خبرگزاری مهر – گروه استانها: سالها قبل «محمدعلی گلاب زاده» سنگ بنای مرکز کرمان شناسی و بعدها نیز بنیاد ایرانشناسی را در کشور بنا نهاد. این مرکز اکنون زیر نظر نهاد ریاست جمهوری اداره میشود. یکی از اهداف اصلی این مرکز بررسی دقیق شرح حال و آثار دانشمندان، هنرمندان و فرهیختگان کرمان است. هم اکنون اینها اهداف بنیاد ایران شناسی نیز هستند؛ بر این اساس بنیاد اقدام به گردآوری و ایجاد بانک اطلاعات فرهیختگان، مشاهیر علمی و مذهبی، ادبا، علما، هنرمندان، اهل حرفه و صنایع، رجال و بزرگان ایران کردهاست.
رئیس سابق مرکز کرمان شناسی میگوید من معتقد بودم خیلیها از کرمان شناخت درستی ندارند و تصوری که از این شهر کویری دارند، غیرواقعی است پس لازم بود تا مرکزی نظیر کرمان شناسی راه اندازی شود و دل عالم را به همه معرفی کند.
این حرکت؛ از گلاب زاده مردی در زمره مردان بزرگ ساخت. چند وقت قبل گلاب زاده پس از گذشت ۳۰ سال جای خود را در مرکز کرمان شناسی به «حامد حسین خانی» داد به همین منظور گفت و گوی کوتاهی با گلاب زاده داشتیم که حاصل آن را در ذیل میخوانید:
در ابتدا کمی از خودتان بگویید
من متولد ۱۳۲۵ هستم و مدرک تحصیلی کارشناسی ارشدم را در رشته تاریخ و مدیریت گرفتم. در سال ۱۳۴۳ انباردار آسایشگاه معلولان در کرمان یعنی در همین بیمارستان شفای کنونی بودم.
اکنون بیش از نیم قرن از آن روزها گذشته؛ همان جا کار کردم و درس میخواندم. در سال ۴۵ به دانشگاه رفتم و مدیریت بهداشت خواندم و مدیر مرکز بهداشت شدم و کمی بعد هم رئیس بهداری استان شدم. بعد از انقلاب هم به استانداری کرمان رفتم و مدتی رئیس دفتر سیاسی، رئیس روابط عمومی، رئیس اداره ارزشیابی و رئیس دفتر استاندار بودم.
شخصیتهایی همچون عماد فقیه کرمانی، ابوحامد، افضل کرمانی، خواجوی کرمانی و در روزگاران بعد فؤاد کرمانی و ملابمانعلی راجی کرمانی و… همه اینها ثابت کردهاند که دامان این دیار پروردگاه مردان و زنان بسیاری است که میتوانند عزت آفرین شوند سپس به جیرفت رفتم تحت عنوان فرماندار و باز به دفتر اجتماعی برگشتم بعد هم به مرکز اسناد رفتم. ۱۲ سال هم رئیس مرکز اسناد جنوب شرق بودم. رئیس آموزش استانی استان و مشاور استاندار نیز بودهام و سپس مدیر مرکز کرمان شانسی شدم.
این مرکز در سال ۱۳۶۷ راه افتاد؛ جایی که در زمینه فرهنگ کرمان بیش از ۳۴۸ کتاب چاپ کردیم. یکی از مشخصههای کرمان در طول تاریخ ایران این بوده که همواره خاستگاه فرهنگ و هنر و ادب بوده است و هر کدام از بزرگان کرمان به تنهایی به عنوان مفخر یک جامعه کافی است.
ما کرمانیها در طول تاریخ از این شخصیتها زیاد داشتهایم. شخصیتهایی همچون عماد فقیه کرمانی، ابوحامد، افضل کرمانی، خواجوی کرمانی و در روزگاران بعد فؤاد کرمانی و ملابمانعلی راجی کرمانی و… همه اینها ثابت کردهاند که دامان این دیار پروردگاه مردان و زنان بسیاری است که میتوانند عزت آفرین شوند.
