به گزارش خبرگزاری مهر، برنامه سوفیا این هفته به مناسبت برگزاری ششمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی به بررسی امکان اسلامی سازی علوم انسانی پرداخت.
میهمانان این برنامه عطاالله رفیعی آتانی، استاد دانشگاه علم و صنعت و قائم مقام مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، حجت الاسلام رضا غلامی رئیس کنگره و رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا و محمد تقی موحد ابطحی عضو هئیت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بودند.
محمد جواد ادبی کارشناس مجری برنامه بحث خود را با آتانی آغاز کرد و پرسید عده ای معتقدند علوم انسانی ، اسلامی ، یهودی ، مسیحی و بودایی ندارد علوم انسانی علوم انسانی است و شما تنها می توانید در موضع گیری علوم انسانی از منظر دینی برخی موازین را وارد کنید. مصداق های شما در آن علوم انسانی از حوزه ی دین و دین داری شما باشد . عده ای دیگر کاملا مخالف این موضوع هستند و معتقدند علوم انسانی اسلامی سپهر متفاوتی است با علوم انسانی غیر اسلامی .مفهوم اصلی علوم انسانی اسلامی را چگونه و با چه دلایلی می توان در برابر ناقدانی که آن را قبول ندارند جا انداخت ؟
آتانی پاسخ داد: مأموریت علوم انسانی توصیف و تبیین و تفسیر پدیده ها و رفتارهای انسانی است و دستاورد این توصیف و تبیین در مسیر مدیریت و برنامه ریزی و تربیت فرض جامعه انسانی به کار خواهد رفت اما با این تعریف یک تجربه در جهان شکل گرفته است ، تجربه ای که در غرب بوده است یعنی در غرب جدید با این تعریف ، دانشی به وجود آمد که تلاش کرد رفتارها و پدیده های انسانی را تبیین و تفسیر کند و ابزاری برای سیاست گذاری در اجتماع و تربیت فرض جامعه انسانی است اما علوم انسانی اسلامی به چه معناست؟ من چهار معنای معقول برای اسلامی بودن علوم انسانی دارم که در ادامه بیان میکنم؛
۱- معنای نخست آن است که بگوییم هرگاه که موضوع علوم انسانی فرد و جامعه ی مسلمان باشد. آنگاه که رفتارها و پدیده های انسانی را درجوامع اسلامی مطالعه می کنید بگوییم این دستاورد دستاوردی اسلامی است چون فرض ما آن است که فرد و واقعیت او در جامعه اسلامی متفاوت از فرد در جامعه غربی است.
۲-نظریه پرداز یعنی کسی که دانش تولید می کند و پدیده های انسانی را در چهارچوب تئوری ها رؤیت و روایت می کند ، ذهن او به وسیله ی باورها و دانش های او چهارچوب بندی می شود بنابراین با این معنا وقتی که از علوم انسانی اسلامی صحبت می کنیم یعنی اندیشمندی مسلمان، اندیشمندی که تحت تاثیر اندیشه های دینی است و به پدیده های انسانی نگاه می کند و طبیعتا تفسیرهای او متفاوت خواهد بود.
۳-علوم انسانی اساسا علومی هستند که برای مقاصدی به وجود می آیند این مقاصد می تواند اسلامی و غیر اسلامی باشد.
۴- این معنا که نسبت به ۳ تعریف قبلی معنای صحیح تر و کامل تری است آن است که بگوییم برای تبیین رفتارهای انسانی علاوه بر منبعی مثل تجربه به منبعی مثل وحی دسترسی داریم یعنی اسلام و معارف اسلامی ، آموزه ها و دانش های اسلامی می توانند به ما در تبیین پدیده های انسانی کمک کنند . معارفی در قرآن کریم ، روایاتی از معصومین و علوم اسلامی ، همه ی این معارف در توضیح بهتر علوم انسانی می توانند ما را یاری دهند.
