به گزارش خبرگزاری مهر، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به مناسبت فرارسیدن هفته پژوهش و فناوری جمهوری اسلامی ایران، روز گذشته، چهارشنبه ۲۴ آذرماه ۱۴۰۰ آئین بزرگداشت روز ملی «پژوهش» را در فضای مجازی برگزار کرد. در این برنامه که از ساعت ۱۴:۰۰ تا ۱۶:۰۰ برگزار شد حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، احد فرامرز قراملکی عضو هیأتعلمی دانشگاه تهران، محمود شالویی مشاور وزیر و مدیرکل حوزه وزارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بهروز محمودی بختیاری عضو هیأتعلمی دانشگاه تهران، علی بهرامیان معاون علمی و عضو شورای عالی دائرۀ المعارف بزرگ اسلامی، روحالله فروغی استاد حوزه و دانشگاه و محمدامین ناصح عضو هی أ تعلمی دانشگاه بیرجند سخنرانی خواهند کردند.
حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در ابتدای این برنامه گفت: در آغاز سخن باید عرض کنم که نباید برای پژوهش روز و هفته ای را قرار داد چراکه کل سال، سال پژوهش است. همچنان که نمی توان برای عبادت روز و هفته ای قرار داد و نمی توان گفت یک هفته را بهعنوان هفته نماز قرار می دهیم و لاجرم در همان یک هفته نماز میگزاریم. پژوهش مثل عبادت است و اگر عبادت امری مستمر است، پژوهش هم امری مستمر است. اما این مناسبت ها جهت یادآوری، تذکر، تکریم و تجلیل است و در جای خود حافظ بسیاری از ارزش ها است و در عین حال بیانگر عظمت و ارزشی ست که برخی از معانی و مفاهیم برای ما دارند. من هفته پژوهش را گرامی می دارم و از استادان معزز و مکرمی که پذیرفته اند در این مجلس در باب پژوهش و هفته پژوهش صحبت کنند بسیار سپاسگزارم.
او افزود: یکی از موارد فوقالعاده مهمی که در عرصه پژوهش و تحقیق داریم، تلاش در جهت یافتن و احیا برخی از آثاری است که فوقالعاده در تاریخ فکری و اندیشه و تاملات بشر موثر بوده اند اما متاسفانه بر اثر گردباد های تاریخی و تاراج ناجوانمردانه زمان که در حوزه مطالعات انسانی و دیگرعلوم اتفاق افتاده است؛ گم شده اند. یکی از وجوهات بسیار مهم پژوهش این است که تلاش و جستوجو و کندوکاو کنیم و رساله ها و مکتوباتی که می دانیم وجود داشته و نویسندگان و مولفان در برخی از آثار خود از آنها سخن گفته اند لکن مفقود هستند را بیابیم تا پازل اطلاعات و اندیشه ها و تاملات در حوزه علوم و دانش ها تکمیل گردد؛ این یکی از وجوهات بسیار مهم و کلیدی پژوهش است. پژوهشگرگاهی به آینده نگاهی دارد و گاهی بنا به اینکه گذشته آیینه آینده است نگاهی به گذشته دارد و از این رو در پژوهش و در این قلمرو، پیدا کردن این آثار فوقالعاده مهم و بسیار ارزشمند است.
بلخاری ادامه داد: کتاب بسیار مهم ارسطو در فلسفه هنر کتاب پوئیتیکا یا به تعبیر عرب ها بوطیقا کتابی در دو جلد بود و خودش در جلدی که امروز در دسترس وجود دارد این مساله را مورد اشاره قرار داده است. ولی کتاب دوم وجود ندارد و هر چه گشته ایم اثری از این کتاب به دست نیامده است و می دانیم که بحث بسیار مهم جناب ارسطو در فلسفه هنر که نخستین کتاب جدی در فلسفه هنر و به نوعی انجیل فلسفه هنر محسوب میشود بوده و قطعاً در بخشی که مفقود است نکات بسیار عمیق تر و جذاب تر و جالب تری را گفته است چون از لابلای نثر موجود متوجه آن می شویم. حال توجه کنید که اگر کسی در پژوهش های خود این اثر را پیدا کند چه انقلابی در این حوزه ایجاد می شود.یا مثلاً جناب ابن سینای کبیر اثری در حوزه موسیقی تحت عنوان «اللواحق» دارد که در آن به نکته ای اشاره کرده که من در «شفا» آن را دیده ام. من وجیزه ای تحت عنوان «سرگذشت هنر در تمدن اسلامی» دارم که در بخش موسیقی، وقتی علم موسیقی «شفا» را می دیدم، شیخ الرئیس گفته است که من در اینجا به اختصار نکته ای را می گویم. تفصیل آن را در اللواحق تحقیق کنید… این کتاب گم شده است و یکی از جنبه های پژوهش این است که بگردیم و این گونه آثار را پیدا کنیم.
