خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه-ریحانه ابراهیمزادگان: فاطمه نانیزاد یکی از شاعران آئینی کشور است. او متولد ۱۳۵۷ است و سرودن شعر را از سنینکودکی و نوجوانی آغاز کرده است. «باران بیهوا» و «صحن فیروزه» دفترهای شعر منتشر شده از این شاعر هستند. او مدیریت اجرایی دفتر ادبیات و هنر نهاد نمایندگی رهبر انقلاب در دانشگاه تهران و برگزاری کنگره ادبی سوختگان وصل را در کارنامه خود دارد.
نانیزاد، دکترای روانشناسی تربیتی دارد و علاوه بر سرایش شعر، به مشاوره و رواندرمانی مشغول است. فرارسیدن ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرا (س) بهانه خوبی بود تا با این شاعر آئینی درباره سرودن شعر آئینی توسط بانوان و همچنین شعر فاطمی به گفتگو بنشینیم.
مشروح متن این گفتگو در ادامه میآید:
* خانم نانیزاد، چرا تعداد خانمهای صاحب کتاب شعر آئینی در جامعه ادبی کم است؟
اتفاقات خوبی پس از انقلاب افتاد و فضا برای ورود بانوان به حوزه شعر، مناسبتر شد و جلساتی ترتیب داده شد که خانوادهها، پدرها و همسرها میتوانستند به آنها اعتماد کنند. به این ترتیب فضای مناسبتری پیش آمد که مثل گذشته نبود(عموماً جلسات برای حضور آقایان باشد). هرچه از سالهای انقلاب فاصله گرفتیم، خانمها بیشتر مورد توجه قرار گرفتند و با برنامهریزی اردوها و دورههای آموزشی شرایط بهتری برای حضورشان فراهم شد.
بهعلاوه شعر آئینی و اهلبیتی، طی سالهای گذشته و دهه اخیر به دلیل خلق آثار به شیوه و زبان امروز (به عنوان الگوی مناسب و در دسترس) اقبال بیشتری پیدا کرده است.
* اما حضور بانوان در شعر پس از انقلاب، دلیل حضور پررنگشان در شعر آئینی نبوده است.
پیش از ورودم به دانشگاه جلسه شعری در فرهنگسرای اندیشه روزهای سه شنبه برگزار میشد که غالبا در آن شرکت میکردم، به مناسبت عید غدیر که مقارن با سالگرد شهادت شهید آوینی بود، مراسم شبشعری برگزار شد که مخاطب آن برنامه بودم، دیدم ۹۹ درصد شاعرانی که آنجا حاضر بودند، برای هر موضوعی شعر خواندند ولی کسی شعری برای غدیر نخواند. اگر هم شعر آئینی میخواندند، شعر دیگری در کنارش میخواندند تا متهم به شاعر آیینیبودن نشوند. یعنی شعر عاشقانه میخواندند که وجههشان خراب نشود. من در آن جلسه اشک میریختم چون آن جلسه شعرخوانی به نام و یاد امیرالمومنین تشکیل شده بود اما اصلاً فضای مولا علی را نداشت.
حالا خانمها قابلیت و جایگاه چاپ کتاب شعر آئینی را پیدا کردهاند گرچه هنوز هم در مرحلهای هستیم که باید ثمرهاش را در سالهای آینده ببینیم. این مساله، یک درخت نوپا است
وقتی از جلسه بیرون آمدم، عکس شهید آوینی را مقابل در فرهنگسرا دیدم و شرمنده شدم که به عنوان یک شاعر آیا جایی که در فضای ادبی ایستادهم درست است یا خیر(نه به لحاظ مکانی، بلکه منظور انتخاب مسیر بود).خداروشکر همان اوائل سال ۸۰ که وارد دانشگاه شده بودم در محفل شعر روشنا شرکت کردم و مسیر و سرنوشت ادبی من تغییر کرد که این را از عنایات شهید آوینی میدانم.
