به گزارش خبرنگار مهر، انتشارات ولی (ناشر فعال در شهر کرمان) چاپ دوم کتاب «پژوهشی در رویداد قتل مشتاق» نوشته سیدمحمدعلی گلاب زاده را با شمارگان هزار نسخه، ۲۳۶ صفحه و بهای ۸۰ هزار تومان منتشر کرد. نخستین چاپ این کتاب سال ۱۳۹۲ با شمارگان دو هزار نسخه و بهای ۱۲ هزار تومان روانه کتابفروشیها شده بود.
سیدمحمدعلی گلابزاده، نویسنده این این کتاب رئیس مرکز کرمانشناسی است و یکی از محققانی است که به طور تخصصی روی تاریخ، فرهنگ و هنر کرمان پژوهش میکند. از دیگر کتابهای منتشر شده او میتوان به این عناوین اشاره کرد: «تاریخ اقتصاد و تجارت کرمان از هزاره نهم پیش از میلاد»، «کرمان در آینه گردشگری»، «نامها و لقبهای جالب در تاریخ کرمان»، «باب برزویه طبیب» و «تاریخچه مهدیه و مسجد صاحبالزمان کرمان».
مشتاق علیشاه که بود و چه کرد؟
میرزا محمدخان تربیتی که به مشتاق علیشاه معروف شد، یکی از چهرههای مهم ادبیات، هنر و عرفان در اواخر دوران زندیه و اوایل قاجاریه است. بنا به روایت مشهور مشتاق، در تربیت حیدریه چشم به جهان گشاده و دوران خردسالی تا نوجوانی را در اصفهان میگذراند. در جوانی به کرمان آمده و مدتی را در مقبره و بارگاه شاه نعمتالله ولی در ماهان کرمان به سر میکند و بعد به شهر کرمان وارد میشود.
اما عجیب آنکه مشتاق در کرمان سرنوشت خونینی پیدا کرد و به طرز فجیعی کشته شد. هماکنون مزارش به عنوان گنبد مشتاقیه یا سهگنبدان در میدان مشتاقیه کرمان مشهور است و مشتاقان به زیارت و دیدن آن میروند. میدان مشتاقیه سالهاست که به عنوان یکی از مهمترین مراکز توریستی و گردشگری کرمان مورد توجه گردشگران داخلی و خارجی قرار دارد.
مشتاق به جز شهرت در عرفان و ادبیات در موسیقی نیز چهره ماندگاری از خود به جای گذاشت. از چیرهدستی او در نوازندگی هنوز هم داستانها و روایتهای بسیاری بر سر زبانهاست. همچنین او کسی است که سیم چهارم را به ساز سهتار اضافه کرد و اکنون این ساز برخلاف اسمش چهار تار دارد. سیم چهارم هم به نام مبدع خود نامگذاری شد: «سیم مشتاق». مشتاق این سیم را بین سیم دوم و سوم اضافه کرد و بر مبنای آن ساختار ساز به اینگونه تغییر پیدا کرد که دو سیم اول سیمهای تک هستند و دو سیم دوم زوج. اضافه کردن این سیم باعث شد تا صدای سهتار شفافتر شود.
چرا قتل مشتاق در کرمان عجیب است؟
شهر و استان کرمان تاریخ کهنی دارند. کرمان صاحب یکی از کهنترین تمدنهای جهان یعنی تمدن جیرفت است که قدمت آن به هزاره سوم پیش از میلاد باز میگردد. شهر کرمان نیز در طول تاریخ تحولات بسیاری از سر گذرانده و در هر دوره شاهد رخدادهای شگفتانگیز و بعضاً خونینی بوده است. کرمان به لحاظ طیف نخبگانی در طول تاریخ نیز منطقه مشهوری بوده و بسیاری از بزرگان فرهنگ، هنر، دین و سیاست در طول تاریخ تا دوران معاصر از این خطه برخاستهاند.