استاد دانشگاه تهران افزود: موسیقی کبیر فارابی یکی از بی نظیر ترین آثار در حوزه موسیقی در تمدن اسلامی است و بر آثار بعدی خود بسیار موثر بوده است. مثلاً بر آثار ابن سینا، صفی الدین ارموی، عبد القادر مراغی و قطب الدین شیرازی؛ خود ایشان می فرماید که این کتاب دو جلد بوده است اما جلدی که آرا مختلف را تحقیق و آسیب شناسی کرده، مفقود شده است. لذا یکی از وجوهات بنیادین پژوهش، جستوجو در آثار باقیمانده به ویژه نسخ خطی است. مخصوصاً نسخی که در دانشگاه همدرد هند و در توپ قاپی و در جاهای دیگر داریم و شاید در این جستوجو ها آثاری پیدا شوند.
بلخاری افزود: حال اگر نسخه یا کتابی پیدا نشد وجه دوم تحقیق و پژوهش این است که اینجا باید با تامل و توجه و تحقیق کافی از رساله های هم عرض رساله مفقوده که موجودند سعی کنیم مفاهیم آثار مفقوده را کشف کنیم مثلاً اگر احتمالاً نقد و گفتوگویی میان ابن سینا، فارابی، اخوان الصفا با دیگران در حوزه موسیقی بوده، می توانیم با تامل در این نقد و گفتوگویی که وجود داشته به متن مفقوده یا دستکم مفاهیمی از آن دست یابیم. این کار، سخت اما ممکن است و می تواند ما را به نحوی با آن آثار یا حداقل با برخی از مباحث مفقوده آن آگاه سازد. این نکته فوقالعاده مهمی در حوزه پژوهش است و من یکی از تجربه های خود در این مورد را خدمت شما عرض می کنم. من در سخنرانی روز بزرگداشت فارابی اشاره مختصری به این تجربه پژوهشی داشته ام و مقاله آن را در حکمت نامه انجمن که ویژه نامه فارابی است منتشر کرده ام. فارابی در مقدمه موسیقی کبیر موجود که ما امروز آن را داریم و مرحوم آذرتاش و مرحوم برکشلی آن را ترجمه کرده اند بحثی در باب نظریه مشهور فیثاغوریان در یونان و بعد اخوان الصفا در تمدن اسلامی در باب موسیقی دارد. ایشان در مقدمه می گوید آنچه بسیاری از پیروان فیثاغورث و برخی طبیعیون در باب اسباب این چیز ها آورده اند بیشتر آنها باطل است و سخن حق در آنها اندک است. و ما در بررسی آرای ایشان این معنی را ثابت کرده ایم. او می گوید من رای فیثاغوریان را در باب موسیقی بررسی کرده ام و بعد با استدلال و با شرح و تحلیل و تجزیه ثابت کرده ام رای آنها غلط است. این تحلیل را کجا کرده و این شرح و حاشیه را کجا بیان کرده است؟! این اثبات و استدلال را کجا آورده است؟! این همان بخش گمشده موسیقی کبیر است. ایشان اینجا می گوید من مخالفم و این باطل است. چرا باطل است؟ نمی دانیم! این را در بخش گمشده آورده است. حال رای فیثاغوریان و اخوان الصفا در باب موسیقی چیست؟ از دیدگاه آنها موسیقی در اصل انعکاس و بازتاب و محاکات و به تعبیر یونانی میمسیس گردش افلاک است. این نظر فیثاغوریان و اخوان الصفا است ولی در مقدمه متن موجود موسیقی کبیر فارابی رسماً می گوید مفردات موضوعات این علم یعنی موسیقی از راه صناعت حاصل شده اند و تقریباً در طبیعت یافت نمی شوند و عقیده پیروان فیثاغوریان نادرست است. کشف یافتن رای و استدلال فاربی در این باب بسیار مهم است و به نظر من می توان در رسائل اخوان الصفا آن را یافت لکن باید در این مسیر سخت از پژوهش لذت برد.
بلخاری تاکید کرد: پژوهشگر تا لذت پژوهش را نچشد پژوهشگر خوبی نمی شود. لذت پژوهش سبب دوام و ژرفایی پژوهش می شود و به نوعی کشف و شهود عقلی است.