امروز وقتی با عید غدیر یا یکمناسبت آئینی روبرو میشویم، تعداد زیادی شاعر آئینی خوب داریم که میتوانی از بین شعرهایشان، شعر مورد علاقهات را انتخاب کنی. میخواهم بگویم الان اقبال به شعر آئینی بسیار بیشتر شده و شاعر آئینی محترم شمرده میشود. خانمها هم در این زمینه حضور دارند.
اگر بخواهم درباره چاپ کتاب شعر آیینی بگویم باید عرض کنم زمانی باید یک مجموعه شعر چاپ شود که شاعرش شعرهای خوب و شایسته و قابل ارائه بسراید. نمیتوان هرچه را که فرد سرود، به عنوان کتاب شعر چاپ کرد. حالا خانمها قابلیت و جایگاه چاپ کتاب شعر آئینی را پیدا کردهاند گرچه هنوز هم در مرحلهای هستیم که باید ثمرهاش را در سالهای آینده ببینیم. این مساله، یک درخت نوپا است.مثلا خانم سیمیندخت وحیدی، از انگشت شمار بانوان شاعر اوائل انقلاب هستند که شعر آئینی الگو سرودهاند تا نوجوانترها را با آداب اینگونه سرودن آشنا کند. این درخت بارور شده و بسیار نزدیک است روزهایی که کامل ثمر بدهد.
* این اتفاق، پس از انقلاب خیلی دیر افتاد. حالا فرض کنیم پیش از انقلاب، شأن زن رعایت نمیشد و در فضاهای فاخر و فرهنگی حضور نداشت. اما حالا که ۴۰ سال از انقلاب گذشته، چرا باید بگوییم که طی ۱۰ سال گذشته، خانمها فرصت ارائه اشعار آئینی و پیدا کردن مخاطبشان را پیدا کردهاند؟
خب، این مسألهای نبوده که دفعتا اتفاق بیافتد. خود انقلاب هم دفعتا رخ نداد. از سال ۴۲ شروع شد و سال ۵۷ نتیجه داد. بله، پس از انقلاب سعی شد نگاه مصرفی و کالا بودن به زن، حذف شود و زنان را محترم بشمارند. طبیعتاً لازم بود بستر و شرایط لازم فراهم شود چون کار، از جنس کار فرهنگی است و مطمئناً زمانبر است.
* در حال حاضر، وضعیت شعر بانوانِ شاعر آئینی چگونه است؟
نسبت به گذشته که خیلی بهتر است. اواخر دهه ۷۰ و سالهای آغازین دهه ۸۰ که بهطور تخصصی به شعر رو آورده بودم. در آن زمان تصور غالب فضاهای شعری بر این بود که اگر کسی شعر آئینی بنویسد، موقعیت خود را خدشهدار کرده و... اما امروز با توجه به تغییر نگرشها، شاعران آیینی موقعیت و منزلت مناسب خود را تثبیت کردهاند و ما با شعرهای خوبی از شاعران بویژه بانوان روبرو هستیم. این فرایند هنوز به کمال نرسیده و در حال شدن است. در گذشته بسیاری از شاعران(بانوان و آقایان)، دوست نداشتند با شعر آئینی معرفی شوند اما امروز شرایط تغییر کرده است.
جمیع این مسائل نشان میدهد مسیرمان درست بوده اما خب، فعالیتها کم بوده و باید بیشتر شوند.یکبار از رهبر انقلاب پرسیده بودند اگر بودجه محدودی داشتیم و بخواهیم کار فرهنگی انجام دهیم، این بودجه برای چه کاری هزینه شود؟ که ایشان فرموده بودند صرف شعر. اما با وجود توجهی که ایشان به شعر دارند، هنوز آن توجه و تمرکزی را که مسئولان باید به شعر داشته باشند، ندیدهایم. هنوز فضا و بودجه اختصاصی لحاظ نشده است. خلاصه اینکه هنوز با شرایط مطلوب فاصله داریم. به قول آن مثل معروف، هرچهقدر پول بدهی آش میخوری. ما هم هرچهقدر سرمایهگذاری کرده باشیم، متناسب با آن نتیجه میگیریم.