کرمانیها اهل گفتوگو به معنای واقعی کلمه و به شدت اهل مدارا هستند. جامعهشناسان در تحلیل این خصلت کرمانیها شرایط سخت اقلیمی را دلیل آن گفتهاند. به عنوان مثال فراهم آوردن آب در این نقطه از ایران بسیار سخت است و باید قناتهای متعدد برای انتقال آب احداث کرد. سختیهای بسیار برای فراهم کردن شرایط زندگی و کشاورزی به کرمانیها مدارا و گفتوگو را آموخته تا مشکلات خود را از طریق آنها حل کنند کرمان موطن و محل رشد و نمو بسیاری از پیروان ادیان و مذاهب مختلف است. در این شهر از مسلمانان پیروان مذاهب: شیعه، اهل سنت، شیخیه و اسماعیلیه زندگی میکنند. همچنین جمعیت زرتشتیان کرمان نیز محل توجه است. جشنهای زرتشتیان کرمان مشهور است و جشن سده آنها در سال ۱۳۹۰ در فهرست آثار فرهنگی ملی ایران ثبت شد. اقلیتی از کلیمیان (یهودیها) نیز در این شهر زندگی میکنند.
کرمان پذیرای مسیحیان نیز بوده و قبرستان آنها نیز مشهور است. جالب اینجاست که پیروان این ادیان در طول تاریخ تا به امروز نیز همیشه به صلح و صفا زیسته و بین آنها یک سنت گفتوگویی به معنای درست کلمه رواج داشته است. این پیروان حتی در جشنها و آئینهای مذهبی همدیگر شرکت میکنند. به عنوان مثال زرتشتیان کرمان سنت کهنی در سوگواری حضرت سیدالشهدا امام حسین (ع) دارند که به آن «پرسه امام» میگویند.
کرمانیها در طول تاریخ هیچگاه آغازگر جنگی نبوده و همیشه پذیرا و مامن کسانی بوده که به دلایل گوناگون از سرزمین خود نفی بلد شده بودند و تا پای جان نیز از میهمانان نفی بلد شده خود پذیرایی کردند. مشهورترین این نفی بلد شدگان، لطفعلی خان زند است. در تاریخ ثبت است که کرمانیها در ایام محاصره حاضر نشدند برای رهایی خود لطفعلی خان را تحویل آقامحمدخان قاجار بدهند.
کرمانیها اهل گفتوگو به معنای واقعی کلمه و به شدت اهل مدارا هستند. جامعهشناسان در تحلیل این خصلت کرمانیها شرایط سخت اقلیمی را دلیل آن گفتهاند. به عنوان مثال فراهم آوردن آب در این نقطه از ایران بسیار سخت است و باید قناتهای متعدد برای انتقال آب احداث کرد. سختیهای بسیار برای فراهم کردن شرایط زندگی و کشاورزی به کرمانیها مدارا و گفتوگو را آموخته تا مشکلات خود را از طریق آنها حل کنند. چرا که اگر کار به جدل بکشد حتی یک حرکت کوچک در تخریب قناتها و راهآبهها، چندین سال سختی و مشقت را برای بهبود آن میطلبد. به همه این دلایل قتل مشتاق در کرمان بسیار عجیب است. هرچند که کرمانیها پس از این قتل از عملکرد خود پشیمان شدند و به زعمشان پرونده سفیدشان را به این لکه آلودند. به هر حال مشتاق مهمان آنها بود و در تاریخ کرمان هیچ گونه سابقهای مبنی بر آزار و اذیت مهمان به چشم نمیخورد.
فصلهای کتاب «پژوهشی در رویداد قتل مشتاق»
«پژوهشی در رویداد قتل مشتاق» یک کار ترکیبی است و در آن سعی شده ضمن معرفی مشتاق و شرح زندگی او و تحلیلی از چیستی موسیقی مطلوب از منظر دین مبین اسلام، یک بررسی تاریخی نیز از چرایی قتل مشتاق و ساختار جامعه در آن دوران نیز به مخاطبان ارائه شود. همانطور که بیان شد قتل مشتاق در کرمان عجیب است، چرا که مردمانش در طول تاریخ همیشه به تساهل و تسامح شهره بودهاند.