اودر بخش دیگری از سخنان خود گفت: رساله پنجم اخوان الصفا در باب موسیقی است و من در کتاب هندسه خیال و زیبایی به تفصیل رای فیثاغوریان در این باب شرح کرده ام؛ آنها معتقدند که نظر فیثاغوریان درست است و در رساله پنجم اینطور می گویند «هنگامی که معانی متضمن و الحان به گوش شنونده برسد فطرت ها را لذت و ارواح را فرح و نفوس را سرور و مسرت فراگیرد. زیرا این حرکات و سکناتی که بین نغمات و الحان وجود دارد خود مکیال و میزانی برای زمان ها و نیز محاکاتی برای حرکات اشخاص فلکی است… از لحاظ زمانی «فارابی» قبل از اخوان قرار دارند. «اخوان» از رسائل و از آثار فارابی اطلاع داشته اند. عکسش را ما نمی دانیم و حقیقتاً تردید داریم. اخوان پس از این بحث می گویند اگر شخصی بگوید، افلاک طبیعت خامسه دارند و طبیعت خامسه نمی تواند صدایی تولید کند بنابراین نظریه موسیقی افلاک باطل است باید به او گفت خصوصیاتی مانند شفافیت، نور، صاف بودن و مفاهیمی اینگونه در افلاک هست و این مبنای نظریه ماست. به این صورت ما متوجه می شویم ظاهراً فارابی در آن اثر مفقود (که آن زمان در دسترس اخوان الصفا بوده) علت مخالفت خود با این نظریه را طبیعت خامسه بودن افلاک دانسته (و می دانیم طبیعت خامسه در فلسفه قدیم یعنی مبری بودن از کون و فساد و این یعنی فقدان صوت و صدا در آن). پس می توان با استناد به رای و نقد اخوان بر فارابی نتیجه گرفت فارابی در آن متن مفقود با استناد به طبیعت خامسه بر فیثاغوریان ایراد گرفته اما چرا معتقدیم رای اخوان جوابیه به فارابی است زیرا در رساله موسیقی خود از داستان مشهور فارابی با عنوان رجل کبیر نام می برند که این مرد بزرگ در مجلسی با آلات موسیقی حضار را خنداند، گریاند و به خواب برد و همه می دانیم این داستان مشهور فقط در باب فارابی است ابن خلکان نیز در وفیات الاعیان آن را بیان کرده است و من در مقاله خود تفصیل آن را آورده ام.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در پایان گفت: می خواستم در این جلسه اولاً اشاره کنم که لذت تحقیق و پژوهش چقدر زیاد است و ثانیاً وجوهات پژوهشی که شامل تلاش در جهت کشف رساله های گمشده در تاریخ علم است به خصوص از طریق مطالعه و تحقیق روی دیگر نسخ خطی و استفاده از گفتوگوهای بزرگان اهل علم برای نزدیک شدن به مطالب کتب مفقوده؛ از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.
درنگی در اخلاق پژوهش
در ادامه احمد فرامرز قراملکی عضو هیأتعلمی دانشگاه تهران به ایراد سخن پرداخت و گفت: بین اخلاق و پژوهش یک نسبت دو سویه وجود دارد زیرا پژوهش در فرآیندی پر پیچ و خم و در دو مفهوم فردی و سازمانی اش نیاز به سلامت و سرآمدی اخلاقی دارد و اخلاق پژوهش بهعنوان شاخهای از اخلاق کاربردی این نیاز را برطرف و سلامت و سرآمدی را در پژوهش تامین می کند. اما از طرف دیگر ما در حوزه های گوناگون زیستِ جمعی خود نیاز به پژوهش در اخلاق داریم؛ از پزشکی و مهندسی بگیرید تا آموزش و تعلیم و تربیت و زمینههای مختلف… بنابر این در کجای زیست جمعی ما می توانید منطقه ای نشان دهید که ما نیازی به اخلاق نداشته باشیم؟ نکته این است که نیاز به اخلاق در شئون گوناگون زیست جمعی بشر و جامعه از امور مالی گرفته تا فعالیت های سیاسی و اجتماعی محل توجه است و این نیاز را یک گستره معرفتی پاسخ می دهد به نام پژوهش های اخلاقی. در هفته پژوهش ما باید به این نیاز پژوهشی جامعه تاکید فراوان کنیم.
او ادامه داد: ما به اخلاق قانونگذاری نیاز داریم؛ اما سوال اینجاست که در اخلاق قانونگذاری چقدر پژوهش کردهایم یا چقدر کار شده است؟ اگر مجلس ما به این نتیجه برسد که اخلاق قانون گذاری را در خود نهادینه کند و دست نیاز به سوی دانشگاهها و حوزه ها دراز کنند آیا پاسخگو خواهیم بود یا خیر؟ به همین دلیل است که تاکید میکنیم بین اخلاق و پژوهش یک نسبت دو سویه است؛ حداقل ۵۰ عرصه عمده در کشور می توان سراغ گرفت که در آنجا نیاز به پژوهش های اخلاقی است و پژوهشگران و محققان اخلاق مسوولیت دارند که این نیاز را پاسخ دهند؛ پس خدمت پژوهش به اخلاق از یک سوی عبارت از ارتباط بین اخلاق و پژوهش است و دیگر طرف عبارت است از خدمتی که اخلاق به پژوهش می کند. این دومی را اخلاق در پژوهش می نامیم و بر من امر شده که در این محفل بسیار مهم و سرنوشت ساز جامعه و در این انجمن فاخری که خود به مفاخر ملی میپردازد و اسوه های پژوهش و علم و هنر و فرهنگ را معرفی می کند؛ از «اخلاق پژوهش» سخن بگویم.
