فرشته ندری ابیانه گفت:می‌توانیم از رساله‌های مختلفی که بوعلی‌سینا چه در فلسفه و چه در منطق نوشته، آراء سیاسی او را به دست بیاوریم و این آراء را معاصر سازی و برای نسل امروز بیان کنیم.

به گزارش خبرگزاری مهر، دومین درس گفتار در محضر شیخ الرئیس، ابن‌سینا در بستر شبکه اجتماعی اینستاگرام در محل دفتر بنیاد بوعلی‌سینا واقع در آرامگاه این فیلسوف بزرگ برگزار شد.

فرشته ندری ابیانه استاد دانشگاه بوعلی‌سینا که در این درسگفتار با عنوان «حکمت عملی از منظر بوعلی‌سینا» صحبت می‌کرد در جلسه دوم و در ادامه بررسی‌های علمی خویش درباره حکمت عملی، سیاست مدن از منظر شیخ‌الرئیس، ابن‌سینا را بررسی کرد. متن کامل سخنرانی وی را در ادامه می‌خوانید؛

نگاهی به مطالب جلسه نخست درباره اخلاق و تدبیر منزل

کار حکمت عملی، نظام سازی عقلانی دین است و کار دین بیان حقایق عقلی و زبان قابل فهم برای مردم است. حکمت عملی بررسی رفتار ارادی انسان در مسیر سعادت است. همان‌گونه که انبیاء الهی آمده‌اند تا انسان را به سعادت دنیوی و اخروی برسانند.در بحث اخلاق گفتیم که غایت اخلاق تحصیل سعادت است و روش آن محاسبه و عادت است که بستگی به نگرش انسان دارد. انسان خود را در چارچوب دنیای مادی ببیند و به جسم خود توجه کند یا اینکه به روان خویش بپردازد و سعادت اخروی را طالب باشد.

در بیان رابطه اخلاق با تدبیر منزل و با سیاست مدت می‌‎خواهیم نتیجه بگیریم که هر کدام از اجزای مدینه، باید در جای خود قرار بگیرند و نقش خود را درست ایفا کنند تا ما به یک جامعه ایده‌آل برسیم. جامعه‌ای که نمونه عملی آن جامعه مدینة‌النبی است که پیامبر در رأس آن جامعه قرار دارد و امور دنیا و آخرت مردم را رهبری و هدایت می‌کند.

سیاست مدن برای تدبیر امور مردم

برای سیاست معانی مختلفی بیان شده اما اگر بخواهیم سیاست را به معنای مثبت آن تعریف کنیم؛ سیاست یعنی تدبیر امور دین و دنیای مردم برای رسیدن به سعادت است. معنای منفی سیاست که شاید در ذهن برخی به معنای مکر، خدعه و فریب به هیچ وجه در فلسفه سیاسی و حکمت عملی مطرح نمی‌شود. سیاست همان تدبیر امور مردم است برای نیل به سعادت دنیوی و اخروی.

فارابی مدینه را به فاضله، جاهله و فاسقه تقسیم می‌کند و ارکان آن را بیان می‌کند. ابن‌سینا نیز به بحث از انواع مدینه می‌پردازد و بوعلی معتقد است مدینه فاضله مدینه‌ای است که مردم سعادت را در آن می‌شناسند و مطابق آن عمل می‌کنند. در مدینه جاهله مردم سعادت را نمی‌شناسند و طبق آن عمل نمی‌کنند. مردم مدینه فاسقه، سعادت را می‌شناسند اما مطابق آن عمل نمی‌کنند.راه رسیدن به سعادت هم شناخت و هم عمل است، هم حکمت عملی و هم حکمت نظری است. هم ایمان و هم عمل صالح است و اگر غیر از این باشد سعادت به دست نمی‌آید.

