به گزارش خبرنگار مهر، نشر مولی کتاب «بر چکاد چکامه عشاق: ترجمه دیوان ابن فارض مصری به شعر فارسی» به قلم امیرحسین اللهیاری را با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه، ۴۴۰ صفحه و بهای ۱۸۵ هزار تومان به صورت دو زبانه منتشر کرد.
کتاب شامل ۲۹ بخش به همراه ترجمه رباعیات و چیستانهای ابن فارض است. بخشهای ۲۹ گانه کتاب ترجمه قصاید (هر بخش یک قصیده) به همراه متن اصلی آنها را دربر میگیرد. عناوین بخشها از این قرار است:
تو ساربان بیابانی...
ای مرا بهره ز لعل لب تو...
قصیده تائیه کبری یا نظم السلوک
نسیمی از سَرِ زو راء
برقی به ابیرق شد اندر نظرم پیدا
یکی کنار کُناران
برق آتش لیلا به ذی سَلَم؟
آهسته رو، درنگ کن ای ساربان
عشق است این! جان وارهان!
قصیدهی میمیه: به یادِ یار شرابی زدیم آتشناک
کشیده چشمش با قصد کشتنم لشکر
اگر که بگذری از حاجِر...
گوید دِلَکَم هان!...
گر از کرشمه تکبر کنی...
حدیث دلبر ما ساز کن...
چه بود؟ رخشش برقی عجب ز جانب غور؟!
ز فرط حب من حیران را...
دیدم فراق را و بنگذشت...
از عشق هرچه بود نشانه...
ای تو مرا مجمع فروض و نوافل
سلام کن به خرابات...
معنای حُسنِ روی تو دیدم، چه دیدنی!
غیر من، هرکه به نیسانِ خواطر، قادر
غوطه، بهشت است...
به جان آن همه شوقی که در دلم زی توست
ای سفر کرده…!
سرخوشم از سخنش...
اگر به خانهی من اندر آمدید و نبود
ابوحفص شرفالدین عمر بن علی بن مرشد بن علی، معروف به ابن فارض یکی از مهمترین شاعران عرب (معاصر با ابن عربی) است و یکی از مشهورترین و اثرگذارترین سرایندگان ادب صوفیانه است. او در مصر زاده شد و مقدمات علوم را نزد پدرش فراگرفت و نزد بهاءالدین قاسم عساکر به استماع حدیث پرداخت و بعدها به مطالعه فقه شافعی مشغول شد. اما قیل و قال مدرسه را رها کرد و طریق تصوف را برگزید و بیشتر وقت خود را در وادیالمستضعفین واقع در کوه دوم از رشتهکوههای مقطم نزدیک شهر مردگان کنونی در قاهره سپری میکرد.
او نیز مانند ابن عربی سفری روحانی به مکه داشت و مدت ۱۵ سال را در حجاز و مجاورت بیتالله الحرام گذراند. ابن عربی از او به نیکی و بزرگی یاد کرده است.
از ابن فارض به شهادت مقدمه «بر چکاد چکامه عشاق» همین دیوان باقی مانده و هیچ متن منثوری از او به امروزیان نرسیده است. دیوان او را نوه دختریاش به نام شیخ علی گردآوری کرد. مشهورترین شعر او قصیده ۷۶۱ بیتی تائیه کبری یا «نظم السلوک» است که آن را در بیان احوال و مراتب سلوک سرود. این قصیده در حقیقت معراجنامه یا شرح احوال شاعر است و نمونهای از احوال مشترک سالکان را در مراحل سلوک نشان میدهد. همچنین شاعر در این قصیده مراتب عشق و احوال خود را با یکی از مریدان خود به اشتراک میگذارد.
تائیه ابن فارض بعدها به شدت مورد توجه حکیمان و صوفیان قرار گرفت و در دورههای متمادی شرح شد. از جمله مشهورترین شروح بر این قصیده «مشارق الدراری» اثر سعید بن سعید فرغانی است. این کتاب در اصل تقریرات دروس صدرالدین قونوی، متفکر، فقیه، فیلسوف و مفسر قرن هفتم هجری بود. صدرالدین فرزند خوانده و از مهمترین شاگردان ابن عربی بود و ای بسا که ضرورت توجه به قصیده تائیه ابن فارض را از پدر و مراد خود به ارث برده باشد.