استاد دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنان خود گفت: اخلاق پژوهش شاخهای از اخلاق کاربردی است و همه می دانیم که اخلاق هنجاری با هر رویکردی که داشته باشد، چه رویکرد وحدانی و چه رویکرد فلسفی؛ در واقع بیش و کم غیر معطوف به موقعیت های عینی و در یک فضای فلسفی و انتزاعی پیش میرود و همین دلیل است که برخی به ذهنشان میآید که معنا ندارد بگوییم اخلاق پژوهش.
او افزود: اما اخلاق کاربردی حوزه معطوف به موقعیت معین در زیستِ انسانی است و این موقعیت معین در زیست انسانی، موقعیت های بسیار متفاوت و تخصصی اند؛ به این معنا که ما در حوزه فعالیتهای پژوهشی مسائل و نیازهای خاصی داریم و حتی اگر ما در اخلاق اصولگرایانه بحث نکنیم و بحث ها از پایین به بالا پیش رود، کما اینکه نزد بسیاری از فیلسوفان اخلاق اقتضا گرا چنین است، این موقعیت های معین و تفاوت های آنها اهمیت پیدا می کند. زمانی است که شما در قانونگذاری، پی اخلاق باشید یا زمانی که در پژوهش پی اخلاق باشید؛ یک قلمرو تخصصی و خاص به نام اخلاق پژوهش به میان می آید. «اخلاق پژوهش» دو رویکرد بسیار عمده دارد: یک رویکرد فردگرایانه که اخلاق پژوهش در این رویکرد، اخلاق پژوهشگران است. اخلاق پژوهشگران نیز معطوف است به چند زمینه مهم همانند فضایل و شایستگی های مَنِشی و شخصیتی. دوم، بایسته هایی که به لحاظ اخلاقی در فرآیند پر پیچ و خم پژوهش، پژوهشگر را درگیر می کند و نیازهای اخلاقی را به میان میآورد. امروز بحث پژوهش غالباً فردی نیست؛ گروهی است و مناسبات بین گروه پژوهش، مباحث اخلاقی خاص خود را دارد.
استاد دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنان خود گفت: امروز مراکز پژوهشی، خود مثل اشخاص حقیقی مسوولیت اخلاقی بر دوش دارند و این مسوولیت اخلاقی باید تامین شود آن هم به دست خود کسانی که این پژوهشکده را یا این پژوهشگاه و مرکز را وجود بخشیدند یعنی تمام منابع انسانی باید به تدوین بایسته های اخلاقی سازمان خود توجه کنند. نکته بعدی این است در سازمان اخلاقی، یکسری فرآیندها و نظام های حرفهای داریم؛ فرآیندهای جذب، انتصاب، پرداخت و جبران خدمت و فرآیندهای ناظر به مراحل مختلف پژوهش که همه اینها نیاز به ممیزی اخلاقی دارد.
او تاکید کرد: شما نمیتوانید انتظار داشته باشید در یک مرکز پژوهشی فرآیندها، تبعیض آمیز باشد، آنگاه از پژوهشگر بخواهید که اخلاقی عمل کند. برای اینکه این فرآیندهای تبعیض آمیز اساساً سد راه رشد اخلاقی پژوهشگران می شود و درست به همین دلیل ما در اخلاق پژوهش دو رویکرد متمایز داریم؛ اخلاق پژوهشگران و اخلاق مراکز پژوهشی. اینها رویکرد سازمانی به اخلاق پژوهش اند.
باروری اندیشه با پژوهش
سومین سخنران این نشست محمود شالویی دستیار ویژه وزیر و مدیرکل حوزه وزارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. او طی سخنانی گفت: آدمی در هیچ برهه ای از حیات خویش از پژوهش و تحقیق و اندیشه ورزی به دور نبوده است؛ هرگز نمی توان زمانی را تصور کرد که انسان در مقام اندیشه و فکر و تأملی بر نیامده باشد، مگر می شود انسانی را به شمار آورد و او را در ردیف آدمیان برشمرد مگر اینکه از نعمت و هیبت دانش و اندیشه برخوردار باشد و این اندیشه و فکر و باروری آن حاصل نمیشود مگر اینکه آدمی سرگرم تحقیق و تامل باشد و به امر پژوهش همت بگمارد.
به قول شاعر:
ای برادر تو همان اندیشه ای
مابقی خود استخوان و ریشه ای
گر گل است اندیشه تو گلشنی
ور بود خاری تو هیمه گلخنی
اوافزود: هیچکس از نعمت پژوهش بیبهره نیست؛ هیچکس نمیتواند خود را از دایره و حلقه پژوهش به دور بداند اگر چه که شاید عدهای بهعنوان پژوهشگر شناخته شوند یا خود را به این نام متصف کنند و در این باره زحمات بسیاری را متحمل شوند، اما در پژوهش برای همه است، چه کسانی که در این میدان ورود پیدا میکنند و جنبه رسمی دارند و چه کسانی که حتی به این نام مشهور نمی شوند و چنین اوصافی بر آنها مترتب نمی گردد.