کتاب هشت فصل دارد. در فصل نخست اوضاع اجتماعی کرمان در زمان زندگی مشتاق روایت شده است. تحلیل حضور اسماعیلیها در کرمان و کیفیت حضور آنها در این شهر چند مذهبی از نکات جذاب این فصل است. روایت قتل مشتاق در فصل نخست ارائه میشود و در دیگر فصول نویسنده به تحلیل چرایی این قتل میپردازد. در علت قتل گفتهاند که یکی از علمای بزرگ کرمان شیفته تفکر و هنر مشتاق شد که باعث حیرت دیگر عالمان بود. عدهای از نابکاران در این میان به گوش این علما رساندند که مشتاق کاری غیرشرعی کرده و قرآن را با نوای ساز میخواند که البته تهمت بزرگی به مشتاق بود که به رعایت موازین شرع پایبندی داشت. عالمی دیگر حکم به تعذیر داد، اما منظور قتل نبود و وقتی با پیکر خونین مشتاق مواجه شد که کار از کار گذشته بود.
در فصل دوم درباره همراهان مشتاق به ویژه همراهانی که در سالهای پایانی عمرش با آنها محشور بود، معرفی شدهاند. گلابزاده در فصل سوم زندگینامه مشتاق و روایتهای تاریخی و مستند از سیره او و همچنین روایتهایی از مشتاق را که در اصل در حوزه فرهنگ عامه قرار میگیرند و سندیت تاریخی ندارند، نقل کرده است. تحلیل این روایتها کار دیگر نویسنده در این فصل است.
عجیب آنکه مشتاق در کرمان سرنوشت خونینی پیدا کرد و به طرز فجیعی کشته شد. هماکنون مزارش به عنوان گنبد مشتاقیه یا سهگنبدان در میدان مشتاقیه کرمان مشهور است و مشتاقان به زیارت و دیدن آن میروند در فصل چهارم موسیقی از منظر اسلام، موسیقی در عرفان اسلامی، جایگاه موسیقی در علم فیزیک و تجربیات مشتاق در حوزه موسیقی شرح داده شده است. گلابزاده بحث مبسوطی در این فصل درباره درباره «سیم مشتاق» دارد و شرح میدهد که چگونه این اضافه شدن این سیم باعث شده تا از نظر فیزیکی صدای سهتار شفافتر شود. به جهت آنکه در برخی منابع اشاره شده که روحانیت وقت در انتهای دوره زندیه و ابتدای قاجاریه در قتل مشتاق نقش داشتند، فصل پنجم کتاب به دفاع از روحانیت و اعلام عدم نقش آنها در کشته شدن مشتاق میپردازد.
در فصل ششم به فاجعهای که پس از قتل مشتاق در کرمان رخ داد، اشاره میشود. فاجعهای که مشتاق پیش از کشته شدن، مردم را به آن هشدار داده و از عاقبت کار ترسانده بود. این فاجعه حمله آقامحمدخان قاجار به کرمان، محاصره شهر و در نهایت فتح و کشتار بزرگ مردم کرمان است. به عبارتی مشتاق به کرمانیها که همیشه به مدارا شهره بودند، هشدار میدهد که از قتل و سنگسارش دست بکشند که فرجام بدی دارد. عدهای نیز بر این باورند که مشتاق کرمانیها را نفرین کرد و آنها به فاصله یکسال پس از کشته شدن مشتاق به بلایی چون آقامحمدخان قاجار دچار شدند.
در فصل هفتم بر پشیمانی کرمانیها از قتل مشتاق تاکید میشود. آنها به فاصله کمی از جریان قتل نادم شده و برای جبران نقاط مختلفی از شهر را به نام مشتاق نامگذاری کردند. میدان مشتاق و بعدها دبستان و دبیرستان و پرورشگاههایی به نام مشتاق نامگذاری شد. همچنین گنبدهای سهگانه مشتاقیه در کرمان که مزار و مدفن اوست در این فصل معرفی شده و نوع معماری خاص آن نیز مورد بحث قرار گرفته است. گلابزاده در این فصل بخشی از باورهای فرهنگ عامهای مردم کرمان درباره مشتاق را هم گردآوری و نقد کرده است.
در نهایت در فصل هشتم به سایر کسانی پرداخته شده که در مشتاقیه به خاک سپرده شدهاند. در این فصل اسناد وقفنامههای مشتاقیه نیز به مخاطبان معرفی شده است. در نهایت باید گفت که قلم شیرین نویسنده باعث شده تا پرده از راز قتل عجیب مشتاق برداشته شود. تحلیل جامعه شناختی این رویداد در میان پژوهشهای جدید منحصر به فرد است.