اگر عفت مالی جامعه و تعادلی که در اثر رفتارهای صحیح مالی و اقتصادی در جامعه برقرار می‌شود به هم بخورد دیگر آن زمینه‌های رشد فراهم نخواهد شد.

به گزارش خبرنگار مهر، خطبه فدکیه نام سخنرانی حضرت فاطمه (س) در مسجدالنبی که در اعتراض به غصب فدک ایراد شد. خلیفه اول پس از جریانات بعد از رحلت پیامبر (ص) با منسوب کردن روایتی به پیامبر مبنی بر اینکه پیامبران از خود ارث برجای نمی‌گذارند، زمین‌های فدک را که پیامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) بخشیده بود، به نفع خلافت مصادره کرد. فاطمه (س) پس از بی‌ثمر بودن دادخواهی‌اش به مسجد پیامبر رفت و خطبه‌ای ایراد کرد که به خطبه فدکیه مشهور شد. ایشان در این خطبه بر مالکیتش درباره فدک تصریح کرد. همچنین به دفاع از حق حضرت علی (ع) درباره خلافت پرداخت و مسلمانان را به‌خاطر سکوت در مقابل ستم به اهل بیت (ع) سرزنش کرد.

خطبه فدکیه مجموعه‌ای از معارف ناب در زمینه‌های خداشناسی، معاد شناسی، نبوت و بعثت پیامبر اسلام (ص)، عظمت قرآن، فلسفه احکام و ولایت را در بردارد.

آن‌چه پیش رو دارید قسمت سی و چهارم از سخنان مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی است که در خصوص شرح خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ایراد کرده‌اند:

وَ النَّهْیَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزِیهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَ اجْتِنَابَ الْقَذْفِ حِجَاباً عَنِ اللَّعْنَةِ، وَ تَرْکَ السَّرِقَةِ إِیجَاباً لِلْعِفَّة؛
همان‌طور که عزیزان مستحضرند خطبه مبارک حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را تلاوت می‌کردیم و درباره آن توضیحات مختصری عرض می‌نمودیم. حضرت در این قسمت از خطبه به بیان حکمت بخشی دیگر از معارف و تشریعات اسلام می‌پردازند. در جلسه قبل مقدمه‌ای عرض کردم و آن این که بر اساس بینش اسلامی و قرآنی خدای متعال چنین اراده فرموده که زندگی انسان در این عالم نیاز به همکاری دیگران و تشکیل اجتماع داشته باشد و آن کمالی که خدای متعال برای انسان مقدر فرموده در سایه چنین زندگی‌ای پدید می‌آید.

زندگی اجتماعی بسترساز امتحان

یکی از حکمت‌های تشکیل اجتماع این است که در اثر ارتباطاتی که انسان‌ها با همدیگر پیدا می‌کنند برای آن‌ها زمینه تکالیف فراهم شود و آن تکالیف، بستر آزمایش را برایشان آماده کند. چراکه تا انسان آزمایش نشود معلوم نمی‌شود که چه مقدار جوهر او پاک است و تا چه اندازه اراده خیر و بندگی خدا را دارد. آن کمالی که خدای متعال برای انسان مقدر فرموده کمالی است که در سایه افعال اختیاری حاصل می‌شود.

پس باید زمینه انتخاب و امتحان برایش فراهم شود. در زندگی اجتماعی است که در هر لحظه آن، به خاطر ارتباطات مختلف، صدها زمینه امتحان برای انسان فراهم می‌شود از قبیل این‌که به چه نگاه کند و به چه نکند؟ به چه گوش دهد و به چه گوش ندهد؟ درباره چه فکر کند و درباره چه فکر نکند؟ به کجا برود و به کجا نرود؟ اگر زندگی اجتماعی نبود این تکالیف پیدا نمی‌شد و اگر تکالیف نبود زمینه انتخاب فراهم نمی‌شد و اگر زمینه انتخاب نبود انسان به آن کمالی که باید برسد نمی‌رسید.