شالویی ادامه داد: هرکسی در دامنهای از فکر و اندیشه فرو میرود در حقیقت ماحصل آن پژوهش و تحقیق است که از این کوزه می تراود و سر بر می آورد. هر کسی، به هر چیزی که نظری بیفکند و درباره آن قدری بیندیشد در حقیقت وارد عرصه پژوهش شده است، چون میخواهد به حقیقتی نائل شود. اساساً ذات انسانی و روحیه آدمی بر مبنای حقیقت یابی است؛ چون میخواهد پردههای ابهام را یکی پس از دیگری کنار بگذارد و به کنه مطلب و موضوع پی ببرد و این حاصل نمیشود مگر اینکه انسان سرگرم تحقیق و پژوهش باشد.
مدیرکل حوزه وزارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: پژوهش صرفاً از طریق منابع رسمی انجام نمی شود؛ نمیتوان امر پژوهش را محدود و منحصر کرد؛ بلکه پژوهش در همه ابعاد و جوانب آن میسر و ممکن میشود از آن لحظه که انسان به چیزی خیره میشود یا به سیمایی مینگرد یا شی و چیزی را مد نظر خویش قرار میدهد یا در فکر فرو میرود؛ قطعاً در همان لحظه هم، مقام پرداختن به این است که از وهم ذهنی و گمانی خویش برخیزد و به یک حقیقتی ورود پیدا کند که آن حقیقت برای او امری قطعی قلمداد خواهد شد. این است که خاصیت انسانی در همینجا شکل میگیرد و حتی شما میبینید که نظامی گنجوی خود را از اهل تحقیق به شمار میآورد و از خدا میخواهد که به او جنبه تحقیقی ببخشد و همه کسانی که اهل حوزه شعر و فکر و فرهنگ اند نیز خود در دامن تحقیق رشد و نمو پیدا کرده اند.
شالویی اضافه کرد: معتقد نیستم که پژوهش را به یک روز یا یک هفته محدود کنیم، چون «پژوهش» همزاد آدمی است و لحظه لحظه او با فکر و تحقیق همراه است و از دل آن، انسان می تواند هر لحظه حیاتی نو را برای خود رقم بزند.
مدیرکل حوزه وزارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: آنان که پژوهشگراند چراغ های روشنی را برای روندگان در مسیر راهشان برمی افروزانند و این چراغ های روشن است که زندگی را از ظلمت به روشنایی هدایت می کند.
اوتأکید کرد: گاهی پژوهش ها محدود به خواصی می شود که از آن بهره های متناسب با نیاز و اندیشه خویش می برند، ولی پژوهش هایی که برای عموم مردم فایده داشته باشند و موجب شوند که همه از آن بهره گیرند، آن وقت جامعه انسانی رو به شکوفایی و تعالی می برد. چون همه از عوائد آن تحقیق بهره مند می شوند. از اینرو عالمان و پژوهشگران برای این آمده اند که زندگی مردم را تا جایی که می توانند به رشد و تعالی برسانند و حیات را برای آنان با نشاط، شادابی، عقل و منطق سازگار نمایند.
«پژوهش» در گویش ها و زبان های ایرانی
درادامه محمودی بختیاری عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران سخنرانی کرد. او در ابتدای سخنان خود گفت: بنده در نشست امروز درباره ویژگی های اصلی پژوهش در حوزه گویش ها و زبان های ایرانی سخن خواهم گفت. توضیح اینکه: به جز زبان فارسی که زبان رسمی کشور است، زبان ها و گویش های بسیار متنوع و متعددی وجود دارند که ممکن است بسیاری از افراد آنها را نشناسند یا از آنها خبر نداشته باشند یا خیال کنند که اینها گونههایی از زبان فارسی اند. این یک اشتباه رایج بین بسیاری از غیر زبانشناسان حرفهای است و امیدوارم مخاطبان فهیم این برنامه این اشتباه را مرتکب نشوند.
او افزود: نکته ای که درباره زبان های ایرانی اهمیت دارد این است که ما در ایران دو تیپ زبان داریم؛ یکی زبان های مردم ایران و یکی از زبان های ایرانی. زبان های مردم ایران زبان هایی اند که ریشه ایرانی دارند یا ندارد؛ اما زبان های ایرانی آنهایی اند که ریشه اصلی ایرانی دارند که به فارسی باستان و بعد از آن به فارسی میانه یا پارتی بر می گردند. بهعنوان مثال، زبان ترکی که در نواحی مختلفی از کشور ما تکلم می شود و پراکندگی جمعیتی قابل توجهی هم دارد، یک زبان ایرانی نیست، هرچند که به وسیله ی هموطنان عزیزمان در آذربایجان، اردبیل و در قسمتهای مختلفی از کشور تکلم می شود.
