خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه - طیبه بیدخام: از خیابان سرچشمه که رد میشوی بوی ماهیهایی میآید که تخت خوابشان یخ است و برای من یادآور تورهایی است که ماهیها و میگوها را در دام غولهای انسانی میاندازد؛ آن طرف خیابان در انتهای خیابان صیرفی پور، سمت راست بن بست سعدی، دنیای دیگری برپاست؛ همه چیز رنگ و بوی فرهنگ و هنر میدهد؛ اینجا نمایشگاه تخصصی «سبک زندگی و صنایع فرهنگی نسل آینده ایران «الگونما» برپاست که گویا در زمینه سبک زندگی ایرانی اسلامی حرفهایی برای گفتن دارد.
در ابتدای ورود وارد راهرویی میشوی که قابهای چوبی و گلدانهایی از جنس سفال وجود دارد که با نخهای کنفی آویزان شدهاند و تابلو شعرهایی از حافظ در نهایت خوش خطی، که تو را به داخل سالن، هدایت میکند. کمی جلوتر یک حیاط میبینی که درآن یک حوض آبی قرار دادهاند و گلدانی در وسط آن که خیلی سردش شده، اما دارد در برابر این سرمای استخوان سوز، مقاومت میکند. داخل حوض هم آب است و گلبرگهایی از گل سرخ که در آب یخ زدهاند و حال انسانهای شوریدهای را دارند که سبک زندگیشان عاشقی است و هنوز رنگ گونههایشان را با هنر ایرانی، سرخ، نگه داشتهاند.
حس خوب مدرسه با محصولات ایرانی
جای عجیب و پیچ در پیچی است؛ گویا بخش دوم نمایشگاه «الگونما» ابتدای سالن قراردارد و برای بازدید عموم آزاد است؛ این بخش شامل دستاوردهای حرکت نوشت افزار ایرانی اسلامی است.
سالنی پر رنگ و لعاب، با انواع و اقسام لوازم التحریر و ملزومات مدرسه ایرانی همچون، کوله پشتی، دفتر و مداد و… که قابل خرید کردن هم هست و بوی ماه مهر را برایم یادآور میشود. از فروشنده آدرس بخش اول نمایشگاه را میپرسم که مرا به سمت راهرویی در سمت راست، هدایت میکند.
تقویمهای سر خورده به سمت جشنهای غربی
بالاخره پس از پیچ و خمهای بسیار، سالن اصلی با پردهای مجلسی و سرمهای رؤیت شد، راهروی اول. این نمایشگاه فضایی فرهنگی دارد و سکوت و آرامش عجیبی در آن دیده میشود. غرفههایی که پر از رنگهای خاطره انگیز و شخصیتهای کارتونی خارق الجثهاند، که برای پسرهای کودک و نوجوان، جذاب و شاید برای دخترکان کمی ترسناک باشند.
در نمایی از این نمایشگاه خانوادهای با پوشش بابانوئل و جشن کریسمس می بینم که در عین زیبایی این موضوع را در ذهنم گوشزد میکند که گویا تقویمهای ما دارند به سمت جشنهای سایر ملیتها و ادیان سر میخورند و در حوزه علایق، پوشش و نیازهای مصرفی خانوادهها جای پا باز میکنند.
محصولاتی دلپذیر برای همه گروههای سنی
راهروی دوم با رنگ غالب آبی آسمانی و زرد، تو را میبرد به دنیایی زیبا و در دسترس، از تمهای تولد گرفته با تزئینات شخصیتهای کارتونی و مورد علاقه دختربچهها، تا انواع کالاهای مصرفی حوزه کودک و نوجوان مثل لباس، نوشت افزار، کیف، اسباب بازی، چتر، انواع عروسکهای بازنمایی شده از مدلهای غربی، تصاویر مختلف کارتونی بر روی پرده اتاق کودک، موکت، قالیچه، چتر، سطل زباله، کیف و هر آنچه مورد نیاز مصرف روزانه این گروه سنی است و حس دلپذیری که برای کوچک و بزرگ مطبوع و دوست داشتنی است.