هدف از آفرینش انسان این است که او راه صحیح را انتخاب کند. اما انتخاب دو سویه است و وقتی انتخاب معنا پیدا می‌کند که دو راه در پیش روی آدمی باشد. درست است که خدا از انسان پیمودن راه صحیح و صراط مستقیم را خواسته است؛ ولی باید راه کج هم وجود داشته باشد تا انسان از آن اجتناب کند.

در عین حال خدای متعال کاملاً انسان را رها نمی‌کند تا در دام شیطان بیافتد. با این‌که هم عوامل شیطانی هست و هم عوامل رحمانی و تعادل برقرار است؛ ولی در عین حال خدای متعال از باب فضل و رحمت خود و از این جهت که هدف اصلی رسیدن به رحمت است نه عذاب، وسایلی فراهم می‌کند که انسان‌ها راه صحیح را بهتر بشناسند و به آن طرف بیشتر سوق پیدا کنند و از راه کج باز داشته شوند.

حضرت در عبارات قبل به بعضی از اموری اشاره فرمودند که انسان را به طرف راه صحیح سوق می‌دهد و در این عبارات اموری را ذکر می‌کنند که می‌تواند انسان را به راه شر بکشاند. خدای متعال چنان تقدیر و تدبیر فرموده که حتی‌المقدور انسان‌ها به آن راه کج نیافتند و از امور تباه‌کننده و فاسد پرهیز کنند.

یکی از آن تدبیرات همین دستگاه تشریع است. خداوند انبیا را به سوی انسان‌ها فرستاده و به وسیله ایشان حلال و حرام را برای انسان‌ها بیان فرموده است تا انسان‌ها بفهمند چه کارهایی بد هستند و چه آثار بدی دارند تا از آن‌ها اجتناب کنند. یعنی خداوند، هم عواملی را قرار می‌دهد که انسان را به طرف راه راست سوق می‌دهند و هم عواملی را ایجاد می‌کند که از راه شر باز دارند. جعل این عوامل، نهایت لطف الهی است.

اگر خداوند صرفاً خوب و بد را به انسان‌ها نشان داده بود و سکوت می‌کرد (إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا )۲ حجت تمام بود و زمینه انتخاب فراهم می‌شد؛ اما خداند دوست دارد هر چه بیشتر بندگان راه خیر را انتخاب کنند و به آن کمال مطلوب برسند. لذا سعی می‌کند جنبه خیر را تقویت کند و از اموری که زمینه شر را فراهم می‌کنند پرهیز دهد.

حفظ امنیت فردی و اجتماعی وظیفه‌ای عقلی و شرعی

امور شر ممکن است صرفاً به شخص انسان مربوط شود و شخص او را خراب کند. خدای متعال به انسان بدنی سالم داده است که بعد از قرن‌ها بزرگان و دانشمندان هنوز به اسرار این دستگاه پی نبرده‌اند. همچنین خداوند روحی را متعلق به این بدن قرار داده و رابطه‌ای قوی بین روح و بدن برقرار کرده است به طوری که این دو در هم اثر می‌کنند. بعضی از آلودگی‌های بدن روح را هم فاسد می‌کنند و از کار باز می‌دارند.

علاوه بر این‌که لازم است جنبه فردی وجود ما (جسم و روح ما) سالم بماند تا کار خود را درست انجام دهد لازم است محیط جامعه ما هم محیطی سالم باشد و عِرض و آبروی افراد جامعه امنیت داشته باشد تا افراد بتوانند زندگی کنند.

اگر جامعه چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ روانی محیطی ناامن باشد انسان نمی‌تواند رشد کافی داشته باشد. در محیط ناامن توان انسان باید صرف معارضات شود و سعی کند جان، مال و آبرویش را حفظ کند. پس یکی دیگر از راه‌های فساد، اموری است که محیط جامعه را فاسد و ناامن می‌کنند. سه جمله اخیر خطبه حضرت با عوامل بازدارنده ارتباط پیدا می‌کنند.