او ادامه داد: در کنار این ما می توانیم از زبان های ایرانی صحبت کنیم؛ زبان های ایرانی زبان هایی اند که ریشه آنها یا به فارسی میانه بر می گردد یا به پارتی، یعنی چیزی که از آن تحت عنوان پهلوی - اشکانی یا پارتی یا پهلوی -ساسانی و فارسی میانه یاد می کنیم. زبان هایی که اصالتاً ریشه آنها به پهلوی - اشکانی یا پارتی برمیگردند، زبان هایی اند که به آنها زبان های ایرانی شمال غربی گفته می شود و زبان هایی که ریشه آنها در پهلوی - ساسانی یا فارسی میانه اند، زبان های میانه جنوب غربی نامیده می شوند.
استاد دانشگاه تهران تاکید کرد: اصولاً زبان های ایرانی که در نقشه ی امروزی ایران تکلم می شوند همگی از نظر زبانشناسی، زبان های ایرانیِ غربی اند. زبان های ایرانیِ شرقی در مرزهای ایران تکلم نمی شوند و به طور مشخص در کشورهایی مثل افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان و بخش هایی از چین تکلم می شوند. معروفترین زبان ایرانیِ غربی، «فارسی» است و معروفترین زبان ایرانی ِشرقی نیز «پشتو» است.
بختیاری در پایان تاکید کرد: یک پژوهشگر حرفه ای این عرصه باید با این گونه مطالعات و آثار مربوط به آن آشنا شود، علاوهبر این باید کمی فارسی میانی و پارتی هم بداند که متوجه شود واژههایی که در این گویش است به کدام یک از این زبان ها تعلق دارد و براساس آنها به کدام یک از دستگاه های زبان های ایرانی می توان آن را نسبت داد. همچنین زمانی که به مطالعه زبان های ایرانی می پردازیم، چیزی که خیلی اهمیت دارد؛ میزان تاثیر زبان های مجاور بر این زبان ها است و اصلاً عجیب نیست اگر زبان کردی که در آذربایجان می شنویم، مقداری ویژگی های ترکی داشته باشد؛ زیرا هم زبانی و همگرایی این افراد با هم اجتنابناپذیر است؛ یا مثلاً میزان تحولاتی که زبان مازندرانی و گیلکی به خاطر نزدیکی به مراکزی غیر از آنها پیدا کرده، امری اجتنابناپذیر است.
تسلط پژوهشگران تاریخ ایران بر زبان فارسی و عربی
پنجمین سخنران این نشست علی بهرامیان عضو شورای عالی دائره المعارف بزرگ اسلامی بود. او طی سخنانی گفت: به مناسبت روز پژوهش نکاتی را در باب اهمیت پژوهش در تاریخ ایران با شما درمیان خواهم گذاشت. البته همگان اذعان دارند که پژوهش در تاریخ ایران امر بسیار لازمی است اما در باب لزوم آن سخنی نمی گویند و بسیاری از مراکز علمی و دانشگاه های ما سالیان سال است که مشغول چنین کاری اند و آثار آنها به صورت مقاله و کتاب های متعدد و مجالس سخنرانی و اخیراً در شرایط جدید به صورت اینترنتی و آنلاین منتشر می شود. البته فضای مجازی هم محلی برای عرضه انواع و اقسام نظرات و آراء در باب تاریخ و فرهنگ ایران شده است.
او تاکید کرد: سخن گفتن از تاریخ ایران ممکن است آسان باشد ولی تحقیق در این خصوص آسان نیست و بهتر این است که کسانی که می خواهند راجع به تاریخ ایران مطالعه و پژوهش کنند سراغ منابع اصیل و اصلی بروند و از فضا های احساسی دور بمانند. البته کنترل این امر نیز آسان و ممکن نیست. روز «پژوهش» بهانه ای ست برای اشاره به بعضی نکاتی که ممکن است برای کار پژوهشی در تاریخ و فرهنگ ایران مناسب تشخیص داده شود که البته این امر، خود نیز می تواند موضوع پژوهشی قابل توجه باشد. یعنی اینکه یک نفر برای شناخت بیشتر و عمیقتر تاریخ و فرهنگ ایران می بایست به چه تجهیزات و دانش هایی مسلح باشد تا «پژوهش» او جنبه علمی پیدا کند.
بهرامیان در ادامه سخنان خود گفت: درباره تاریخ ایران انصاف این است که تحقیق و پژوهش کار بسیار دشواری است. همه ما کمابیش می دانیم که ایران کشوری بسیار کهنسال با فرهنگ و تاریخ و تمدنی بسیار کهن است. هر چه در تاریخ ایران به عقب تر برویم کار پژوهشی در آن به تخصص های بیشتری احتیاج دارد. البته در تاریخ معاصر هم وضع کمابیش به همین نحو است. یعنی اگر برای کار در تاریخ ایران باستان احتیاج به زبان های باستانی است؛ در مورد تاریخ معاصر هم کماکان وضع به همین صورت است و باید زبان های متعدد را دانست و به اسناد متعدد در کشور های اطراف و کشور های دور تر رجوع کرد. تحقیق در تاریخ ایران وظیفه ای ژورنالیستی نیست و نمی توان از این طریق به کنه قضایا پی برد.
