خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: هفته گذشته در برنامه تلویزیونی سوره حجت الاسلام خسروپناه، پژوهشگر فلسفه و استاد تمام گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره موضوع «اسلام ولایی؛ سیاست اسلامی یا اسلام سیاسی» با دیانی، کارشناس مجری برنامه گفتگو کرد.
خسروپناه در این برنامه در مورد موضوعاتی چون مدرنیته و تجدد، غرب گرایی و غرب گزینی، عقلانیت اسلامی و مواضع امام خمینی (ره) درباره مواجهه با مدرنیته سخن گفت.
سید صادق حقیقت، پژوهشگر حوزه دین، استاد دانشگاه و رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه مفید در واکنش به سخنان خسروپناه در آن برنامه یادداشتی نگاشته و انتقاداتی به حرفهای وی داشته که این یادداشت را به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار مهر قرار داده است؛ مشروح یادداشت را در ادامه میخوانید؛
مدتی است شبکه ۴ برنامه دین شناسانه خوبی با عنوان «سوره» شروع کرده است. موفقیت این برنامه مرهون دست اندرکاران آن و به شکل خاص مجری توانای آن جناب حجت الاسلام دیانی، است. از یک جهت می توان گفت «سوره» رقیب «زاویه» شده است، هرچند مباحث «زاویه» اعم از دین پژوهی به نظر می رسد. نهم آذر، بنده میهمان این برنامه بودم و گفتمان نواندیشی دینی را در کنار گفتمانهای سنتی، سنت گرا، اسلام سیاسی و تجددگرا معرفی کردم. دوست ارجمند و عزیزم جناب حجت الاسلام دکتر خسروپناه انتقاداتی برای شخص بنده فرستاد و در برنامه سوره به تاریخ ۲۳ آذر مطرح کرد. در حالی که برنامه «زاویه» اندیشمندان با سلائق مختلف را روبه روی هم می نشاند، برنامه «سوره» با فاصله دو هفته ای مدعاهایی را نقد می کند که نه میهمان قبل حضور دارد که پاسخ دهد و نه مخاطب حضور ذهنی دارد که بتواند مطالب دو هفته قبل را به یاد آورد. به هر حال، لازم می دانم در خصوص مباحث دکتر خسروپناه نکاتی چند را عرض نمایم:
۱- یکی از نقاط اشتراک دکتر خسروپناه و بنده طیفی دیدن این گفتمانهاست. هرچند ممکن است دو نفر در یک گفتمان قرار گیرند، ولی تفاوتهایی نیز می توانند داشته باشند.
۲- نقطه اشتراک دیگر این بود که یک فرد می تواند به درجه ای، فی المثل، سنتی یا متجدد باشد. در واقع، استفاده از این اصطلاحات برای فهم بهتر مفاهیم محتوایی است.
۳- نقطه اختلاف نخست به تعریف واژگان و مفاهیم مربوط می شود. وی مفاهیم مدرن، مدرنیته، مدرنیزاسیون و مدرنیسم را از هم جدا نکرد. به همین دلیل، جمله «مدرن یعنی سوبژکتیویته و اومانیسم و سکولاریسم» و «این گفتمان سؤال را از مدرن می گیرد» اشکال فنی دارد. علاوه بر آن، انتقاد ایشان به اصطلاح «اسلام سیاسی» این بود که شاید در مقابل «اسلام اقتصادی» قرار گیرد؛ در حالی که این فهم خروج از اصطلاح تخصصی محسوب می شود. همچنین، سکولاریسم دو معنا دارد که باید از هم تفکیک می شد: جدایی دین از سیاست، و جدایی نهاد دین از دولت. به همین دلیل، جمله «اسلام جامع در مقابل اسلام سکولار قرار می گیرد» ابهام دارد.
۴- مدعای ایشان، «غرب گزینی انتقادی» است. این مدعا در حالی که بسیار جالب است و به مدعای نواندیشان دینی نزدیک به نظر می رسد، ولی نیاز به تحدید حدود دارد.