در مباحث تاریخ فلسفه، تأثیر افکار شیعیان دوازده امامی و اسماعیلیه بر افکار ابن‌سینا مشخص است و چون خارج از بحث این درس گفتار است ما فرض می‌گیریم که مبانی تفکر بوعلی‌سینا برگرفته از تفکر شیعه دوازده امامی و اسماعیلیه در مباحث سیاسی است. بوعلی‌سینا به تصریح به نقش شریعت و نبوت در تشکیل حکومت دینی می‌پردازد.

رابطه عقل و دین در فلسفه سیاسی بوعلی‌سینا

فلسفه عبادت

از نظر حکیم اولین وظیفه قانونگذار، شناساندن خدا به مردم است (اصل توحید)، به واسطه ارسال پیامبران، که آمده‌اند زندگی مردم را اصلاح کنند. پیامبران این مهم را از طریق تذکر انجام می‌دهند. تذکر زبانی و فکری که نتیجه این تذکر را در عبادت مشاهده می‌کنیم. فلسفه عبادت چیست؟ خیلی از جوانان امروز می‌پرسند که ما چرا باید عبادت کنیم؟ مگر خداوند به عبادت ما نیازی دارد؟ چرا به شکل خاصی عبادت کنیم؟ چرا نماز را باید در پنج نوبت اقامه کنیم و به زبان عربی بخوانیم؟

ابن‌سینا در قرن چهارم به این سؤال پرداخته و فلسفه عبادت را بیان کرده؛ که عبارت است از رسوخ ذکر خداوند، بازگشت به خویشتن و تداوم دست یافتن به سنن الهی به زبان ساده چرا خداوند عبادت را بر ما واجب کرد؟ چرا در قالب خاص، چرا با تکرار یک عمل خاص؟ بوعلی، هم در "نمط العارفین" از کتاب "الاشارات والتنبیهات" و هم در آثار دیگر به این موضوعات پرداخته و مقدمات آن را مطرح می‌کند.

مقدمه نخست: انسان موجودی اجتماعی است، اگر انسان را به طبیعت اولیه و چه به طبیعت ثانویه بدانیم همان‌گونه که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مطرح می‌کند؛ موجودی اجتماعی است زیرا انسان موجودی نیازمند است.

«خُلِقَ الانسانُ ضعیفاً» همه موجودات وقتی که ایجاد می‌شوند وسیله ادامه حیاتشان در اختیارشان است. حیوان لباس بر تن دارد؛ اما انسان، بشر است. به معنای عریان از هر پوششی؛ و نیاز به لباس، مسکن و تغذیه دارد و هیچ کدام از اینها برای انسان مهیا نیست و مجبور است اینها را فراهم کند. ابن‌سینا می‌گوید همه اینها برای یک فرد اگر غیر ممکن نباشد کار بسیار سختی است. بنابراین انسان‌ها نیازمند تعامل با یکدیگر هستند تا نیازهای هم را برطرف کنند.

مقدمه دوم: در اجتماع خلاف است، چرا؟ زیرا نیازهای انسان زیاد بوده و بی نهایت و متنوع است و امکانات نیز کم است. انسان‌ها باهم دیگر برای رسیدن به منافع درگیر می‌شوند.

مقدمه سوم: برای رفع اختلاف، نیاز به قانون است و برای قانون، نیازمند واضع قانون هستیم. اگر تک‌تک افراد وضع قانون کنند که با بی قانونی تفاوتی ندارد. اگر برگزیدگانی از انسان‌ها بخواهند وضع قانون کنند نتیجه آن را در دنیای امروز دیده‌ایم که قانون‌های بشری چگونه است. واضع قانون خداست که نیازی به موجودات دیگر ندارد و برطرف کننده نیاز موجودات دیگر است و خدواند عالم و قادر است بر رفع نیازها و حکیم است.

اسم قانونی که خدا برای بشر وضع می‌کند دین است. انسان برای ادامه زندگی اجتماعی به دین نیاز دارد. دین فقط سعادت اخروی نیست آنچنان که گروهی تصور می‌کنند بلکه حتی برای زندگی بر روی زمین به دین نیاز داریم.