او تاکید کرد: به نظر من آنچه در تاریخ پژوهشی ایران بسیار مهم است، این است که پژوهشگر دو زبان فارسی و عربی را خوبی بداند. ما گمان می کنیم چون به زبان فارسی سخن می گوییم لزومی ندارد که زبان فارسی را بیشتر از این بدانیم و بخوانیم ولی سبک شناسی زبان فارسی در ادوار مختلف تاریخ و شناختن متون تاریخی و زبان متون تاریخی در هر دوره ای از لوازم کار است. نکته دیگر تسلط بر زبان عربی است که از نیمه های دوم قرن هجری در کتابت رواج یافت و براساس فهرست ابن ندیم و دیگر نشانه ها به اندازه کافی می دانیم که آنچه مربوط به تاریخ و فرهنگ ما است در کتاب های عمده ای نوشته شده است. برای شناخت اینها و اطلاع از اینها باید زبان عربی را به خوبی دانست. نهفقط در آن دوره بلکه در ادوار بعدی و حتی بعد از مغول و در روزگار قاجار هم اطلاع از این موارد برای کسی که در حوزه تاریخ پژوهش می کند لازم است.
عضو شورای عالی دائرۀ المعارف بزرگ اسلامی تصریح کرد: بسیاری از متون تاریخی به فارسی ترجمه نشده اند و برخی هم ترجمه شده اند؛ ولی برای یک محقق رجوع به ترجمه کافی نیست و باید به متن اصلی مراجعه کند. لذا یک پژوهشگر تاریخ ایران باید بر زبان عربی تسلط کافی داشته باشد.
پیشنهاداتی برای پژوهش در علوم معقول
روح الله فروغی استاد حوزه و دانشگاه دیگر سخنران آئین بزرگداشت روز پژوهش بود. او گفت: اگر امروز علوم عقلی ما سرپا هستند و در مدارس و موسسات و مراکز مختلف علمی مورد توجه قرار گرفته اند، بخش قابل توجهی از آن میراث پیشینیان ما است که برای پیشبرد این علم، تحقیقات فراوانی انجام دادند و بدون چشم داشت این تحقیقات را در اختیار ما گذاشتند. البته وظیفه ما نیز ادامه این راه است تا بتوانیم مسائل، مطالب و راهحل های جدید را در این زمینه عرضه کنیم.
او افزود: من چند نکته اصلی درباره بایسته های پژوهش در حوزه فلسفه را بیان می کنم و طبعاً می توانیم این مسائل را به علوم دیگر عقلی نیز تسری دهیم. نکته اول این است که ما برای کار پژوهشی در علوم عقلی باید اطلاع و آگاهی از تاریخچه یک بحث در نزد فلاسفه گذشته داشته باشیم. علم یک امر قائم به فرد نیست. زحمت هایی کشیده شده تا یک علم به یک جایی رسیده و اینکه گمان کنیم ما اولین کسی هستیم که وارد به علمی شدیم یک گمان نادرست است. دوم اینکه نباید اسیر تقلید از فیلسوفان دیگر شویم. آگاهی و آشنایی مهم است اما تقلید در مساله فلسفی کار درستی نیست.
او با بیان نکته سوم در پژوهش های فلسفی گفت: مورد سوم این است که گاهی اوقات اقوالی را میشنویم که بهشدت مورد نقد و هجوم قرار گرفته اند. توصیه من این است که اگر گاهی اوقات به این حرف ها هم سری بزنیم، نکات خوبی در آنها پیدا خواهیم کرد. چه بسا بسیاری از این آرا که مورد انتقاد قرار گرفته اند، بعد ها بهعنوان آرائی درست و دیدگاه هایی صحیح مورد استدلال قرار گرفته و پذیرفته شوند.
استاد حوزه و دانشگاه در ادامه افزود: نکته چهارم در پژوهش ها اکتفا به منقولات دیگران است. ما خیلی اوقات برای اینکه از ابن سینا مطلبی را نقل کنیم به سراغ اسفار می رویم و از آنجا نقل می کنیم و این واقعاً مشکلی است. ما برای نقل اقوال، بهعنوان یک پژوهشگر در علوم عقلی باید به سراغ مصادر و منابع اصلی برویم. اینکه به نقل دیگران اکتفا کنیم که در برخی از موارد این نقل ها دقیق هم نیست، درجه و کیفیت کار را در امر پژوهش پایین می آورد.