چه شد به فکر راه اندازی مرکز کرمان شناسی افتادید؟
در سال ۱۳۶۷ استاندار وقت کرمان، شخصی برای اجرای طرح علل خمودگی مردم کرمان به کرمان آمده بود؛ من از موضوع طرح تعجب کردم و به استاندار گفتم چرا این موضوع را بررسی میکنند؟ گفت چون کسی کرمان را معرفی نکرده است. کرمان این همه باغ و صنایع و معدن و… را در دل خود جای داده و این طرح گویای این است که کرمان ناشناخته است. این شد که ایده راه اندازی مرکز کرمان شناسی در ذهنم شکل گرفت.
یادم میآید سقف کتابخانه ملی آن روزها به دلیل زلزله ریخته بود و در دو اتاق کوچک مقابل ساختمان که انبار کتابخانه بود مرکز کرمان شناسی را راه انداختیم و در سال ۶۷ نیز نمایشگاهی تحت عنوان میلاد را برگزار کردیم که ۵۰۰ هزار تومان بلیط فروختیم و خرج مرکز کردیم.
در سال ۶۸ اولین همایش کرمان شناسی را راه اندازی کردیم و عبدالکریم سروش و وزیر وقت و شخصیتهای برجسته دیگری از جمله محمود روح الامینی و باستانی پاریزی و… در آن شرکت کردند.
ایده شکل گیری بنیاد ایران شناسی را شما دادید؟
در سال ۷۱ یا ۷۲ مرحوم حسن حبیبی را دعوت کردیم و بنیاد ایرانشناسی نیز از همانجا کلید خورد؛ چون وی از ایده کرمان شناسی خوشش آمده بود پیشنهاد راه اندازی بنیاد ایران شناسی را داد. البته به دلیل مشغله زیاد از وی خواهش کردیم کسی دیگر به این بنیاد وارد شود و بعد از ما این مرکز را اداره کند. این بنیاد هم اکنون در سایر استانها نیز شعبه دارد و مرکز کرمان شناسی الگوی آنها بوده است.
از آنجا که من همیشه ماندگار نیستم از دو سه سال قبل درخواست کردم که کسی بیاید و مسئولیت مرکز کرمان شناسی را به عهده بگیرد. خوشحال هستم که حامد حسین خانی به کمک ما آمد و مسئولیت را قبول کردند. من دیگر باید استراحت کنم و کارهای نیمه تمامم را تمام کنم.
کمبودی که در بخش فرهنگ و تاریخ حس میکنید چیست؟
در طول سی و چند سال ما توانستیم تمامی گویشهای مناطق مختلف کرمان را جمع آوری کنیم و از ۳۴۲ کتابی که چاپ کردیم ۳۳۰ جلد آن در خصوص گویشهای محلی بوده است کسی که تاریخ کرمان را به درستی بخواند مانند آن است که تاریخ همه جهان را خوانده است. اکنون یکی از کاستیهای ما در بخش فرهنگ و تاریخ خرده فرهنگهای محلی است. در طول سی و چند سال ما توانستیم تمامی گویشهای مناطق مختلف کرمان را جمع آوری کنیم و از ۳۴۲ کتابی که چاپ کردیم ۳۳۰ جلد آن در خصوص گویشهای محلی بوده است. سنتها و آداب و رسوم فرنگهای محلی ما اهمیت دارند باید ناهمگونیها را کنار بگذاریم وگرنه این ارزشها از دست میروند.
یک عدهای زمینهای را به وجود آوردهاند که دیگرانی که قصد ورود به این بحثها را دارند، دچار مشکل میکنند و خواهش میکنم که این کار را نکنند.
شاید برخی چیزها نادرست باشد و اصلاح میشود باید زمینهای را به وجود بیاوریم که چوب لای چرخ پژوهش گذاشته نشود و اگر ما این تنگ نظریها را داشته باشیم شاهد آینده خوبی برای پژوهش نخواهیم بود و کاش پژوهشگران ما به جایی برسند تا منابع خوبی را داشته باشیم.
زندگی زیباییها و زشتیهای خودش را توأمان با هم دارد ما بحث میرزا رضا و مشتاق را داریم و واقعیتها باید بیان شوند در پژوهش نباید دست ببریم.
نظر شما