ابن‌سینا می‌گوید مگر می‌شود خدایی که گودی کف پا، ابرو، و مژه را قرار داده است از نیاز اساسی انسان که حفظ بقاء نوع انسانی است غفلت کرده باشد و دین را برای انسان قرار نداده باشد؟ انسان برای اینکه بتواند زندگی کند به دین نیازمند است. اولین انسان روی زمین، نخستین پیامبر الهی حضرت آدم است.

شاید جوانان سؤال کنند مگر جوامع غیر دینی که زندگی می‌کنند، وجود ندارند؟ از جوانان می‌پرسیم آیا این جوامع از اول دین نداشتند؟ یا الان دین را کنار گذاشتند؟ اگر امروز دین خود را کنار گذاشتند آیا پایه‌های اول اجتماع یعنی اخلاق و خانواده در آنها در معرض خطر واقع نشده است؟ آیا سنگ زیربنای اجتماع دچار ویرانی نشده تا به ناگاه شاهد فروپاشی این تمدن نوین باشیم؟

ابن‌سینا بعد از این مقدمات که دین حافظ بقاء نوع انسان است، مطرح می‌کند که دین نیز نیاز به نگهداری دارد و نگهدار دین، تعالیم و آموزه‌های دینی است که باید برای هر عصر و نسلی بکر، دست نخورده و بدون تحریف باقی بماند. پیامبر اسلام به عنوان آخرین پیامبر مبعوث گشته و بعد از او دین چگونه در قرن چهاردهم به دست ما رسیده است؟ بوعلی‌سینا عبادت را حافظ دین می‌داند. آموزه‌های دین از طریق عبادت به دست ما رسیده است و نه از طریق تاریخ و مورخان.

نمازی که امروز در قالب مشخص و با الفاظ مشخص می‌خوانیم همان نمازی است که مسلمانان صدر اسلام می‌خوانده‌اند. شاید خیلی از شرایط تغییر کرده باشد، اما عبادت چون در قالب خاص خودش و با تکرار حفظ شده به دست ما رسیده است.

چگونگی انتخاب پیامبر اسلام

وظیفه رسول، رساندن است؛ انسان بپذیرد یا نپذیرد، دارای اختیار است. ابن‌سینا بعد از اینکه بحث نبوت را پایه فلسفه سیاسی خود مطرح می‌کند به موضوع دوم می‌رسد. اختلاف اولیه مسلمین در خصوص مسئله خلافت و امامت بود.امامت یعنی تعیین جانشین پیامبر از طریق خدا و پیامبر با اسامی مشخص نص گفته می‌شود. در مقابل نص، اجتهاد یا انتخاب مردم است مانند آنچه که در سقیفه پس از رحلت پیامبر رخ داد. بوعلی‌سینا درباره امامت و خلافت داوری کرده است.

در صفحات ۴۵۱ و ۴۵۲ بخش الهیات از کتاب شفا در باب فی الخلیفة و الامام و وجوب طاعتهما؛ برتری نص بر اجماع در انتخاب جانشین پیامبر را اعلام می‌کند. اینکه جانشین پیامبر را خدا انتخاب کند و به زبان پیامبر بگوید بهتر است. بوعلی می‌گوید ارسال رسل، انزال کتب و آمدن جانشین برای اجرای فرامین پیامبر برای رفع اختلاف است. انتخاب خلیفه از جانب مردم تازه اول اختلاف است. برای اینکه اختلاف برداشته شود باید امامت همان مسیری را طی کند که اصل رسالت و نبوت طی کرده است و آن انتخاب الهی است.