او در پایان گفت: به نظر من بسیار نیکو است که اگر کار تحقیقاتی و پژوهشی می کنیم، یک مساله را انتخاب کنیم و حول آن پژوهش انجام دهیم. درست است که در نهایت باید به نظام منسجم و جامعی دست پیدا کنیم اما خود مساله محوری و دانستن نظرها و آراء فیلسوفان مختلف درباره یک مساله باعث می شود که پس از حلاجی و کار در آن مساله به یک نظری که تا حدی نظر شخصی و اجتهادی ماست دست پیدا کنیم. این باعث می شود که یک نوع تشتتی (پراکندگی) که معمولاً محققین و پژوهشگران به آن مبتلا هستند را اصلاح کنیم و ذهن و فکر خود را بر موضوعی متمرکز کنیم و زودتر و بهتر به نتیجه دست پیدا کنیم.
جایگاه و اهمیت مفاخر پژوهی
سخنران پایانی این برنامه نیز، محمد امین ناصح عضو هیاتعلمی دانشگاه بیرجند بود. او گفت: در باب موضوع مفاخرپژوهی باید با عنایت به اهمیت موضوع به مغفول ماندن این مهم در جامعه اشاره کرد و نهاد دیگری به جز انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، عملاً برای انجام این مهم و تکریم مفاخر در صحنه نیست. بهعنوان مثال در یک دانشگاه، ستارگان علمی بسیاری وجود داشته و دارند ولی آن دانشگاه امکان برگزاری بزرگداشتی برای تجلیل از مقام علمی آنها را ندارد. خوشبختانه در سال های اخیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به نحو مطلوبی توانسته است به این مهم پرداخته و چهره های دانشگاهی و بعضاً غیر دانشگاهی معتبری را انتخاب و به جامعه معرفی نماید.
او افزود: موضوع تکریم مفاخر به نحوی با موضوع قدرشناسی که جزء صفات پسندیده ایرانیان است، وابسته است. یک نفر که در زمره مفاخر کشور قرار می گیرد علی القاعده خدمات شایانی را داشته که می بایست برای اطلاع عموم و تقدیر از تلاش اجتماعی و فرهنگی او به جامعه معرفی گردد و از کوشش های او تقدیر گردد. این قبیل قدرشناسی ها با موضوع دیگری چون خودشناسی که توسط دکتر محمد اقبال لاهوری در اشعارش مورد توجه بوده همسو است.
ناصح در بخش دیگری از سخنان خود گفت یکی از مسائل مغفول در علوم انسانی عدم توجه به دانشوران داخلی (ایرانی-اسلامی) در سنت آن رشتۀ دانشگاهی است. بهعنوان مثال در زبان شناسی که رشتۀ تحصیلی اینجانب است عدۀ اندکی از دانشجویان با شخصیت هایی چون سیبویه، فارابی، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن سینا آشنا هستند و دستاوردهای زبان شناختی آنها را می دانند. بهعنوان مثال ابن سینا در رساله ای با عنوان «مخارج الحروف» به تمایز دقیقی از صامت ها و مصوت ها دست زده که حقیقتاً قابل توجه و بهره برداری است.
اواضافه کرد: موضوع تقدیر از مفاخر گذشته از معرفی یکی از شخصیت های معتبر در یک رشته تخصصی برای اهل آن رشته و تخصص در بعدی فراتر یک نوع الگوسازی برای یک ملت است و انتظار می رود جوانان در مسیر پرورش استعدادهای خود به آن ویژگی های برجسته که موجب تمایز شخصیت از دیگران شده است توجه نمایند و به آن سو متمایل شوند. در اهمیت موضوع مفاخرپژوهی همین بس که می توان آن را تا حد کرسی های مفاخرپژوهی دانشگاهی تعمیم داد و در آن به بررسی شاخص های یک فرد منتخب برای سازمانی چون انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و تفکیک عناوین همسویی چون نخبگان، مفاخر، برگزیدگان، مشاهیر و بزرگان را در دستور کار علمی با نگاه بینالمللی قرار داد تا با تبیین این معیارها زمینۀ انتخاب بهینه با پشتوانه های کافی فراهم شود.
استاد دانشگاه بیرجند تصریح کرد: اینک جا دارد از شعب استانی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ها نیز یاد شود که می بایست با تحرک بیشتر و تعامل وسیعتری با انجمن مرکزی در انتخاب افراد شایسته مبتنیبر استانداردهای ابلاغی از سوی انجمن مرکزی اهتمام و تحرک بیشتری از خود نشان داده تا انشاءالله شاهد کارهای بزرگی در استان ها باشیم.
او در پایان گفت: با نگاهی به سوابق عملکرد انجمن آثار و مفاخر فرهنگی گاه شاهد احداث یادمان هایی ارزنده با معماری شایسته بر آرامگاه مفاخر علمی و فرهنگی کشور توسط این نهاد مبارک بوده ایم که امروز به جلوه های دیدنی شهرهای مختلف تبدیل شده و جا دارد این نوع تکریم از برجستگان و مفاخر نیز قوت بیشتری گیرد.