کمی جلوتر، غرفهای دیده میشود با پوششی از رنگهای تیره با تلویزیونهای متعدد که پروانه خیال تو را به دنیای انیمیشنهای معروف و پر تکرار کودکان و نوجوانان میبرد جهانی که پر از حرکت و هیجانند و کف پوش زیبایی که حس تلق و شیشه را برایم تداعی میکند که باید با احتیاط بر روی آن قدم بگذارم از بس که شفاف و زیبا تعبیه شدهاند، با تصاویر رنگی و جلوههای بصری و نورانی از قهرمانها و الگوهای این فیلمها و انیمیشنها.
این سرمایه گذاریها از کجا آب میخورد؟
کمی آن طرف تر، در غرفه جلویی غلبه رنگ زرد، قرمز و شخصیتهای جالب و قوی هیکل کارتونی، چشمت را به قهرمانی کارتونی خیره میکند که پرچم آمریکا را بالا گرفته و یادت میاندازد که این همه هزینه و سرمایه گذاری از کجا آب میخورد.
راهروی بعدی به طور کل، دنیای دیگری است که رنگ و بوی جلسات و گزارشهای تکراری و حوصله سر بر را دارد که به صورت اینفوگرافیکهای مختلفی ارائه شده؛ شامل بازار محصولات کاراکتر محور در جهان و ایران، خاستگاه کاراکترها و تأثیر آن بر سبک زندگی انسان و قدرت نرم کشورها، نهادسازی، وضعیت فعالان بخش خصوصی، زنجیره بازار پردازی فرهنگی- ساختار شبکهای، نقشه پشتیبانی نهادی زیست بوم صنایع فرهنگی، توسعه زیست بوم صنایع فرهنگی، دستاوردهای جریان نوشت افزار ایرانی – اسلامی و...
رنگ فیروزهای و تداعی حس معنویت در فرهنگ ایرانی
البته پر بیراه نیست اگر بگویم در غرفهای دیگر، بهکار گیری رنگ فیروزهای خاص و قرار دادن عکسهایی از قهرمانان ایرانی، شهدا و الگوهای ایرانی- اسلامی چشم نواز است؛ از سویی دیگر، تزئین با گلدانهای شمعدانی تداعی کننده فرهنگ اصیل ایرانی است و پارچههایی با هنر اصفهان که روی میز؛ جا خوش کردهاند و حال دلم را خوب میکنند.
اما شکاف بزرگی در دو بخش این نمایشگاه دیده میشود: خوراک فرهنگی ایرانی - اسلامی و فرهنگ امریکایی و غربی که برای گروه سنی کودک و نوجوان کاملاً مشهود است و علامت سوالهای زیادی را در ذهنم ایجاد میکند.
شخصیت سازی و شخصیت پردازی به جای حرفهای مستقیم
حالا لازم است به سراغ مسئول نمایشگاه الگونما و بروم تا بخشی از سوالهایم را پاسخ دهد. سعید حسینی روی کاناپهای آبی رنگ در زاویه نود درجه با من نشسته جایی که بخشی از تزئین غرفه با تم تولد است آن هم با کیکی نمادین.
سعید حسینی درباره ایده و حامیان این نمایشگاه گفت: «مجمع ایران نوشت» یک مجموعه مردمی است و این نمایشگاه در این سطح از برگزاری، اولین باراست که اجرایی شده؛ البته برای برگزاری این نمایشگاه، از حمایتهای شورای فرهنگ عمومی، وزارت فرهنگ و ارشاد و بنیاد خاتم الاوصیا برخوردار بودهایم.
وی افزود: سالهاست در حوزه نوشت افزار مشغول تلاش هستیم و دغدغه اصلی ما درباره محتوای فرهنگی، محصولات کودکان و نوجوانان است چراکه شکلگیری شخصیت و جهانبینی کودک و نوجوان، در این دوره اتفاق میافتد.