وظایف امام در حکومت

ابن‌سینا وظایف امامت را مطرح کرده است که از جمله انجام وظایف عبادی، وضع قوانینی برای بهبود نظام خانواده و اجتماع و ایجاد تعادل در اخلاق و عادات که امروزه با آن فعالیت‌های فرهنگی می‌گوییم. شرکت و نظارت بر امور اقتصادی، حفظ امنیت برای جامعه و وضع قوانینی برای مقابله با دشمن خارجی و تعیین حدود برای بازدارندگی و مبارزه با جرم.

وظایف قانونگذار و حاکم

وظیفه قانونگذار تعیین مجازات برای مجرمین یعنی افرادی است که سهوی یا عمدی مرتکب جرم می‌شوند؛ آن هم برای بازداری از جرم. زیرا اگر نظام کیفر و پاداش نباشد بسیاری از مردم به آنچه که باید، عمل نخواهند کرد، بنابراین باید به این نظام مجازات آگاه باشند. همچنین لزوم اجتهاد در معاملات و در نظر گرفتن مقتضیات زمانه، حفظ جامعه از بعد نظامی. به تعبیر ابن‌سینا، حاکم یا خلیفه باید به چند گروه از جمله سیاست‌مداران، صنعتگران و سپاهیان توجه ویژه داشته باشد و برای همه آنها برنامه‌ریزی شود.

بوعلی‌سینا تأکید می‌کند که حاکم باید برای منع بیکاری برنامه‌ریزی کند و مردم را به کار کردن وادارد چرا که ایجاد اشتغال از وظایف حکومت است. بیکاری و عدم اشتغال هم فقر می‌آورد و هم معایب دیگری مانند ایجاد مشاغل کاذب و زیان‌آور در پی دارد که کار نیست بلکه عار است. و برای اینکه اشتغال درست شود حکومت باید مالیات وضع کند. ابن‌سینا اضافه می‌کند حکومت موظف است که اخذ جریمه و مصادره اموال کسانی که به قانون پشت کردند را عملی کند. آنهایی که مرتکب جرم هستند، جرم آنها یا سهوی است یا عمدی. بوعلی‌سینا می‌گوید، باید برای جرایم سهوی غرامت پرداخت کنند و نه جرایم عمدی و از طرفی جرایم مالی یا دیه را مطرح می‌کند.

در قبال ارتکاب جرم توسط فرد مجرم، خانواده و اجتماع نیز مسئولیت دارند زیرا می‌توانستند جلوی ارتکاب جرم را بگیرند اما نگرفتند و فرد را به حال خود گذاشتند تا مرتکب جرم شود. بنابراین غرامت باید مشترک پرداخته شود. ابن‌سینا می‌گوید حکومت باید سازمان‌هایی برای اداره کارهای مختلف اعم از صنعتی، سیاسی، مالی و انتظامی تشکیل دهد. حکومت باید جلوی تقلب، فریبکاری، سوداگری، کم فروشی، احتکار و گرانفروشی را بگیرد. زیرا اینها مسائلی است که جامعه را با خطر روبرو می‌کند. شیخ‌الرئیس معتقد است که حکومت باید برای تعلیم و تربیت عمومی سازمان‌هایی ایجاد کند و در نظام آموزشی که دایر می‌کند به تربیت نسل توجه کند. بوعلی همچنین می‌گوید چرا در شرع دین بعضی امور حرام و برخی حلال است که باید روی آنها تأکید شود.

نگاه شیعه و معتزله به حکومت

در مباحث کلامی بین شیعه و معتزله، اختلاف وجود دارد. شیعه و معتزله قائل به حسن و قبح عقلی امور است که خداوند می‌فرماید؛ خداوند هرچه خوب است، بر شما حلال کرده و هرچه بد است، حرام کردیم. فلسفه حلیت، خوبی ذاتی اشیاء است و فلسفه حرمت، خباثت ذاتی آن امور است. بر خلاف اشاعره که به حسن و قبح شرعی معتقد هستند و می‌گویند: حلال است آنچه که خداوند حلال کرده، چون خدا گفته حلال است و چون خدا گفته حرام است؛ قائلین به حسن و قبح عقلی معتقدند که امور یا خوب یا بد است و عقل قدرت تشخیص این امور را دارد و بر این اساس است که خدواند احکام را صادر کرده است. مثلاً در مورد حرام بودن قمار می‌گوید: چون در این عمل انتقال اموال بدون مصلحت و منفعت و بی‌اساس مالی تقسیم می‌شود، پس حرام است.