* هر مسیر ی آسیبهایی دارد. بهنظرتان باید در این مسیر نگران چهچیزهایی باشیم؟
از هرچیزی که ما را از ارزشهایمان دور کند، باید حذر کنبم. بویژه زمانی که جای ارزش و ضد ارزش عوض میشود. این مساله جای نگرانی مضاعفی دارد. و نیز باید مراقب نفوذهای بیگانه هم بود. میدانید چرا؟ چون یکی از ثمرههای انقلاب ما، همین شعر آیینی است. یکنکته مثبت دیگر هم وجود دارد و این است که در روزگار ما اشعار علاوه بر پرداختن به موضوعات کلی مثلا فاطمیه، محرم، صفر یا عاشورا و...درباره موضوع و محورهای جزییتر هم مثل اصحاب امام حسین(ع)، اشخاصی چون حُر، عابس، وهب هم با بسآمد آثار مواجهیم.
* پرداخت کلی وجود ندارد و اتفاقاً ناخودآگاه وارد بخشی از جزئیات میشویم.
مهم این است که با توجه به آسیبها حواسمان به کاری که داریم میکنیم، باشد. هر برنامه، فرایند یا اردوی آموزشی که برگزار میشود، باید بررسی شود که چرا برگزار میشود و قرار است به چه برسد؟ ببینیم چه شده که یکجای کارمان به مشکل برخورده است. مشکل را پیدا کنیم و رفعاش کنیم. یعنی بهطور مداوم نیازمند آسیبشناسی هستیم و باید مساله را از زوایای مختلف بررسی کنیم. یکنکته هم هست؛ اینکه اگر دو نفر نقد و انتقادی داشتند، فکر نکنیم حب و بغض دارند و سریع متهمشان کنیم. انتقادپذیر باشیم و حداقل انتقاد را بشنویم.
وقتی انتقاد یا مطلبی را میشنویم، در ناخودآگاهمان نقش میبندد. ممکن است همینمساله روزی به کارمان بیاید و در آینده ببینیم درست بوده است. بههرحال سعی کنیم انتقادپذیر باشیم.
* * بله. ذهن قابلیت عادت کردن دارد لذا بعضا تصور میکنیم مسیری که میرویم، تنها مسیر درست بوده و هست لذا اگر کسی به ما انتقاد کند ما را و توانمندیهایمان را زیر سوال برده و.... لازم است توانش و دانشمان را افزایش بدهیم. توانایی نقدپذیریمان را هم بالا ببریم.
وقتی بانوان میخواهند از یکبانو شعر بگویند که سیدة نساءالعالمین است، به کلیت مطلب نگاه میکنند. لذا یکفاصله و شکاف بزرگ بین خودشان و آن شخصیت میبینند. ما وقتی با یک پدیدهای که شناخت و آگاهی کافی نسبت به آن نداریم روبرو میشویم، نگران میشویم. وقتی میخواهیم کاری انجام بدهیم و نسبت به آن عدم اطلاع و آگاهی لازم را داریم، نگرانیم. این مساله هم همین است. عدم شناخت کافی پیرامون شخصیت حضرت زهرا(س) و ابعاد گسترده آن باعث این نگرانی میشود. بنابراین نگرانیم شعری که میخواهیم بسراییم، با آن شخصیت بزرگ به میزان قابل قبولی همخوانی و سنخیت دارد یا خیر.
