خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: کتاب «جنگ، سیاست و ابرقهرمانها» نوشته مارک دیپائولو چندیپیش با ترجمه علیاکبر جنابزاده توسط انتشارات سوره مهر وارد بازار کتاب شد. مترجم اینکتاب میگوید کتابهای کمیک و فیلمهای ابرقهرمانی در دوران پسایازدهم سپتامبر، به یکی از موفقترین کنشگران فرهنگ سیاسی آمریکا و حتی سایر کشورهای دنیا تبدیل شدهاند؛ یکهویت ملی که عمیقا در احساس اعتماد بهنفس ابرقهرمانی آسیبناپذیر ریشه داشت، با ویران شدن برجهای تجارت جهانی، بر سرآمریکاییها و کسانی که به قدرت کشور دل بسته بودند آوار شد.
جنابزاده بهعنوان پژوهشگر حوزه فرهنگ و کتابهای کمیک اینجملات را در مقدمه ترجمهاش دارد که چهچیز بهتر از تصویر یک کاپیتان امریکای درهم شکسته که در میان ویرانههای برج دو قلو نشسته است و گریه کند یا یک سوپرمن افسرده که پرچم پاره پاره امریکا را در دست گرفته است و روی آوار آن برج قدم میزند میتواند نابودی آن هویت و اعتماد بهنفس را مقابل چشمان به تصویر بکشد؟ این جلوهها «واقعیات سیاسی» را در قاب تصویر میکشند که در فرامتن «فانتزیهای ابرقهرمانی» نهفتهاند؛ فانتزیهایی که کارکردشان محافظت از «رویای آمریکایی» بود و نیمی از دنیا را در خلسه شکستناپذیری آمریکای رویایی و رویای امریکایی غوطهور میکرد.»
علیاکبر جنابزاده دارای مدرک کارشناسی ارشد حقوق بینالملل است و علاوه بر سردبیری روزنامه تهرانتایمز در حوزه ترجمه و پژوهش و رسانه فعالیت دارد. به بهانه هفته پژوهش با اینمترجم درباره کتاب «جنگ، سیاست و ابرقهرمانها» درباره اهمیت ترجمه این کتاب به فارسی برای مخاطبان ایرانی کمیکها و انیمیشنهای آمریکایی گفتگو کردهایم.
مشروح متن اینگفتگو در ادامه میآید:
* آقای جنابزاده چرا «جنگ، سیاست و ابرقهرمانها» را برای ترجمه انتخاب کردید؟
این کتاب بخشی از پروژهای بود که یکی از زیرمجموعههای معاونت سینمایی حوزه هنری اجرا میکرد. کتابهایی در حوزه فلسفه کمیکها و ژانر ابرقهرمانی توسط این مرکز رصد شده بود و من این کتاب را بعد از مطالعه پذیرفتم. چون به ژانر سینمایی ابرقهرمانی به عنوان یک ژانر قابل مطالعه در حوزه کارکرد رسانهای سینما علاقه دارم؛ سینما به مثابه یک رسانه. اینکه از بُعد رسانهای ابرقهرمانها یا کاراکترهای قهرمان چه کارکردی یا اثری در بستر جامعه و کشوهایی مانند امریکا دارند. در این زمینه سابقه پژوهشی هم داشتم.
* کتاب چهویژگیهایی داشت که بهسمت ترجمهاش رفتید؟
کتاب در این حوزه زیاد منتشر نشده و فقدان محتوا خودش محرکی است برای کار در این زمینه. بعد هم ویژگی اصلی این کتاب این است که از زوایا و منظرهایی نگاه شده که در آثار دیگر ندیدهام. البته در حوزه فلسفه ابرقهرمانها آثار دیگری هم داریم و اینکه هرکدام نمایندگی چه تفکر سیاسی را دارند و تبلیغ کدام مش سیاسی است و این موضوع در این کتاب هم این موضوع به خوبی تبیین شده.
* کمی نویسنده را معرفی کنید!
مارک دیپائولو در مقدمه کتاب تا حدودی درباره خودش گفته است. مهمترین شاخصهای که در نهایت میتوانیم از گفتمان نویسنده استخراج کنیم، رویکرد سیاسی است که بیشتر گرایش به دمکراتهای امریکا دارد. یکی از زوایای جالب کتاب هم همین مسئله است که جمهوریخواهان در امریکا چگونه از ظرفیت کتابهای کمیک و شخصیتهای ابرقهرمانی استفاده میکنند. ظهور و بروز رویکرد سیاسی او در کتاب حتما بدون سوگیری هم نیست و نفع دموکراتها در آن دیده میشود.
* قرار است مخاطب در اینکتاب با چهمحتوایی روبرو شود؟
در ۱۰ فصل سویههای سیاسی کاراکترهای ابرقهرمانی بررسی میشود که یک چاشنی عدم گرایش به جنگطلبی هم دارد؛ اینکه جنگطلبی و خشونت و شکنجه توسط این ابرقهرمانها تبلیغ میشود یا نه. در حاشیه این مسائل اصلی، نکات متفاوت دیگری هم میبینیم. به عنوان مثال در فصل ۸ که درباره مردان ایکس است، میخوانیم که چطور از کاراکترهای ابرقهرمانی در فرامتن برای توجه و ترویج مفهومی مانند همجنسبازی استفاده میشود؛ از این جنس اتفاقات در این کتاب زیاد دیده میشود.
* بهنظرتان «جنگ، سیاست و ابرقهرمانها» تخصصی است یا مخاطب عام هم میتواند از آن استفاده کند؟
هرکسی که به نحوی کنشی یا تعاملی با یک کاراکتر ابرقهرمانی داشته باشد، مخاطب کتاب است حتا اگر فقط تماشاگر باشد. حتی صرف اینکه اسم کاراکتر را بدانند و وقتی میشنود تصویرش را به یاد بیاورد، میتواند مخاطب این محتوا باشد. کتاب با ادبیات سنگین و آکادمیک نوشته شده بود و در ترجمه تلاش کردم متناسب با فضای عمومی جامعه و مخاطب، همسان شود. همینطور در بخش پژوهشی برگردان کتاب (پاورقیها) هم توضیحاتی است که هر سطحی از مخاطب را جذب میکند.
* قرار است پس از خواندن کتاب به چه چیزی برسیم؟ یعنی آیا «جنگ، سیاست و ابرقهرمانها» کتابی است در نهی تماشای انیمیشنهایی از این دست؟
مدل تماشا و بررسی شخصیتها را تغییر میدهد و دید را سطح به عمق میبرد. بعد از خواندن این کتاب کاراکترهای ابرقهرمانی و کمیک را به عنوان نقاشی روی صفحات کتاب یا کاراکتر تخیلی در فیلم و انیمیشنها نخواهید دید و به عنوان خرده فرهنگ زنده و جاری میبینید که اثرش در دنیای واقعی قابل مشاهده است. این نگرش باعث میشود که مخاطب کارکترها را جدیتر بگیرد. در نهایت من فکر نمیکنم سانسور یا منع کردن و قطع دسترسی راهکار مناسبی برای مواجه با خرده فرهنگها باشد، ولی اطلاعرسانی و شفاف کردن واقعیتها و مشخص کردن زوایای جدید میتواند مخاطب را به بلوغی برساند که مدل مواجه او را با خردهفرهنگها تنظیم کند.