حسینی که کارشناسی ارشد علوم ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی است؛ گفت: در واقع در تمام دنیا در بعد مسائل فرهنگی و تربیتی توجه به کودک و نوجوان مطرح است و به جای اینکه حرفها مستقیم گفته شود با استفاده از شخصیت سازی و شخصیت پردازی که مورد علاقه این گروههای سنی است؛ محتوا و الگوهای مورد نظر منتقل میشود، اما متأسفانه در کشور ما به این موضوع توجه نشده و کنشی در این باره نداشتهایم؛ به طوری که همه شخصیتهای محبوب بچههای ایرانی، خارجیاند و در پیمایشهایی که انجام داده و در این نمایشگاه ارائه کردیم؛ ده شخصیت اول، اغلب امریکایی هستند.
از خلق یک شخصیت تا نهادینه سازی در محصولات مصرفی
وی درباره چگونگی کارکرد و محبوب شدن این شخصیتها ادامه داد: یک شخصیت از طریق رسانهها خلق میشود؛ حالا میتواند در قالبهای مختلفی چون انیمیشنها، سینما، کمیک استریپ، بازیهای دیجیتال و… باشد، آن وقت در همه ابعاد زندگی مصرفی و ملزومات کودک و نوجوان به کار گرفته میشود. به بیان دیگر این گروههای سنی با این شخصیتها زندگی میکنند و ویژگیهای این شخصیتها برایشان، نهادینه سازی میشود.
پاس کاری در خلق شخصیتهای محبوب کودکان
حسینی در بخش دیگری از این گفتوگو با اشاره به یک غفلت مهم در کشور ادامه داد: متأسفانه در کشور ما از اهمیت این بخش غافل بودهایم و به این موضوع به عنوان یک جریان میان دستگاهی نگاه شده است؛ یعنی لازم است مبانی و محتوا برای شخصیت سازی از حوزه و دانشگاه بیرون بیاید، بعد در سطح رسانه ملی، تلویزیون؛ رادیو، سینما و… ارائه شود، سپس لازم است تولید و صنعت بر مبنای این شخصیتها صورت گیرد و پس از آن این الگوها، در بخش خدمات و محصولات مثل شهربازیها و… به کارگیری شود.
وی اضافه کرد: در همه جای دنیا این حوزه یک زنجیره است که توسط بخش خصوصی انجام میشود، اما نیازمند حمایت دولتهاست.
مسئول نمایشگاه الگونما درباره بازکاوی شرایط ایران در زمینه عدم شخصیت سازیهای فرهنگی اشاره کرد: به دلیل اینکه این حوزه در ایران متولی نداشته، اگر کاری هم انجام شده نگاه کاملاً بخشی وجود داشته و کارهای محدود هم، درست توزیع نشده است. ما دنبال کارهایی با ویژگیهای خوب هستیم که بازههای زمانی بلندمدت داشته باشد مثلاً در نمونههای خارجی مواردی دیده میشود که کارتونی حدود پنجاه تا هشتاد سال عمر دارد و هر هفته پخش میشود.
بازار پنجاه هزار میلیارد تومانی و سهم یک درصدی محصولات ایرانی
حسینی به صورتی کاملاً شفاف گفت: اگرچه در این زمینه، ظرفیتهای خوبی داریم؛ اما کارهای بومی و محصولاتی که بالفعل شده باشد، نداریم. در حقیقت این نمایشگاه به این دلیل دایر شده است که اهمیت و چیستی این زنجیره را در جهان و ایران تشریح کند. از سویی دیگر، در حوزه انیمیشن، توان فنی ما بسیار بهتر از قبل شده و در برخی حوزهها، توان رقابت بین المللی داریم، اما باید بتوانیم که در بخشهای دیگر از این ظرفیتها بهره برداری کنیم.
با حرفهایی که مسئول این نمایشگاه در این فضای زیبا و آرامش بخش میگوید، به بازار اقتصادی و اهمیت آن فکر میکنم.