بهنظرم ما بهعنوان زن، در زمینه سرودن شعر برای حضرت زهرا (س) وظیفه مضاعفی نسبت به مردان داریم.حضرت زهرا (س)، همسر، مادر و دختر بوده که پررنگترین نقشهای یکزن در هستی هستند. مادر، نهتنها در فرهنگ اسلام که در فرهنگ ایرانی هم مقدس است. حالا ما با نمونه کامل یکزن که هم مادر است، هم دختر پیامبر است و هم همسر امام علی (ع) مواجهیم
ما بهعنوان زن، در زمینه سرودن شعر برای حضرت زهرا (س) وظیفه مضاعفی نسبت به مردان داریم. حضرت زهرا (س)، همسر، مادر و دختر بوده که پررنگترین نقشهای یکزن در هستی هستند. مادر، نه تنها در فرهنگ اسلام که در فرهنگ ایرانی هم مقدس است. حالا ما با نمونه کامل یکزن که هم مادر است، هم دختر پیامبر است و هم همسر امام علی (ع) مواجهیم. بنابراین باید ابتدا ابعاد شخصیتی ایشان را بشناسیم.
چرا بسامد شعر شاعران در زمینه عاشورا و محرم زیاد است؟ چون از همان سن بچگی در مراسم و برنامههای مربوط به ماه محرم شرکت کردهاند و این مساله از همان کودکی در ضمیر ناخودآگاهمان نقش بسته است؛ صدای نوحه، آقای منبری، سینهزنی و … همینمساله باعث میشود وقتی میخواهیم درباره محرم یا امام حسین (ع) شعر بگوییم، ناخودآگاهمان به ما جهت بدهد و آمادهمان کند. مثل گرمکردن بدن پیش از ورزش میماند.
شعر فاطمی و ایام فاطمیه طی چند دهه اخیر، در این ابعاد مورد توجه قرار گرفته است. البته منظورم این نیست که تا پیش از آن، چنین نبوده اما توجه کمتر بوده و طی سالهای گذشته، ساخت کلیپ و تولیدات مختلف درباره این ایام بیشتر شده است. شاعران هم فعالیت بیشتری پیدا کرده و به فاطمیه بیشتر میپردازند.
بهنظرم ما بهعنوان زن، در زمینه سرودن شعر برای حضرت زهرا (س) وظیفه مضاعفی نسبت به مردان داریم.حضرت زهرا (س)، همسر، مادر و دختر بوده که پررنگترین نقشهای یکزن در هستی هستند. مادر، نهتنها در فرهنگ اسلام که در فرهنگ ایرانی هم مقدس است. حالا ما با نمونه کامل یکزن که هم مادر است، هم دختر پیامبر است و هم همسر امام علی (ع) مواجهیم. بنابراین باید ابتدا ابعاد شخصیتی ایشان را کامل بشناسیم. یعنی اینکه صرفاً بخواهیم یک شعر کلی برای این شخصیت که مادر هستی است بسراییم، نمیشود. اگر میخواهیم شعر بهماهو شعر بگوییم، باید محتوا داشته باشد. پس تا زمانی که سطح شناخت و آگاهیمان بر اثر مطالعه ارتقا پیدا نکند، شعر خوب هم متولد نمیشود.
وقتی قرار است از حضرت زهرا (س) بسراییم، باید با شناخت، قرابتمان را بالا ببریم. در نتیجه یکحس انس و الفت در ما ایجاد میشود. و افراد برای کسی که با او مانوس هستند، نوع دیگری مینویسند و میسرایند. باید به زبان انس دست پیدا کنیم. اما نکته اینجاست که برای رسیدن به زبان انس، حدومرزی لازم است و نمیتوان از هر کلمه و کلامی استفاده کرد. حضرت زهرا (س) سیدة نساالعالمین و شخصیتی است که به زن آبرو داده است. بنابراین باید در بهکار بردن واژهها دقت کرد. برای درستکردن یکغذای خوب، شما به مواد و لوازم خوب نیاز دارید. در غیر این صورت باید یکغذای دمدستی و زودپز آماده کنید.