مسکرات، عامل پلیدی جسم و جان

خداوند برای سلامت بدن دستوراتی داده است از جمله این دستورات منع از مسکرات است. انگور از جمله نعمت‌های حلال خداست که بسیار پرفایده است. در قرآن ذکر چند میوه زیاد تکرار شده است از جمله خرما و انگور. قرآن می‌فرماید: «وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخیلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً؛ ما خرما و انگور را برای شما قرار دادیم ولی شما در اثر پیروی از شیطان از همین نعمت‌های خوب و بسیار مفید مسکرات می‌گیرید البته رزق‌های مفید هم می‌سازید.»

مصرف مسکرات هم به بدن آسیب می‌رساند و هم عقل را ضایع می‌کند و هم در جامعه ناامنی ایجاد می‌کند. روح و بدن سالم وسیله‌ای است که خدا برای حرکت انسان قرار داده است و به دنبال آن دستور داده است که با سو استفاده از نعمت‌های الهی روح و بدنتان را فاسد نکنید؛ علاوه بر این‌که عقل انسان می‌فهمد که این کار بد است خداوند با تأکید و تشدید فراوان دستور داده که: «مبادا اطراف آن قدم بگذارید» و به عنوان یک عامل بازدارنده قانونی وضع کرده که از خمر اجتناب کنید تا پلید و آلوده نشوید (تَنْزِیهاً عَنِ الرِّجْسِ).
عبارت «النَّهْیَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ» عطف بر جمله‌های قبلی است؛ یعنی خداوند نماز و زکات را و نهی از شرب خمر را واجب کرده است.

به حسب ظاهر این عبارات خیلی با هم تناسب ندارند. یک احتمال خیلی ضعیف این است که در نسخه‌ها تحذیفی واقع شده باشد؛ ولی ممکن است یک نکته ادبی داشته باشد که از زیبایی‌های کلام به شمار می‌رود و آن این است که گاهی در کلام تفننی ایجاد می‌کنند و کلام را از آن سیاق عادی خود خارج می‌کنند تا بیشتر جلب توجه کند.

مثلاً قرآن می‌فرماید: «قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلاَّ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا؛ به مردم بگو: بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم؛ این‌که چیزی را شریک خدا قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید.» طبق قاعده باید می‌فرمود: «شرک و نافرمانی والدین را حرام کرده است» اما با تغییر سیاق می‌فرماید: «وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا؛ باید به والدین احسان کنید».

این تغییر در سیاق برای جلب توجه مخاطب است و لطایفی دارد که حتی قرآن کریم در بسیاری از آیات از آن استفاده می‌کند. شاید حضرت در این قسمت از خطبه برای توجه دادن به موضوع جدید، سیاق کلام را از ذکر واجبات و دستورات سوق دهنده به کمال تغییر داده و نهی از محرمات را ذکر فرموده‌اند.

حرمت قذف، ضامن امنیت روانی جامعه

گاهی آبرو و ناموس انسان در معرض ناامنی قرار می‌گیرد و گاهی مال انسان. از این‌رو حضرت در ادامه می‌فرمایند: وَ اجْتِنَابَ الْقَذْفِ حِجَاباً عَنِ اللَّعْنَة. قذف یعنی نسبت دادن اعمال نامشروع به دیگران. معنای لغوی قذف مترادف «رمی» است.

قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ ؛۵ کسانی که زنان پاکدامن مؤمن و بی‏خبر از هر گونه آلودگی را متهم می‌سازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی برای آنهاست.» این عمل از شگردهای شیطان است و سابقه طولانی دارد.

کسانی حتی نسبت به همسران پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله چنین شیطنت‌هایی انجام دادند. خدای متعال قذف را حرام کرده و برای آن حد قرار داده است تا ناموس و عرض افراد جامعه محفوظ باشد و درنتیجه از لعنت الهی در امان بمانند.