حسینی درباره برآورد مالی سالانه در این حوزه نیز اشاره کرد: برآورد کل محصولات مصرفی و بازار این حوزه سالانه پنجاه هزار میلیارد تومان است که یک درصد آن سهم محصولات ایرانی است. جنس این نمایشگاه مطالبهگری و گفتمان سازی است و ما به عنوان فعالان مدنی با دعوت از مسئولان بخشهای مختلف کشور و کار رسانهای خواستههایمان را مطرح میکنیم.
توجه به موضوعات فرهنگی در سطح قانونگذاری
وی با بیان اینکه افتتاحیه این نمایشگاه با برگزاری شورای فرهنگ عمومی در این مکان و با موضوع این نمایشگاه آغاز شده؛ ادامه داد: در این نمایشگاه نقش سازمانهای مختلف، مشخص شده و با پیگیری و دعوت از نمایندگان مجلس و مرکز پژوهشهای آن برآنیم تا دیدگاهها فقط صرف کارشناسی نباشد و در سطح قانونگذاری هم به اینموضوع توجه شود.
حسینی از تجربههای خوبش در حوزه نوشتافزار گفت و اشاره کرد: در حال حاضر در بخش تولیدکننده، توزیعکننده و والدین بازخورد منفی از کالاهای ایرانی موجود، نداریم. مثلاً زمانی که «فیل شاه» رسانهای شد، بچهها علاقه ند به دفترهای فیل شاه شدند. اما نیازمند حمایت زنجیرهای هستیم تا این شخصیتها باقی بمانند.
او آماری ارائه میدهد که از سال ۹۱ تا کنون، حدود بالای ۵۰ میلیون عدد، محصول در حوزه نوشت افزار ایجاد شده است. یعنی سالی حدوداً ۵ تا ۶ میلیون. که البته رقم بالایی نیست، اما میتواند نمونه کوچکی از کار موفق در این زمینه باشد. همچنین میگوید که ما کار را با یکی دو تولید کننده شروع کردهایم و حالا به حدود ۱۰۰ تولید کننده رسیدهایم.
در میان این گپ و گفت، سوال بزرگی ذهنم را قلقلک میدهد. وقتی وارد بخش ایرانی، محصولات و کاراکترهای ایرانی میشوم جز چند عکس شهید و نمونههای ناچیزی از فرهنگ ایرانی، بقیهاش اینفو گرافیک و نمودار است چرا؟ انگار وارد درهای میشویم که بایر است و بدون محصول؟
حسینی گفت: ما باید حقیقت را بپذریم که کاری نکردهایم، یعنی نزدیک به صفر. من احساس میکنم؛ اگر در این نمایشگاه مدلی میساختیم، ساده سازی میشد و اینکه این طور استنباط میشد که این مسیر خیلی دست یافتنی است.
ما ظرفیتهای زیادی داریم که غیررسانهای هستند
ما ظرفیتهای زیادی داریم که غیررسانهای و غیر پردازش شده هستند، به طور مثال استفاده از شاهنامه در محصولات خوب است؛ اما تا فیلمها و سریالهای خوب به وجود نیاید که بچهها دوستشان داشته باشند، محصولات و خدمات نمیتوانند از آنها استفاده کنند.
مسئول نمایشگاه الگونما توضیح داد: بعضی از مسئولان میگویند ما به سرعت به این موضوع نزدیک میشویم؛ بنده این حرف را قبول ندارم، مگر اینکه کار کنیم؛ چرا که صحبت از بازار ۵۰ هزار میلیارد تومانی دریک سال است. تازه فضای بحثمان داغ شده و برایم دلنشینتر میشود. نمیدانم شما فرزند دارید یا نه؟ اما این فضای که شما در این نمایشگاه درست کردهاید برای بزرگترها هم خیلی جذاب و دوست داشتنی است چه برسد به بچهها.