* این مساله را اختصاصاً درباره خودتان بررسی کنیم. شما برای ارتقای سطح کیفی اشعار آیینیتان، چه کردهاید؟
برای من، این توفیق حاصل شده که نه فقط برای حضرت زهرا (س) که برای دیگر بانوان چون حضرت خدیجه (س)، حضرت رباب (س)، حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) شعر بنویسم. وقتی میخواهم برای بانوان آلالله شعر بنویسم، استفاده از ردیف، قافیه و کلمههایی که در این جایگاه میآیند را مد نظر دارم. در شعر اهل بیت باید توجه کنیم خدای ناکرده، کلمه و واژهای بکار نبریم که دچار کژتابی شویم و در مصرع و بیتمان مطلبی نیآوریم که وهن ساحت آنها باشد چون درباره شخصیتهایی صحبت میکنیم که عصمتالله هستن. درباره بانوان آلالله این مساله مهمتر است لذا وظیفه بانوی شاعر را سنگینتر میکند.
ما این روزها با یک مشکل بزرگ روبرو هستیم و آن مشکل، این است که به محض آنکه یکشاعر چهارپنجبیت میسراید، آنها را بررسی نکرده، منتشر میکند. فضای مجازی هم که معلومالحال است و آسیبهای خود را در این زمینه میزند. فضای مجازی آنقدر بیحد و مرز است که وقتی چیزی منتشر شد، دیگر نمیتوانید جلوی بازنشر آن را بگیرید. بعد ممکن است ببینیم شعری که منتشر شده، دارای ابهام و مشکل است ولی دیگر دیر شده و دست به دست میشود. بدتر از این، وقتی است که در تلویزیون یا برنامههای شعر، با مجریانی روبرو می شویم که تخصصی در حوزه شعر ندارند و انتخابشان در اجرا همان اشعار بیمحتوا و سطحی میگردد.
پیشنهاد میکنم بانوانی که شعر میسرایند؛ بهویژه شعر آیینی، شعرشان را پیش از انتشار با چندشاعر دیگر به اشتراک بگذارند تا عیب و ایراداتش رفع شود. از طرف دیگر، همانطور که شعر و شاعر ضعیف داریم، منبر و مداح ضعیف هم داریم که ممکن است شاعر مطالبی را در جایی شنیده باشد که سندیت ندارد و بخواهد آن را به شعر تبدیل کند.
* این منبع در دسترستر و آسانتر از مراجعه به کتابهاست.
بله. حضراتی که منابر خوب و قابل اعتنا دارند، در دسترستر هستند. ولی هیچچیز جای مطالعه را پر نمیکند. منبر، مکمل مطالعه است. یعنی اگر هنگام مطالعه، سوال یا ابهامی برای شما پیش آمد، میتوانید با استفاده از منبر، آن را رفع کنید. من به هیچ مراسمی نمیروم مگر اینکه از منبرش استفاده کنم. منبر خیلی مهم است. بعد از مطالعه و منبر میتوان به شعر و روضه خوب اشاره کرد. اینها همه لوازم آن غذای خوب هستند که گفتم.
* همه اینها باید با هم باشند تا اثر با کیفیت تولید شود.
بله. هیچکدام به تنهایی فایده ندارند. همه باید کنار هم باشند. مطالعه، کار روضه را نمیکند. روضه هم کار مطالعه را نمیکند. برای هرکدام هم باید بهترین منبع را انتخاب کنیم.
* خانم نانیزاد، وقتی برای حضرت زهرا(س) شعر میگویید، برای انتخاب کلمات و واژهها چه میکنید؟ ببینید همه ما چنینتجربهای داریم که میگوییم انگار ما شعر را ننوشتهایم و سراینده ما نبودهایم. گویی آن شعر یکالهام بوده است.یکنمونه از این خاطراتتان را بگویید که احساس کردید حضرت زهرا (س) به شعرتان عنایت کرده است یا عنایتی را در زندگیتان دیدهاید!
