به گزارش خبرنگار مهر، خطبه فدکیه نام سخنرانی حضرت فاطمه (س) در مسجدالنبی که در اعتراض به غصب فدک ایراد شد. خلیفه اول پس از جریانات بعد از رحلت پیامبر (ص) با منسوب کردن روایتی به پیامبر مبنی بر اینکه پیامبران از خود ارث برجای نمیگذارند، زمینهای فدک را که پیامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) بخشیده بود، به نفع خلافت مصادره کرد. فاطمه (س) پس از بیثمر بودن دادخواهیاش به مسجد پیامبر رفت و خطبهای ایراد کرد که به خطبه فدکیه مشهور شد. ایشان در این خطبه بر مالکیتش درباره فدک تصریح کرد. همچنین به دفاع از حق حضرت علی (ع) درباره خلافت پرداخت و مسلمانان را بهخاطر سکوت در مقابل ستم به اهل بیت (ع) سرزنش کرد.
خطبه فدکیه مجموعهای از معارف ناب در زمینههای خداشناسی، معاد شناسی، نبوت و بعثت پیامبر اسلام (ص)، عظمت قرآن، فلسفه احکام و ولایت را در بردارد.
آنچه پیش رو دارید قسمت پنجاه و سوم از سخنان مرحوم آیتالله مصباح یزدی است که در خصوص شرح خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ایراد کردهاند:
انذار آخر
حضرت زهرا سلاماللهعلیها بعد از بیان مواعظ و روشنگریها احساس کردند که این سخنان تأثیری در مردم ندارد و آنها این مواعظ را جدی نمیگیرند. از این رو آخرین تیر ترکش را به کار گرفتند که انذار به عواقب سود دنیوی یک عمل است. در روشهای ارشاد و تبلیغ ابتدا بهترین روشی که میتواند توجه افراد را جذب کند «بشارت» است.
رسولان الهی ابتدا برای مردم رسلا مبشرین هستند که آثار خوبی را که بر ایمان و عمل صالح و پیروی از دین حق مترتب میشود ذکر میکنند. بعد از این بشارتها مهمترین عاملی که میتواند اثرگذار باشد انذار از عذابهای اخروی است. اما برای افراد ضعیفالایمان انذارهای اخروی هم چندان اثری نمیکند. آخرین نکتهای که میتواند در وجود این گونه افراد اثر کند انذار از آثار سو دنیوی معصیت است.
اثر ترساندن از گرفتاریهای دنیا در افراد ضعیفالایمان بیشتر از ترساندن از عذابهای اخروی است
چون اثر ترساندن از گرفتاریهای دنیا در افراد ضعیفالایمان بیشتر از ترساندن از عذابهای اخروی است. این بود که حضرت زهرا سلاماللهعلیها در آخر فرمایشاتشان برای زنان مدینه فرمودند: شما! هم آنچه میخواستید انجام دادید و هم از این عمل خود خوشنود هستید. اما بدانید به زودی به جای شیر گوارا خون تازه خواهید دوشید و کسانی بر شما مسلط خواهند شد که هیچ رحمی به شما نخواهند کرد. مسلماً وقتی در جامعه انحراف ایجاد شد و کسانی که نه صلاحیت علمی دارند و نه صلاحیت اخلاقی و معنوی و نه مشروعیت از طرف خدا، سکاندار کشتی امت شدند پیداست سرانجام این کشتی به کجا خواهد انجامید. قرائن زیادی وجود دارد که نشان میدهد اکثریت قابل توجه مردم آن عصر در مسائل اجتماعی بصیرت نداشته و فکرشان عمیق نبوده است و زود فریب میخوردهاند. شاید بسیاری از کسانی که مرتکب این معصیت بزرگ شدند درست نمیفهمیدند که چه کار میکنند. گمان میکردند این هم جنگی قبیلهای بین دو طایفه است. بیشتر به دنبال این بودند که ببینند در اثر این فعل و انفعالات چه نفعی به آنها میرسد. اجمالا شاید میدانستند مرتکب کار غلطی میشوند اما باور نمیکردند این کار چه عواقبی دارد و با این کار چه مسئولیت سنگینی را تا روز قیامت بر دوش خواهند گرفت.