مطالبهگری کودکان خانواده مذهبی و غیر مذهبی نمیشناسد
اتفاقاً ما میخواستیم بگوییم این فضا وجود دارد و خانواده مذهبی و غیر مذهبی هم نمیشناسد و از مطالبات بچههاست؛ در حالی که نمونه ایرانی آن موجود نیست. از سویی دیگر، مردم نسبت به محتوای خشن نگران هستند؛ اما تا حدی میتوانند فرزند را برای تماشا نکردن متقاعد کنند. با تعجب به مسئول نمایشگاه نگاه میکنم و می گویم، ما در این نمایشگاه به مسؤولان صاف و پوست کنده میگوئیم چیزی برای ارائه نداریم، آنها چه عکس العملی نشان میدهند؟
بالاخره اگرچه پیشرفت در این زمینه وظیفه بخش خصوصی است، اما دولت باید حمایت کند و جرقهای در ذهن آنها زده شود؛ چرا که بسیاری از محصولات به دلیل حمایت نظام سرمایه داری و اقتصاد جهانی به صورت رایگان در اختیار کودک و نوجوان قرار میگیرد که برای محصولات داخلی این امکان وجود ندارد.
در لابه لای صحبتهای آقای حسینی به یاد هرم مازلو افتادم که نیازها را بر مبنای اولویت، دسته بندی میکرد: در شرایطی که مردم به دلایل متعدد داخلی و خارجی در تأمین نیازهای ابتدایی خود دچار مشکل هستند یارانه دولتی برای محصولات فرهنگی در چه جایگاهی قرار میگیرد.
او با سر تکان دادن لبخندی زد و گفت: در همین شرایط شما فکر میکنید تلویزیون بسته میشود، بچهها کارتون نمیبینند؟ در همین شرایط اقتصادی هم دستگاههای فرهنگی هستند و بودجه دریافت میکنند؛ در واقع همه دغدغههای فرهنگی کشور، پول نیست.
در استفاده از الگوهای سایر کشورها، از غربیها هم غربیتر شدهایم
حسینی به تغییر شرایط خانواده امروزی نیز پرداخت و اضافه کرد: بسیاری از خانوادهها نیازهای فرزندانشان را در زمینههای خوراک، پوشاک، تربیت و فرهنگ بر نیازهای خودشان مقدم میدانند؛ پس لازم است محتواهایی که خریداری میشود چارچوب بندی شوند؛ در خود کشورهای مبدا رده بندی گروههای سنی و تمایز بین کودک و نوجوان وجود دارد؛ اما ما گاهی در استفاده از این خدمات، از غربیها هم غربیتر شدهایم. اما این واقعیت را هم بگویم که همه به محتوا و فرهنگ ایرانی علاقه دارند و بسیاری از تولید کنندهها در مقابل محتوای خوب قابل مذاکره هستند.
آخرین سوال را از حسینی چنین پرسیدم که جایگاه دانشگاه و هنر در حوزه الگونما کجاست؟ آهی میکشد، با من همنوایی کرده و سرش را تکان میدهد؛ انگار که از قضا دغدغه من با او یکی درآمده است.
حسینی گفت: یکی از چالشهای جدی ما همین است در تولید محتوای خارجی در تیمهای سازنده، از اساتید فلسفه و روانشناسی استفاده میشود تا محتوایی مناسب سنین مختلف تولید شود. بنابراین نیاز داریم در دانشگاههای هنر به این موضوعات توجه شود تا مدل سازی نمونههای ایرانی، بر اساس دانش بومی اتفاق بیفتد.
دیدگاه یک پدر: در پخش کارتونهای خارجی، رسانههای ایرانی را انتخاب میکنیم
فضا را از صفحه مسئولان ورق میزنم و داستان را با آقای بابایی ۳۸ ساله ادامه میدهم که یک دختر ۵ ساله به نام «بارانا» دارد. او میگوید: دخترم ۹۰ درصد کارتونهای خارجی را میبیند و ده درصد از کارتونهای ایرانی استفاده میکند. اما کانال پخش کننده این کارتونها برای او، بیشتر فیلیمو است که انیمیشنهای روز را دوبله میکند و در عین حال به مسائل اخلاقی هم توجه میکند. اما در استفاده از رسانههای غیر ایرانی حتماً با نظارت خودمان اجازه دارد کارتون ببیند.
