خالی از مشهد بروم
اول صحبت‌هایش از عطر خوش چای می‌گوید. از اینکه این عطر و روشنایی سبزرنگ او را به این سمت کشیده است: «در هتلی نزدیک حرم ساکن شده‌ام. دانشجو هستم و با یک گروه از دوستان به مشهد آمده‌ام. با دوستانم درحال خروج از حرم بودیم که وقتی درحال سلام آخر بودم، عطر خوشی به مشامم رسید و به دوستانم گفتم آنجایی که نور سبز روشن است و مردم جمع شده‌اند، چه شده است؟! از روی کنجکاوی به این سمت آمدیم و دیدم چای‌خانه حضرت است. آقا نمی‌خواست ما دست خالی از مشهد برویم.»


نظرکرده شدم
تنها نیست، همراه همسرش آمده تا چای بنوشد: «شنیده بودم که وقتی به حرم بیایی، اگر آقا بخواهد حاجتت را بدهد، حتماً نشانه‌ای همراهش است. درک نمی‌کردم که چطور آقا به کسی نظر می‌کند و حاجتش را می‌دهد تا به امشب که با تمام وجود این موضوع را حس کردم. وقتی با همسرم در حرم مشغول قدم‌زدن بودیم و از حال‌وهوای معنوی و آرامش حرم مطهر لذت می‌بردیم، به این سمت کشیده شدیم. اگرچه نه مسیرمان این طرف بود و نه کسی به ما گفته بود اینجا چای‌خانه حضرت است. الان حس غریبی دارم و می‌دانم من هم نظرکرده آقا شده‌ام. می‌دانم که حاجتم قبول شده است.»


آرامش در حرم امن
لباس سربازی به تن دارد و درحال حل‌کردن نبات دم‌نوشش است. خیلی جوان است و به زور به ۲۰ سال می‌رسد. روی صندلی‌ای در گوشه‌ای نشسته است: «آن‌قدر از این لیوان چای لذت بردم که فکر می‌کنم هرگز این لذت تکرار نخواهد شد. حس آرامشی که در این تکه از حرم مطهر به من دست داد، در تمام ۲ سال خدمتم در مشهد و حتی در خانه در کنار مادر هم حس نکردم. چای اینجا یک طعم خاصی دارد. من حس‌کردم حضرت‌رضا (ع) خودش این چای را برایم ریخته که این‌قدر به دلم نشست. میهمانی و پذیرایی امشب را هرگز فراموش نمی‌کنم.»


حس کردم وارد بهشت شده‌ام
کنار گلدان نشسته و گریه‌کنان حرف‌هایی زیر لب زمزمه می‌کند. بالای سرش چند دقیقه ایستادم، اما متوجه من نشد و درحال خودش بود: «خیلی اتفاقی از یکی از درهای روضه منوره بیرون آمدم و متوجه شدم آن دری که آنجا با همسرم قرار داشتم، نیست. با همسرم تماس گرفتم و گفتم گم شدم و نشانی دادم تا بیاید. صدای نوحه‌ای شنیدم و قدم‌زنان به این سمت آمدم. دیدم چای می‌دهند. نسیمی که به‌صورتم خورد و عطر چایی که استشمام کردم، من را ازخودبی‌خود کرد. حس کردم در بهشت هستم. استکانی چای گرفتم، اما دلم نمی‌آید لذت خوردن و رفتن از این یک تکه از بهشت را از دست بدهم. می‌دانم الان حضرت اینجا هستند و میهمانانشان را پذیرایی می‌کنند. دارم با آقا حرف می‌زنم و تشکر می‌کنم برای این موهبتی که به من داد». بعد از سال‌ها زائرانی که به مشهد می‌آیند، در کنار غذای حضرت می‌توانند از چای‌خانه حضرت نیز استفاده کنند، اما در سال‌های گذشته نیز در حرم مطهر چای‌خانه بوده است. آن‌طور که در کتاب‌ها و اسناد مختلف تاریخی آمده، در زمان قاجار در حرم مطهر چای‌خانه بوده است. در یکی از کتاب‌های تاریخی آمده است که ناصرالدین شاه صبح‌ها بعد از نماز عادت به نوشیدن چای داشته است.