ناامنی مالی، عامل ناامنی روانی

حضرت در خصوص مال هم می‌فرمایند: وَ تَرْکَ السَّرِقَةِ إِیجَاباً لِلْعِفَّة. اگر در جامعه مسائل مالی به صورت سالم اجرا شود یعنی هر کسی از راه صحیح مال کسب کند و آن را از راه صحیح حفظ و در راه صحیح صرف کند، زمینه رشد افراد در محیط جامعه فراهم می‌شود.

اما اگر این مسائل رعایت نشود و عفت مالی جامعه و تعادلی که در اثر رفتارهای صحیح مالی و اقتصادی در جامعه برقرار می‌شود به هم بخورد دیگر آن زمینه‌های رشد فراهم نخواهد شد. الحمدالله در جامعه ما چنین مسائلی خیلی کم است؛ اما وقتی انسان همین مقدار را می‌بیند متوجه آثار سو آن و ناامنی‌های ناشی از آن می‌شود. وقتی جامعه از لحاظ مالی ناامن شود ذهن افراد جامعه دائماً نگران اموالشان است و به حفظ آن می‌اندیشند.

در حالی که مال ابزاری بیش نیست و به قدر اضطرار و ضرورت باید از آن استفاده کرد. اگر بنا باشد انسان با زحمت مالی را به دست آورد و بعد دائماً فکرش مشغول حفظ آن باشد فرصتی برای عبادت و انجام وظایف اجتماعی و معنوی برای او باقی نمی‌ماند.

حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به عنوان مثال این سه مورد (ناامنی فردی، ناامنی آبروی اجتماعی، ناامنی مالی) از بازدارنده‌ها را ذکر می‌کنند که شاید عقل انسان به تنهایی خطر آن‌ها را تا این حد متوجه نشود. عقل انسان خطر برخی مسائل را می‌فهمد مثل خطر فسادهای جنسی و تجاوز به عنف و می‌فهمد که باید عقوبت سختی برای آن در نظر گرفت.

اما شاید چنین خطری را برای این‌که کسی نسبت ناروایی به خانمی بدهد احساس نکند. متأسفانه در بعضی از جوامع که از لحاظ اخلاقی رشد نکرده‌اند این سخنان ناروا خیلی شایع و پیش پا افتاده است. اما در اسلام خیلی نسبت به این موضوع سختگیری شده است. در روایت آمده است که امام صادق صلوات‌الله‌علیه دوستی داشتند که زیاد خدمت حضرت می‌رسید و اظهار ارادت و ولایت‌مداری می‌کرد. روزی این شخص با تعبیر زشتی غلامش را خطاب قرار داد و به مادرش توهین کرد. حضرت چهره‌شان را درهم کشیدند و فرمودند: این چه حرفی بود؟! گفت: آقا مادر این غلام کافر بود.

حضرت فرمودند: کفار هم برای خود ازدواجی دارند و تو نسبت ناپاکی به مادر او دادی. من دیگر با تو معاشرت نمی‌کنم.

این‌ها نکته‌هایی است که در اسلام رعایت شده و بسیار اسرار مهمی دارد و برای فراهم کردن جامعه‌ای سالم و زمینه رشد انسان‌ها بسیار مؤثر است. متأسفانه در اثر اختلاط فرهنگ‌ها و عوامل رسانه‌ای نامناسب بیگانه و عامل جدیدی به نام تلفن همراه فضای جامعه ما هم آلودگی‌هایی پیدا کرده است.

این مسائل باعث می‌شود که اصلاً فضای ذهن و روح انسان عوض شود و در نتیجه جامعه شباهتی به جامعه اسلامی نداشته باشد. از خدای متعال درخواست می‌کنیم که به برکت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها جامعه ما را از همه فسادهای اخلاقی و مالی حفظ کند و زمینه رشد اخلاقی را در همه ابعاد مخصوصاً برای جوان‌هایمان فراهم کند.