سپس ادبی گفتگو را با غلامی ادامه د و از وی پرسید که عده ای می گویند امروزه علوم انسانی مدرن وجود دارد و این علوم انسانی مدرن برآمده از تجربه ی زیسته ی آدمیان در جوامع مختلف بوده و امروز مدعی این است که ما می توانیم جهان را براساس یک نظام بهتر اداره کنیم . عده ای معتقدند آن اسلام حقیقی که باید مضبوط میشد و در دوران تمدن اسلامی ظهور و بروز تام پیدا می کرد در دوره رنسانس یا بعد از آن دچار تحولات و عقب نشینی هایی شد که امروز با نگاه متفاوت به ایجاد تمدن نوین اسلامی می توان آن را بازیابی کرد و ما امروز می توانیم به علوم انسانی اسلامی جدیدی راه بدهیم. برای دفاع از این گزاره چه بیانی می توانیم ارائه دهیم؟
غلامی پاسخ داد: علوم انسانی مدرن ممکن است برای جامعه مدرن مفید باشد که البته در این موضوع هم امروزه تردیدهایی به وجود آمده است اما لزوما نباید تمام جوامع انسانی براساس یک دانش مورد تبیین و توصیف قرار بگیرند. کار علوم انسانی تبیین ، توصیف و پیش بینی وقایع انسانی و اجتماعی است. از دو جهت می توان به علوم انسانی اسلامی نگاه کرد. یک وجه آنکه خود محقق که می خواهد پدیده های اجتماعی را مورد تبیین قرار دهد که معمولا او یک عینک خاصی به چشم دارد. اساسا در علوم ، بی طرفی مطلق نداریم درنتیجه این دید خاص تاثیر خود را می گذارد. از وجه دیگر آن شخص محقق برای چه جامعه ای دارد کار تبیین پدیده های اجتماعی را انجام می دهد در نتیجه رفتار محقق از این موضوع تاثیر پذیر است. بر این اساس حق جامعه اسلامی و متفکران مسلمان آن است که صاحب یک علومی برای تبیین و توصیف و پیش بینی باشند که آن علوم با عقاید و باورها تطبیق داشته باشد. ضمن اینکه باورهای ما غیر عقلانی نیستند یعنی بین عقل و دین هیچ تعارض و تقابلی وجود ندارد و دین ما صاحب کتاب مقدسی است که از لحاظ لفظی تحریف ناپذیر است. هنگامیکه از اسلام صحبت می کنیم نباید دیدگاه های باردار تاریخی مسیحیت را بر اسلام تحمیل کنیم . ما تقسیم بندی خاص خودمان را دارا هستیم. اساسا زمانی که از علوم انسانی اسلامی صحبت می کنیم از یک حق طبیعی مردمی می گوییم که مسلمان هستند و علاوه بر هست ها یک باید ها و نبایدهایی را در زندگی شان براساس اسلام دارند می پذیرند.
سپس ادبی گفت که در دانشگاه ها هم مقاومت هایی در برابر علوم انسانی اسلامی وجود دارد در برابر این مقاومت ها چه میکنید؟
رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا بیان کرد: مقاومت گسترده ای وجود ندارد. در همین کنگره علوم انسانی اسلامی با اساتید زیادی مواجه هستیم که بیش از ما شاید اصرار دارند که این ایده دنبال شود. اینگونه نیست که اگر این مباحث در دانشگاه ها به طور منطقی و معقول بیان شود جا باز نکند. علوم انسانی اسلامی قلمروی بسیار وسیعی دارد و همه علوم اسلامی را دارد و درعین حال مساوی با علوم اسلامی نیست و فراتر از آن است. ما علوم اسلامی مصطلح را به عنوان تکیه گاه و منابع علوم انسانی استفاده می کنیم اما فقه، کلام، فلسفه این ها مساوی علوم انسانی اسلامی نیستند و هرکدام در یک لایه ای کارکردهایی دارند. ما نمی گوییم فقهی که امروز در حوزه است مساوی علوم انسانی اسلامی است . ما دستگاه جدیدی را ابداع کردیم که در عین نقش آفرینی علوم اسلامی در آن مساوی با علوم انسانی نیست و نقد پذیر هم است. ما در عرصه ی علوم انسانی اسلامی با گزاره طرف هستیم نه آموزه.
وی افزود: من معتقدم که ما هنوز موقعیت استثنایی خودمان را بعد از انقلاب اسلامی درک نکردیم. ما در اوج قدرت هستیم و در اوج قدرت می خواهیم به سمت شکل دهی و تمدن نوین اسلامی حرکت کنیم. مدیریت بیتی یا هیئتی نمی تواند ما را به چنین مقاصدی برساند. اینگونه مدیریت ها برای عصر انزوای ما و به حاشیه رفتن شیعه بوده است. الان به علت قدرت و مأموریت های عظیم تاریخی که پیدا کرده ایم و تحولاتی که در جوامع رخ داده است این نوع مدیریت پاسخ گو نیست. من معتقد هستم از این مدل برای آینده نمی توانیم استفاده کنیم و باید کمی سیستمی تر و روش مند تر کارها را در حوزه دنبال کنیم و نکات قوت و ضعف و دلایل خود را برای این نوع مدیریت به طور کامل در سخنرانی که در فضای مجازی قابل دسترس است بیان کرده ام.