همچنین ابومحمد صائنالدین علی بن محمد ترکه اصفهانی که شارح «فصوص الحکم» ابن عربی است شرحی فارسی بر تائیه کبری به نام «شرح نظم الدر» دارد. شرف الدین داود بن محمود ساوی قیصری که از جمله متفکران و شارحان ابن عربی در سده هشتم است نیز شرحی از این قصیده را به دست داده است. شاگرد قیصری یعنی بابا رکن الدین شیرازی نیز که از شارحان ابن عربی بود شرحی به نام «کشفالضُرّ فی نظمالدرّ» را بر تائیه کبری نوشت. نقل است که ابن عربی خود نیز برای شرح این قصیده از ابن فارض اجازه خواست بود ولی این حکیم شاعر پاسخ داد که «فتوحات مکیّه» شرح تائیه است.
البته ظاهرپرستان نیز به دلیل برخی از ابیات این قصیده، ابن فارض را قائل به حلول دانسته و او را تکفیر کردهاند. دلیل دیگر تکفیر ابن فارض به دلیل این قصیده استفاده از ضمیر مونث هنگام خطاب به حضرت حق است. از جمله مشهورترین تکفیرکنندگان ابن فارض میتوان به پدر تکفیریان یعنی ابن تیمیه حنبلی اشاره کرد. ابن حجر عسقلانی نیز از دیگر تکفیرکنندگان ابن فارض است.
برخی ابیات تائیه کبری و ترجمه آنها به شرح زیر است:
«و یُثبِتُ نفی الالتباس تطابق ال*مثالین بالخمس الحواس المبینه
تطبیق صورتین و مثالین بر نفی التباس دلیل است
از راه پنجگانه حواسی کو حجتند جمله و مَبصَر
و بین یَدَی مرمایَ دونَکَ سِرَّما * تَلَقَّتهُ منها النفس سراً فالقت
دریاب پس هرآنچه که گفتم در بحث انطباق مثالین
نفسم خود از حواس چنین یافت، تا با تو بازگوید از این در
اذا لاح معنی الحُسن فی ای صورةٍ*و ناح مُعنّی الحزن فی ای سورة
معنای حسن، گر که برآید در صورتی و عاشق محزون
واگیرد آن حدیث و بنالد در چشمه ساز اشک شناور.»
ترجمه این قصیده به شعر فارسی را نیز میتوان طولانیترین قصیده سروده شده در زبان فارسی دانست.
در بخشی از مقدمه اللهیاری بر این کتاب میخوانیم: «ابن فارض اهل سماع بود. تاریخ این را به ما میگوید و همان تاریخ خاطرنشان میکند که همه عرفا و صوفیان اهل سماع نبودهاند… سماع ابن فارض نقاط مشترکی با سماع مولانا جلال الدین رومی دارد. چنان که گویند مولانا در کوی و برزن و گاه از شنیدن صدایی و تکرار آوایی ساده به وجد میآمده و باری چون از صدای کوفتن چکش طلاسازان بر صفحات زر، در میانه بازار به رقص آمد، زرگران به اشارت حسام الدین چلبی بی وقفه تا پایان آن دست افشانی، چکش میکوفتند و آنچه قرار به ساختنش داشتند همه هدر شد، اما رقص مولوی ناتمام نماند.
ابن فارض نیز از آواز خواندنِ رختشویان ساحل نیل، نوحه سرایی نواحان و رامشگری کنیزان و حتی بانگ جارچیان، گاه و بی گاه به رقص میامد و گویند از تماشای کوزهای در طبلهی عطاران به یاد جمال الهی میافتاد و میگریست و شبها به مد آب نیل خیره میشد و به وجد میآمد.»
امیرحسین اللهیاری پزشک است و از معدود مترجمانی که هم به ادبیات معاصر و هم به ادبیات کلاسیک عرب احاطه دارد. دانش او در حکمت اسلامی هم زبانزد است. از ترجمههای منتشر شده او میتوان به این موارد اشاره کرد: «کتاب مواقف و مخاطبات» اثر محمد بن عبدالجبار نفری، ترجمه به شعر فارسی «ترجمان الاشواق» ابن عربی با عنوان «عشق را زبانی دگر»، «عنقا مغرب فی ختم الاولیا و شمس المغرب» از ابن عربی، «الکتاب» ادونیس (در سه جلد که مهمترین مجموعه شعر ۱۰۰ سال اخیر عرب است)، «شرح گل سوری» ترجمه مجموعه مقالاتی مهم درباره ادونیس، «سلام بر حیدر بابا» شهریار و رمان «گاه ناچیزی مرگ» نوشته محمد حسن علوان.
همچنین مجموعه شعر «عقاب قله یوشان»، مجموعه غزل «پری خوانی»، ترجمه حیدربابای شهریار به شعر فارسی به نام «سلام بر حیدر بابا»، «بررسی ابعاد چهارگانه سلامت از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت در شاهنامه فردوسی»، «چشمهای قهوهای تو» و «تنها این را برای تو نوشتهام مریم» نیز از حمله تالیفات منتشر شده اللهیاری است.
نظر شما