۵- دکتر خسروپناه جریان سنتی را در مقابل «عقلانیت اسلامی» قرار داد، اما این اصطلاح بدیع به خودی خود گویا نیست. به نظر ایشان اعتقاد به حکومت اسلامی بین این دو گفتمان اشتراک دارد، اما تجدد برای گفتمان نخست تبدیل به «مسئله» نشده است. مشکل این جاست که فقهای سنتی در طول تاریخ به «ضرورت تشکیل حکومت بر اساس شریعت» باور نداشته اند. به قول استاد آیت الله جوادی آملی، هیچ فقیهی قبل از حضرت امام به ضرورت تشکیل حکومت به شکل فعال اعتقاد نداشته است. به هر حال، ایشان بدیلی برای تقسیم بندی پنج گانه بنده ارائه نکردند.
۶- انتقاد ایشان به تحلیل بنده در خصوص اندیشه آیت الله مصباح این است که هیچ تفاوتی بین اندیشه سیاسی امام خمینی و استاد مصباح وجود ندارد. کتاب «توزیع قدرت در اندیشه سیاسی شیعه»، در عین حال که مبنای این دو بزرگوار را نظریه نصب می داند، در صدد است نقاط تفاوت را مشخص کند. آیت الله مصباح معتقد است: اولاً به جای «جمهوری اسلامی» باید از اصطلاح «حکومت اسلامی» استفاده کرد. این در حالی است که امام فرموند «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیشتر». روشن است که این بحث به شدت تفاوت محتوایی دارد. ثانیاً استاد مصباح اعتقاد دارد در بقا و استمرار حکومت اسلامی با نیروهای اندک باید اصل نظام را حفظ کرد (و بدین طریق، مجوز خشونت را صادر می کند)؛ ثالثاً بردگی در دوران مدرن را نیز مجاز می داند؛ و رابعاً پدیده های مدرن همانند دموکراسی، به زعم ایشان، «به شدت» قابل نقد و رد هستند. خود دکتر خسروپناه اشاره کردند که امام خمینی موافق (برداشتی از) دموکراسی بودند.
۷- به اعتقاد وی، اندیشه سیاسی رهبری در خصوص نقش مردم و نظریه نصب و انتخاب اجمال دارد؛ در حالی که نقل قول زیر کاملاً صریح به نظر می رسد: «نظر مردم تعیین کننده است؛ اگر معیارهای لازم در آن انسان نباشد انتخاب نمی تواند به او مشروعیت ببخشد. آن کسی که این معیارها را دارد و از تقوا و صیانت نفس و دینداری کامل و آگاهی لازم برخوردار است، آن وقت نوبت می رسد به قبول ما. اگر همین آدم را با همین معیارها مردم قبول نکردند، باز مشروعیت ندارد. (حکومت در اسلام، ج ۱، ص ۳۳، و اجوبه الاستفتائات، سؤال ۵۹).
۷- ربط برخی مباحث به عنوان بحث روشن نبود. به طور مثال، معلوم نبود جایگاه بحث سبق و رمایه از دیدگاه سیدمحمدصادق صدر در کتاب «ماوراء الفقه» چیست و چه ارتباطی با گفتمانهای مد نظر دارد.
۸- ایشان در آخر سخن خود، ظرف دو سه دقیقه، نواندیشی دینی را به یک کتاب از مرحوم دکتر فیرحی تقلیل دادند و به شکل یک قاعده کلی گفتند نواندیشان دینی سؤال و جواب را از (دنیای) مدرن میگیرند و بعد برای آن سعی می کنند توجیه فقهی پیدا کنند! این جفای به گفتمان نواندیشی دینی به نظر می رسد.
در پایان، از دست اندرکاران برنامه سوره و حجت الاسلام دکتر خسروپناه تشکر می کنم و امیدوارم این گونه مباحثه ها به غنای بیشتر دین پژوهی ختم شود.