رباخواری و سرقت نیز حرام است چون با مصالح و منافع عمومی جامعه در تعارض است. بعضی امور منافی عفت مانند زنا و لواط حرام و جرم است چون با ازدواج که اساس تشکیل جامعه است در تضاد است. ازدواج سالم مورد تأکید دین است که نتیجه این ازدواج، تولید مثل نسل سالم و در نتیجه جامعه سالم است. بقاء نوع انسان مبتنی بر ازدواج است. شرع مقدس بر سهولت ازدواج تأکید کرده و در طلاق سختگیری کرده است.

چرا در شریعت طلاق سخت است؟ بوعلی‌سینا می‌گوید نتیجه ازدواج مصلحت است اما این مصلحت نتیجه ایجاد الفت بوده و الفت نیز نتیجه عادت و عادت نتیجه همنشینی است. دو نفر وقتی ازدواج می‌کنند تفاوت‌های زیادی دارند که در نتیجه محبت، عادت و همنشینی نقاط اختلاف کم شده و نقاط اشتراک افزایش می‌یابد.

اسلام طلاق را سخت گرفته اما مانند برخی مذاهب و ادیان دیگر طلاق را منع نکرده بلکه در مواردی که امکان ادامه زندگی مشترک وجود ندارد و ممکن است جنایت و خشونت خانوادگی منجر شود طلاق را جایز می‌داند. طلاق در اسلام حرام نیست و ممکن است الفت و محبت بین زوجین ایجاد نشود و یا آنها نتوانند فرزند بیاورند که اگر از هم طلاق بگیرند، در ازدواج دیگری توانایی فرزندآوری داشته باشند. ابن‌سینا به بحث اینکه چرا مرد طلاق می‌دهد و طلاق ایقاعی و یک‌طرفه است در حالی که ازدواج دو طرفه است، نیز پرداخته است. ابن‌سینا غیر از کتاب‌های فلسفی مثل شفا و الاشارات، در مباحث منطقی نیز به بحث سیاست می‌پردازد و در بخش منطق از کتاب شفا، در آن‌جایی که از خطابه سخن می‌گوید، سیاست را مطرح می‌کند. صناعات خمس از دیدگاه منطقیون، برهان، جدل، خطابه، شعر و مغالطه است. بخش خطابه بیشترین نسبت علمی با بحث سیاست دارد. ابن‌سینا بیشترین مطالب را در بخش خطابه در باب سیاست مطرح می‌کند.

مشاورت

همان‌گونه که امروزه شاهد هستیم سیاستمدار، حاکم و قانونگذار به مشاوره نیاز دارد. امروزه می‌شنویم مشاور رئیس جمهور، مشاورین رئیس مجلس و مشاورین رهبر. مشاورین چه وظایفی دارند و چه کاری باید بکنند؟ ابن‌سینا به بحث مشاورت به‌طور مفصل پرداخته است. کار مشاور در اموری است که جزئیات آن در شرع مقدس وارد نشده است. اموری که جزء ضروریات دین است در شرع آمده و نمی‌توان آن را عوض کرد. اما بسیاری از امور به مقتضای زمان و شرایط، قابل قانونگذاری و وضع قوانین اجرایی است. کار مشاور این است که جزئیاتی که حکم شرعی مشخصی درباره آن وارد نشده را مشخص و استخراج می‌کند. در خصوص فقه نیز همین موضوع مطرح است و این‌گونه تعریف می‌کنیم که استنباط احکام شرعی فرعی با ادله است. فقیه روی احکام شرعی مانند نماز خواندن نظر نمی‌دهد بلکه روی فرعیات مانند شکیات نظر می‌دهد. استنباط احکام شرعی فرعی، روش دارد و باید براس اس ادله تفصیلی باشد و دلیل آن بر اساس قرآن، سنت، عقل و اجماع مطرح می‌شود.