این پدر جوان درباره تزئین اتاق دخترش میگوید: همه چیز ساده است، از او نظر خواهی میکنیم؛ اما اینکه حرف فقط حرف او باشد، خیر
برایم جالب است که مهر پدریش با یک قاطعیت زیبا عجین شده. از او درباره قهرمانهای دخترش پرسیدم؛ بدون هیچ مکثی گفت: دختر کفشدوزکی و السا و آنا.
ترازوی نامتوازن بین محصولات ایرانی و خارجی
به حرفهای این پدر فکر میکردم و تفاوت نیازها. وارد دنیای سرگرمی بچهها که میشوی خیلی با دنیای ما متفاوت است از قالب انیمیشنها و بازیهایی پر از رنگ، هیجان و حرکت گرفته تا محتواهای جالب، انگیزشی و در عین حال در مواردی نا همخوان با فرهنگ ما، که همهاش تبدیل به معجونی جذاب میشود که اصلاً یارای مقابله کردن با نمونههای ایرانی را ندارد و اگر هم موارد کمی وجود داشته باشد؛ از نظر کمیت هیچ توازنی با نیازهای کودک و نوجوان ایجاد نمیکند تا جایی که شبکه پویا و نهال که با این گروه مخاطب کار میکند پر از برنامههای تکراری و کسالت بار است.
وصالی: سیاستگذاران از سواد رسانهای برخوردار نیستند
خانم وصالی نویسنده، پژوهشگر و مدرس سواد رسانهای، مهمان گزارش ما میشود تا در همین مجال کم، گرهای از این کلاف پیچ در پیچ را، برایمان باز کند.
وی گفت: این ماجرا دو بخش دارد؛ قسمت اول به سیاستگذاران این حوزه بر میگردد که خودشان از سواد رسانهای بالایی برخوردار نیستند و پیامها و دید گاههایی که توسط انیمیشنها، خدمات و محصولات به کودک و نوجوان منتقل میشود برای آنها مهم نیست و یا از سطح توجه و دقت کمی برخورداراست و بخش دوم، کودکان، نوجوانان و والدینی هستند که آگاهی لازم را برای رژیم مصرفی مناسب او ندارند.
وصالی افزود: تا زمانی که بسترهای لازم را نداشته باشیم نقش مردم و والدین بسیار پر رنگ تر است یعنی صیانت از خانواده و کودکان و نوجوانان برعهده مردم است تا با افزایش دانایی در حوزه سواد رسانهای، از خانواده خود مراقبت کنند.
بی تفاوتی مسئولان و سرگرمیهای جدید
استفاده از الگوهای خارجی در حوزه کودک و نوجوان، رد پایی از ساخت برجی را نشان میدهد که ستونهایش را سبک زندگی و نشانگان غربی میسازد که زیبا و خوش برو رو است و در هر اتاق آن یک قهرمان و شخصیت رسانهای شده، سرش را از پنجره بیرون آورده تا خودی نشان دهد و کف و هورای کودکان و نوجوانان را برانگیزد. چه دنیایی میشود زیبا و در عین حال خیالی و تأثیرگذار. اما تنها اشکال این برج آن است که در کمال زیبایی، ضد زلزله نیست و تاب بحرانهای فرهنگی را ندارد.
واقعاً سرگرمی و لذت جویی دو نیازی است که حتی در خور و خواب و درس بچهها تأثیر میگذارد و دنیایشان را با این قهرمانها، چند لایه و دور از دسترس میکند و مسئولانی که هر کدام، در هر طبقه، بی تفاوت جلوی تلویزیونی نشستهاند تا ببیند در طبقات دیگر چه اتفاقی میافتد و چه سرگرمیهای جدید به بازار میآید.
کاش زنجیری امیدبخش بیاید و حلقه اتصالی پر از دانش، هنر، سرمایه و تلاش بسازد تا روزی برسد که این برج برای خودش سامان یابد و بر سردش تولید بومی برای مصرف رسانهای، (آن هم از ایده تا بازار) حک شود.