موحد ابطحی دیگر میهمان این برنامه بود که با ادبی گفتگو کرد. ادبی از وی در خصوص آسیب شناسی علوم انسانی اسلامی در سالهای اخیر پرسید و وی پاسخ داد: داستان تحول علوم انسانی مربوط به ایران پس از انقلاب نیست و حتی منحصر به اسلام نیست و موضوع علم دینی در ادیان دیگر نیز مطرح بوده است. برای مثال آقای پلانتینگا که از فیلسوفان تحلیلی آمریکاست که به بحث علم دینی اعتقاد دارد و در این حوزه کتاب دارد. در حوزه ی روانشناسی به گمان بنده ظرفیت اسلامی شدن آن زیاد است و ازاین ظرفیت نیز استفاده شده است و نظریه های خوبی در این حوزه وجود دارد. برای مثال نظریه روان درمانی یکپارچه ۱۵ سال پیش مبتنی بر آموزه های متون دینی در کشور ما ارائه شد . این نظریه در کتاب روان درمانی معاصر اثر ودینگ و کرسینی به نام یک ایرانی ثبت شده است یعنی این موضوع مورد توجه غربی ها قرار گرفته است و در عرصه ی عمل نیز اجرا شده و نتایج خوبی داشته است.در سازمان زندان های قم سال ها این الگو پیاده شد و موفقیت های خوبی نیز داشت.
موحد ابطحی افزود: یک تئوری به نام tcA در روانشناسی وجود دارد که این تئوری را آقای استیون هیز مطرح کرده اند. یکی از اساتید روانشناسی کشور ما رساله دکتری خود را زیرنظر ایشان دنبال می کردند براساس آموزه های دینی یک نظریه ای را ارائه دادند که در عمل نشان گر این بوده که اثرگذاری این الگو بیشتر از تئوری tcA بوده است و خود استیون هیز این موضوع را پذیرفته است. به نظر من ابتدا باید داشته های علوم انسانی اسلامی را بیان کرد سپس از مخالفان خواست تا دیدگاه و علت مخالفت خود را با علوم انسانی اسلامی بیان کنند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: نکته بعد درباره آسیب هایی که در این مدت با آنها مواجه بودیم آن است که تشکیل علوم انسانی جدید در غرب یک داستان طولانی داشته است یعنی آن زمان که علوم انسانی ما شامل تقسیم بندی ارسطویی بود باید تبدیل به روانشناسی ، جامعه شناسی و تعلیم و تربیت جدید شود که بازه زمانی ۴۰۰ ساله را طی کرده است و عملا در قرن بیستم علوم انسانی به شکل امروزی خودش شکل می گیرد . کل عمر این ایده علوم انسانی اسلامی حدود ۵۰ یا ۶۰ سال است و بخش جدی تر شدن این موضوع در کشور ما عمر ۲۰ ساله دارد پس این نسبت زمانی بسیار اندک است با بازه زمانی که در غرب اتفاق افتاده است
در پایان برنامه رفیعی آتانی گفت: ما می توانیم از علوم انسانی موجود با همه ی ظرفیت های فوق العاده ای که دارد درس های زیادی بیاموزیم. اگر علوم انسانی به معنای امروزین آن در غرب به وجود نیامده بود ما امروز از چیزی به نام علوم انسانی اسلامی سخن نمی گفتیم. علوم انسانی اسلامی از دل علوم انسانی ترجمه شده از غرب دارد عبور می کند. با این وجود نقدهایی نیز به علوم انسانی اسلامی وارد است که این فضا در علوم انسانی در غرب نیزوجود دارد. من علوم انسانی اسلامی را کمک به رشد و توسعه علوم انسانی می دانم.علوم انسانی موجود موضوعش انسان غربی بوده است پس با هر میزان که آن انسان را به لحاظ فلسفی،اخلاقی و همه ی ابعاد زندگی قبول داشته باشیم باید این تئوری ها را قبول کنیم.
برنامه رادیویی «سوفیا» سه شنبه شبها ساعت ۲۲ با اجرای محمد جواد ادبی و سردبیری سارا فرجی از شبکه رادیویی گفتگو بر روی موج اف. ام ردیف ۱۰۳.۵ به صورت زنده پخش می شود.