یک مشاور وقتی می‌خواهد به حکومت کمک کند در مورد اداره جامعه باید علم داشته باشد. در امور اقتصادی باید اقتصاددان باشد و اگر در علم دیگری تخصص دارد نمی‌تواند مشاوره اقتصادی بدهد. اگر مشاور می‌خواهد در خصوص مسائل جنگ و صلح مشاوره بدهد و اینکه مثلأ ما مذاکره بکنیم یا نکنیم؟ بجنگیم یا صلح کنیم؟ مثلاً در قرآن می‌بینیم که ملکه سبا وقتی که نامه حضرت سلیمان را دریافت می‌کند از مشاورین سؤال می‌کند که چه کنیم؟ مشاورین می‌گویند ما دارای قدرت هستیم اما ملکه می‌گوید اول امتحان کنیم و هدیه‌ای بفرستیم و جواب بگیریم و ببینیم که وارد جنگ بشویم یا نشویم؟ چون اگر ملوک وارد یک قریه‌ای شوند، نسل را از بین خواهند برد پس چرا جنگ کنیم؛ وقتی که می‌توانیم این ارزیابی و مذاکره را انجام دهیم. این داستان به صراحت در قرآن آمده است.در سیره پیامبر اسلام، هم جنگ و هم صلح را می‌بینیم، مانند صلح حدیبیه و نمونه‌های دیگری که وجود دارد. اصل نه در جنگیدن است و نه در صلح است بلکه هر کدام از اینها ابزاری هستند برای رسیدن به هدف اصلی آن حکومت که مشاور باید نسبت به این علم داشته باشد.

اگر مشاوره درباره محافظت از شهرها و رفع نیازمندی شهروندان است، مشاور سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باید اوضاع و احوال آن منطقه را به خوبی بشناسد، دشمنان خارجی را بشناسد، سیاست‌های داخلی و خارجی را بداند و بر اساس شناختی که دارد و نیازسنجی‌های که دارد، مشاوره بدهد و از مشاوره او استفاده شود.

اصناف سیاست

نکته بعدی که ابن‌سینا در کتاب «الحکمة العروضیة» مطرح می‌کند اصناف سیاست است که فارابی نیز به تفصیل آن را مطرح کرده است و تفاوت این دو دانشمند در این‌باره مربوط به نوع تقسیم‌بندی است. تقسیم‌بندی ابن‌سینا استقرایی نیست بلکه تقسیم‌بندی منطقی انجام می‌دهد.

۱- سیاست وحدانی: ممکن است سیاست وحدانی باشد یعنی یک نفر حاکم باشد. این حکومت یک نفره یا شکل منفی دارد که به آن حکومت تغلبی می‌گوید و استبدادی است و حکم فرمانرواست و مردم رعیت. منافع، منافع حاکم است و مردم نقشی در آن ندارند اما همین حکومت یک نفره می‌تواند حکومت کرامت باشد. چه عیبی دارد به نفع مردم یک نفر حکومت کند که می‌تواند نبی، امام، حکیم و... باشد.به نفع مردم حکومت کند و در واقع خدمتگذار مردم باشد. چیزی که مردم نسبت به او ارائه می‌دهند محبت است و او را دوست دارند و مورد احترام قرار می‌دهند.

۲- حکومت هدف: حکومت وحدانی نیست و به تعداد حاکمان کاری ندارد بلکه هدف فقط کسب ثروت است. جوامعی هستند که فقط دنبال کسب ثروت هستند، که فارابی این نوع حکومت را قلت می‌نامد.