ولی در بین آنها بودند افراد تیزهوشی که شاید تیزهوشی و زرنگیشان در همان راه غلط خودشان، کمتر از بعضی از سیاستمداران عصر ما نبود. مطالعه برخی از اسناد نشان میدهد که آنها در انجام توطئه و برنامهریزی، ید طولایی داشتهاند. اینها با اینکه عده قلیلی بودند اما طرحی را در میانداختند که اکثریت مردم فریب میخوردند و به دنبال آنها راه میافتادند.
بنابراین ما دو ادعا داریم؛ یکی اینکه این کار، بسیار عظیم و خطرناک بوده است و آثار سوئی تا روز قیامت خواهد داشت؛ آثار و تبعاتی که همه کسانی که طراح این کار بودند و نقش اول را در این جریان داشتند در آن شریکاند. ادعای دوم ما این است که اکثریت مردم آن زمان به عمق خطر پی نبرده بودند.
ممکن است گفته شود: اگر اکثریت به عقوبت کار جاهل بودند پس خیلی گناهی ندارند. در پاسخ به این سوال باید گفت: مسلماً گناه این دسته به اندازه آن گروه اندکی نیست که سردمدار بودند، ولی معنایش هم این نیست که آنها معاف هستند و هیچ تقصیری ندارند؛ چرا که اولاً مسأله به قدری واضح بود که هر کس درست تأمل میکرد و منصفانه در پی بررسی مسأله برمیآمد قضیه برای او حل میشد.
بر فرض که کسانی اهمیت مسأله خلافت را درک نمیکردند، اما غیر از این مسأله، پیغمبر اکرم (ص) برای معرفی اهلبیت (ع) به عنوان کسانی که معصوماند و خطایی در آنها راه ندارد و رفتار و گفتارشان برای دیگران حجت است آن قدر تلاش کرد که هیچکس نمیتواند این ویژگی آنها را انکار کند. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هر روز مقابل در خانه علی و فاطمه سلاماللهعلیهما میایستادند و میفرمودند: السلام علیکم یا اهل البیت انما یرید لله لیذهب عنکم الرجس بنابراین اگر مردم آن زمان بالفعل هم آگاه نبودند اما امکان سوال و تحقیق برای آنها فراهم بود. هم عقل و هم نقل دلالت دارند بر اینکه اگر کسی بتواند درباره مسألهای تحقیق کند اما کوتاهی کند مسئول است. در روز قیامت به عالم بیعمل میگویند: «أفلا عملت؛ چرا به علمت عمل نکردی؟» و به جاهل میگویند: «أفلا تعلمت؛ چرا به دنبال یادگیری نرفتی؟»
زنان مهاجر و انصار سخنان حضرت زهرا سلاماللهعلیها را برای شوهرانشان نقل کردند و گلههای فراوان حضرت را به آنها گوشزد کردند. لذا آنها نمایندگانی را برای عذرخواهی به خدمت حضرت فرستادند تا بگویند ما عذرمان از اینکه از شما حمایت نکردیم این بود که با طرف دیگر بیعت کرده بودیم. اگر شما زودتر این مطالب را فرموده بودید ما از شما حمایت میکردیم. حضرت هم فرمودند: چنین عذرهایی بعد از آن همه اتمام حجت، به هیچ وجه پذیرفته نیست. اگر نقض بیعت صحیح نیست چرا بیعت غدیر را نقض کردید؟ به عنوان نمونه فرازهایی از زیارت جامعه ائمهالمؤمنین را مرور میکنیم که مرحوم سید بن طاووس در مصباح الزائر و مرحوم شیخ عباس قمی در ملحقات مفاتیحالجنان آن را نقل کردهاند. این زیارت هم حاوی تحلیلهای جامعهشناختی و روانشناختی از تاریخ بعد از رحلت پیغمبر اکرم صلواتالله علیه است و بیانگر انگیزهها و عوامل محرک آن انحرافات است و هم توصیفکننده خطاهای بزرگ و تبعات آنهاست.