سال ۸۵ به عمره دانشجویی مشرف شدم. این را بگویم که اولینباری که به مکه و مدینه مشرف شدم، سال ۸۳ بود و طبق هماننقل معروفی که همه شنیدهایم، در اولینلحظه دیدم بیتالله از خدا خواستم ۱۴ بار به این سفر بروم؛ پشت سر هم. این شد که مرتبه بعدی سال ۸۴ بود و نوبت بعدی هم سال ۸۵. سال ۸۵ شرایطی فراهم شده بود که به حج مشرف شوم اما مشکلاتی برایم پیش آمد. ظرفیت کاروان پر بود و نمیشد کاری کرد. من به حضرت زهرا (س) متوسل شدم و خواستم پیش خودمان، یکمعامله با ایشان داشته باشم. ما شاعران، گاهی از این کارها میکنیم.
خلاصه کاروان رفته بود. یکروز بعد از حرکت کاروان به من گفتند میتوانم بروم. در نتیجه با یککاروان دیگر رفتم. شب ولادت حضرت زهرا (س) بود. من با پرواز جده نرفتم بلکه با پرواز مدینه خودم را رساندم. پرواز مدینه آن موقع بهندرت انجام میشد. خلاصه مدیر کاروان ما را به یک کاروان دیگر سپرد و ایشان هم آمد فرودگاه ما را تحویل گرفت.
یادم نمیرود آن شبی را که وارد مدینه شدیم. شب تولد حضرت زهرا (س) بود. اولینسفری هم که مشرف شده بودم، روز شهادت حضرت زهرا (س) بود و آن سفر سوم، همزمان با ولادت ایشان شده بود. باورتان نمیشود اگر بگویم حزنی که شهر مدینه در ایام شهادت داشت، چهقدر سنگین بود! شب تولد حضرت زهرا (س) هم که به مدینه رفتیم، با شهری روبرو شدیم که اصلاً مثل شهرهای خودمان نبود، نه شیرینی، نه شربت، نه چراغانی و نه هیچ علامتی که نشان از شادی میلاد حضرت باشد. یعنی غربت آلالله را کاملاً حس کردم. اما از آنطرف شادی وصفناپذیر و سرور قلب پیامبر (ص) را با همه وجودم حس میکردم. یعنی همانقدر که در ایام شهادت، غم غربت وجودت را میگیرد، در ایام ولادت با وجود غربت اهلبیت، احساس شادی وصف ناپذیری بر جانت مینشیند.
* همیشه وقتی از امام حسین (ع) یا امام رضا (ع) میخواهیم کارمان را سروسامان بدهند، باید از آنها بخواهیم واسطه شوند حضرت زهرا (س) کار را جور کند. چون فرزند بدون اذن مادر، کاری نمیکند. چون اینها پسران مادر عالم هستند.
بله. وقتی به حضرت ابوالفضل (ع) هم متوسل میشویم، انگار از مادرشان حضرت زهرا (س) درخواست کردهایم. یا میتوانیم ایشان را به مادرشان حضرت زهرا (س) قسم بدهیم که کارمان را درست کنند.
* در پایان چندبیتی از اشعارتان را میخوانید؟ درباره حضرت زهرا (س) و فاطمیه.
بله. حتماً!
هرچند خانه از همه ی خانهها سَر است / این آشیانه مسلخ سرخِ کبوتر است
از انتشار عطر تو در پرکشیدنت / آغوش خانه تا قیام قیامت معطر است
هر قدر خواستم که صبوری کنم نشد / مادر، عجیب ماتم تو گریهآور است
از آن زمان که ابر شدی بین کوچهها / باران گرفته، صورت دیوارها تر است
بعد از تو هرچه لاله در این دشت داغدار / بعد از تو هر چه یاس در این باغ پرپر است