به گزارش خبرنگار مهر، امیرحسین اللهیاری سال ۱۳۹۷ ترجمه رمان «موت صغیر» اثر محمدحسن علوان نویسنده معاصر عربستانی را توسط نشر مولی به مخاطبان ارائه داد که مورد استقبال قرار گرفت. اینترجمه تاکنون هفت نوبت نشر را تجربه کرده و بیش از ۱۰ هزار نسخه از آن به فروش رسیده است.
مترجم مورد اشاره بهتازگی ترجمه رمان دیگر از این نویسنده با عنوان «القندس» را به پایان رسانده که در آیندهای نزدیک توسط نشر مولی در دسترس علاقهمندان به ادبیات معاصر عرب قرار میگیرد. «القندس» سال ۲۰۱۱ منتشر شد و سال ۲۰۱۳ از جمله نامزدهای نهایی جایزه بوکر بود.
اللهیاری درباره ترجمه این رمان به مهر گفت: «قندس» واژهای ترکی است و به حیوانی اطلاق میشود که فارسی زبانها در افواه به آن «سگ آبی» میگویند. اما در فارسی واژه «بیدستر» را برای نامیدن این حیوان داریم که ریشهای پهلوی دارد و بسیار زیباتر از سگ آبی است. اعراب به خاطر اینکه رودخانه در کشورشان کم داشتند بالتبع این حیوانات را نمیشناختند که واژهای برای آن داشته باشند. بنابراین کلمه اطلاقش را که قندس یا قندز باشد از ترکها وام گرفتند. من نمیدانم که ما چرا باید این حیوان را سگ آبی نام نهیم، چرا که هیچ ربطی به سگ ندارد.
وی افزود: «بیدستر» یک رمان عاشقانه، اندوهناک، اجتماعی و سیاسی است و به صورت ضمنی و گاهی صریح به سیاستهای حکومت حاکم بر عربستان میتازد. علوان در این رمان فضای سنتی و بسته جامعه عربستان را محکوم میکند، چرا که ساختار حاکمیتی عربستان دگراندیشان را حذف نمیکند بلکه آنها را میجود و بعد به کشورهای دیگر تف میکند. به عبارتی علوان در این رمان از هجرتهای ناگزیر دگراندیشان عربستانی به کشورهای دیگر پرده برداشته است.
اللهیاری ادامه داد: شخصیت اصلی رمان مردی به نام غالب است که به اجبار از عربستان هجرت کرده و در ایالتی در آمریکا ساکن میشود. او روزی در کنار رودخانهای یک بیدستر میبیند و کم کم به آن انس میگیرد. غالب در نگاه بیدستر حس میکند که چقدر این موجود شبیه خانواده آنهاست. دندانش شبیه یکی از خواهرانش است و رفتار آن موجود نیز شبیه پدرش است. کم کم تمام خصوصیات و ویژگیهای یک خانواده عربستانی ساکن ریاض را در آن بیدستر کشف میکند و وابسته این موجود جاندار میشود.
این مترجم و زبانشناس در بخش دیگری از سخنان خود درباره دیگر ویژگیهای کتاب گفت: وابستگی این تبعیدی عرب به بیدستر همه ماجرای این رمان نیست. ضمن این روایت، شرح عشق ناکام غالب به زنی به نام «غاده» نیز در کتاب وجود دارد و داستانهای فرعی دیگر. «بیدستر» رمانی بسیار خوشخوان است و روایتش فوقالعاده جذاب و گیرا. در آیندهای نزدیک ترجمه این رمان توسط انتشارات مولی در دسترس مخاطبان قرار میگیرد.
بخشی از ترجمه رمان «بیدستر» از این قرار است: «آه! جزئیات… جزئیات ِ زندگی، مرا خفه میکنند و این تنها چیزی است که دارم چیزی که دائم تکرار و تکثیر میشود تا عذاب دهد و جانِ آدمی را تمام کند. از وقتی به پورتلند رسیدهام، چهار یا پنج دفترچه سبزرنگ را پُر کردهام. تنها راهِ ادامه مکتوبِ ذهن و خستگیها و هیاهوهایش همین بوده است.
رودخانهها درست مثلِ زنها هستند. روشِ ورود به آنها تعیین میکند که چگونه با تو رفتار خواهند کرد. اگر از سمتِ شمال به غاده نزدیک میشدم، شاید میتوانستم بسترِ دور از دستش را با خود بردارم و به جایی بیاورم که در حدودِ زمزمه رس باشد! اما در عوض چه کردم؟ آن قدر از جنوب به او وارد شدم که از دست دادمش! مرا تنها به حال خود رها کرد و رفت تا به زندگیِ پر مشغلهاش برسد.»
امیرحسین اللهیاری از معدود مترجمانی که هم به ادبیات معاصر و هم به ادبیات کلاسیک عرب احاطه دارد. دانش او در حکمت اسلامی هم زبانزد است. از ترجمههای منتشر شده او میتوان به این موارد اشاره کرد: «بر چکاد چکامه عشاق: ترجمه دیوان ابن فارض مصری به شعر فارسی»، «مواقف و مخاطبات» اثر محمد بن عبدالجبار نفری، ترجمه به شعر فارسی «ترجمان الاشواق» ابن عربی با عنوان «عشق را زبانی دگر»، «عنقا مغرب فی ختم الاولیا و شمس المغرب» از ابن عربی، «الکتاب» ادونیس (در سه جلد که مهمترین مجموعه شعر ۱۰۰ سال اخیر عرب است)، «شرح گل سوری» ترجمه مجموعه مقالاتی مهم درباره ادونیس و رمان «گاه ناچیزی مرگ» نوشته محمد حسن علوان.
همچنین مجموعه شعر «عقاب قله یوشان»، مجموعه غزل «پری خوانی»، ترجمه حیدربابای شهریار به شعر فارسی به نام «سلام بر حیدر بابا»، «بررسی ابعاد چهارگانه سلامت از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت در شاهنامه فردوسی»، «چشمهای قهوهای تو» و «تنها این را برای تو نوشتهام مریم» نیز از جمله تالیفات منتشر شده اللهیاری است.