آثار شوم یک ماجرا
در فرازی دیگر میفرمایند: یَدْعُونَهُ إِلَی بَیْعَتِهِمُ الَّتِی عَمَّ شُومُهَا الْإِسْلَامَ؛ این بیعتی بود که شومی آن اسلام را فراگرفت. این زیارت با تعبیرات دیگری نتایج این اتفاق شوم را چنین میشمارند: عَقَّتْ سَلْمَانَهَا وَ طَرَدَتْ مِقْدَادَهَا وَ نَفَتْ جُنْدَبَهَا وَ فَتَقَتْ بَطْنَ عَمَّارِهَا؛ از آثار این بیعت این بود که سلمان با آن مقام عظیم کنار زده شد و ابوذر تبعید شد و شکم عمار دریده شد. با اینکه این وقایع در طول سالها اتفاق افتاده است اما همه اینها از نتایج همان اتفاق شمرده میشود. سَلَّطَتْ أَوْلَادَ اللُّعَنَاءِ عَلَی الْفُرُوجِ و الدماء؛ زنازادگان را بر ناموس مردم مسلط کرد. بعد به داستان یومالحره اشاره میکند که لشکر معاویه به مدینه حمله کردند و همه چیز را برای خود حلال کردند؛ أَغَارَتْ عَلَی دَارِ الْهِجْرَةِ یَوْمَ الْحَرَّةِ وَ أَبْرَزَتْ بَنَاتِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ لِلنَّکَالِ وَ السُّورَةِ؛ به اسم اسلام دختران مهاجرین و انصار را هتک حرمت کردند! در این زیارت همه این وقایع اثر همان بیعت شمرده میشوند. آنهایی که این انحراف را ایجاد کردند در همه این گناهان شریکاند.
خطایی غیر قابل جبران
این نکات اهمیت مسائل سیاسی اجتماعی را میرساند. از این رو ما بارها تذکر دادهایم که اقداماتی که به مسائل اجتماعی مربوط میشود باید خیلی جدیتر گرفته شود. جبران خطاهایی که به مسائل فردی مربوط میشود غالباً آسان است. اما اگر گناهی موجب فساد اجتماعی شود به چه وسیلهای میتوان این خطا را جبران کرد؟ بر فرض کسانی که این جریان را به وجود آوردند روزی متنبه میشدند و میخواستند اشتباه خود را جبران کنند، چگونه جنایات معاویه را میتوانستند جبران کنند؟ جنایات امویان را چه میکردند؟ جنایاتی که تا روز قیامت بر عمل آنها مترتب میشود به هیچ وجه قابل تدارک نیست.
اینان میلیاردها انسان را از حقشان محروم کردند؛ از حقی که برای استفاده از امام حق داشتند. همه انسانها حق داشتند از علوم و معارف مربیانی بهرهمند شوند که خدا برایشان تعیین کرده بود و با استفاده از حکومت و سیاست آنها به عزت و سعادت دنیا و آخرت برسند. از این جهت باید به وظایف اجتماعی خود آگاه باشیم.
احیاگر اسلام در زمانه ما
حضرت امام رضواناللهعلیه یک تنه بخش عظیمی از مسائل اسلامی یعنی مسائل سیاسی و اجتماعی اسلام را احیا کرد که قرنها مورد غفلت واقع شده بود. نیمقرن پیش، علما و اهل علم ما نظرشان نسبت به مسائل سیاسی اجتماعی چه بود؟ اصلاً سیاسیبودن تهمت غیرقابل جبرانی بود. وقتی میگفتند فلان آخوند، سیاسی است، دیگر از چشمها میافتاد.امام بود که سیاسی بودن را از اوجب واجبات کرد و گفت: «حفظ نظام اسلامی از نماز واجبتر است.» آنچه ثواب به خاطر این عمل امام تا روز قیامت مترتب شود ایشان در آن شریک است. ما هم به اندازه سعه وجودی خودمان میتوانیم آن نقش اثباتی یا نقش سلبی را داشته باشیم. میتوانیم کارهایی کنیم که دهها و صدها سال مردم از برکاتش بهرهمند شوند و ما هم در ثواب آنها شریک باشیم و میتوانیم به واسطه دلبستگی به دنیا و لذتهای پست آن از بعضی از وظایفمان شانه خالی کنیم و با کمکاری ما عدهای از نعمت هدایت محروم بمانند و یا خدای ناکرده در اثر رفتار ما گمراه شوند و ما تا روز قیامت در گناهان آنها شریک باشیم.