۳- حکومت اجماعیه: نوع سوم حکومتی که معرفی می‌کند حکومت اجماعیه یا جامعه احرار است که قصد آن به دست آوردن حریت و آزادی است و دنبال چیزی جز آزادی‌های فردی و اجتماعی نیست. در دنیا جوامعی هستند که این آزادی‌ها را برای فرد تأمین می‌کنند. مثل آزادی اقتصادی، فرهنگی، مذهب، نوع تعامل جنسی و... که این حق و آزادی را برای خودشان قائل هستند.

۴- جامعه اخیار: اما جامعه‌ای که ابن‌سینا معرفی می‌کند هیچ کدام از سه مورد بالا نبوده بلکه جامعه اخیار است. جامعه‌ای که قصد آن رسیدن به سعادت در دنیا و آخرت است که رئیس چنین جامعه‌ای فردی است حکیم که با حکمت این جامعه را اداره می‌کند.

نتیجه

خلاصه مطالبی که در سیری در حکمت عملی از دیدگاه بوعلی‌سینا مطرح کردیم این است که ابن‌سینا با توجه به مباحث سیاسی مطرح شده پیش از خود، مثل مباحثی که ارسطو در کتاب سیاست به آن پرداخته، این است که باید هدف هر حکومتی زندگی خوب باشد و شیوه حکومت و چگونگی تنظیم زندگی مشترک مردم است. همچنین تربیت افراد باید تابع قوانین مدنی باشد که حکومت عهده‌دار آن است.

با توجه به تعالیمی که بوعلی از فارابی گرفته و اقسام مدینه فاضله و غیر فاضله‌ای که فارابی آنها را بیان می‌کند؛ بوعلی‌سینا مدینه واقعی را ترسیم می‌کند که رئیس مدینه او همان نبی است و به دنبال رسالت، بحث امامت و تعیین به واسطه نص و تصریح و اختیارات حاکم در قانونگذاری و قضاوت را بیان می‌کند.

وی مقدماتی مثل زندگی اجتماعی انسان، نیاز به قانون و اینکه واضع قانون خداوند است و وظیفه قانونگذار الهی تحصیل نظام احسن است را ذکر می‌کند. ابن‌سینا با همه این مباحث، تفرقه در امر انتخاب جانشین پیامبر را بد می‌داند و حتی در حد کفر قلمداد می‌کند و علت آن را تبعیت از هوای نفس می‌داند و وظایف قانونگذار را به شرحی که بیان شد مطرح می‌کند.

سیاست اخیار را به عنوان نوع بهتر حکومت معرفی می‌کند. البته در عالم واقع ممکن است ترکیبی هم از این سیاست‌ها باشد و اینگونه نباشد که اینها هر کدام غیر قابل ترکیب با نوع دیگر باشد. مثلاً حکومت اخیار می‌تواند آزادی‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و فکری را برای انسان فراهم کند. می‌تواند انسان را به ثروت هم برساند. می‌تواند کرامت را هم در بر بگیرد. حکومت اخیار می‌تواند اهداف حکومت‌های دیگری را در بربگیرد.

می‌توانیم از مجموعه آثار ابن‌سینا از رساله‌هایی که نوشته شده از کتاب شفا، کتاب نجات، کتاب تعلیقات، دانشنامه علایی و از رساله‌های مختلفی که بوعلی‌سینا چه در فلسفه و چه در منطق نوشته، به طور مفصل آراء سیاسی او را به دست بیاوریم و این آراء را معاصر سازی کنیم و برای نسل امروز بیان کنیم. با تعاون و تعاملی که میان عقل و دین در این زمینه فراهم می‌شود و تجربه بشری در داشتن سیاست‌های مختلف، می‌توانیم به راهکارهای راهبردی و عملی در تنظیم بهترین نوع سیاست دست یابیم.