حسین علیشاپور از خوانندگان و مدرسان موسیقی ایرانی که طی سالهای اخیر در پروژههای متعددی بهعنوان خواننده حضور داشته در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن اشاره به شرایط بحرانی فقدان برگزاری کنسرت در حوزههایی غیر از موسیقی پاپ توضیح داد: متاسفانه شرایطی که در آن قرار گرفتهایم اصلاً در برگیرنده اوضاع ساماندهی شدهای نیست، چرا که به نظر من در ابتدای پرداختن به هر نکتهای، این خودِ هنرمندان هستند که به نوعی دچار خمودگی ناشی از دو سال و نیم کار نکردن در حوزه موسیقی به دلیل شیوع کرونا و توقف فعالیتهای موسیقایی شدهاند. حتی من که در این مدت هنرمند نسبتاً پرکاری بودم نیز این خمودی را در خودم احساس میکنم.
علیشاپور ادامه داد: فارغ از این داستان که به درونیات و شخصیت هنرمندان ارتباط پیدا میکند، اما این زعامت موسیقی است که یک زعامت جدی نیست. گو اینکه این فرآیند تبدیل به امر علی السویهای شده که بودن و نبودن موسیقی چندان تفاوتی نمیکند. انگار موسیقی به طور کلی تبدیل به جریانی «رها در فضا» شده که اصلاً هم ربطی به این دولت ندارد، این همان جریان خزندهای است که از سالها پیش شروع شده و الان که کرونا به خدمت ماجرا رسیده، نمود پررنگتری از خود را جلوهگر کرده است.
وی افزود: البته آنچه به آن اشاره کردم، به عقیده من غرولندهایی از نگاه یک هنرمند است که سالهاست شاهد این خمودگی بوده، اما در کرونا بسیار به چشم آمده است. به عقیده من هنرمندان بالاخره نمادی از وضعیت کلی فرهنگ در یک کشور هستند، نه وضعیت فرهنگی که جاری است، آنها نماد و نشانهای از وضعیتی هستند که حاکمیت میخواهد آن را ساماندهی کند و اگر دغدغهای در این عرصه دارد، باید این وضعیت فرهنگی را در بین اذهان عمومی بالاتر ببرد. پس ضروری است که مدیریت دولتی باید هنرمندان را به کار بگیرد و در قدمهای ابتدایی برای برون رفت از بحرانی که برای اجرا نشدن موسیقی جدی پدید آمده سالنهای اجرا را به صورت رایگان در اختیار هنرمندان این حوزه قرار دهد.
این خواننده و مدرس موسیقی ایرانی ضمن اشاره به کمتوجهی برخی از تهیهکنندگان و مخاطبان به جریان اجرای زنده موسیقی جدی طی ماههای اخیر و تمرکز عمده آنها روی موسیقی تجاری گفت: در شرایط فعلی مهمترین کاری که دولت میتواند برای عبور از این بحران انجام دهد، تجهیز و امکان اعطای سخت افزار به هنرمندان است. همه ما میدانیم در همین شهر تهران و بسیاری از شهرهای کشور انواع و اقسام سالنهایی وجود دارند که متعلق به نهادها و ادارات مختلف است و اکنون بی استفاده خاک میخورند. پس اگر وزارت ارشاد بیاید و در رایزنی با همین مجموعهها و ادارات شرایطی را فراهم کند که این سالنها در اختیار گروهها و هنرمندان حوزههای مختلف موسیقی قرار گیرد، میتوانیم به عبور از یک بحران امیدوارم باشیم. البته که چنین فرآیندی نیازمند بررسی و شناسایی دقیق هنرمندانی است که دغدغه اجرای موسیقی جدی دارند و ظرفیت هنر ارائه شده آنها برای مخاطب دارای سنجشی است که میتواند در قالب جلسات کارشناسی مختلف و موارد مشابه مورد بررسی قرار گیرد.
علیشاپور در بخش پایانی صحبتهای خود بیان کرد: آنچه امروز از آن به عنوان یک بحران جدی در فقدان اجرای زنده آثار موسیقایی در حوزههایی غیر از موسیقی پاپ و موسیقی تجاری نام میبریم، موضوع بسیار شایعی است و به نظر من باید از سوی مجموعههای دولتی و نهادهایی چون خانه موسیقی ترتیبی اتخاذ شود که شرایط موجود تغییر کند. در این راه برگزاری جلسات متعدد کاربردی، امضای پروتکلهای مشترک برای توجه و شناسایی هنرمندانی که به وجوه فرهنگی موسیقی توجه بیشتری دارند در کنار اعطای امکانات سخت افزاری به شکلی که هنرمندان بدانند هنوز زندهاند، میتواند شرایط بهتری را برای این جامعه شریف و بیادعا فراهم کند. کما اینکه هنوز خیلی از ما همچنان در شوک آن مرگ و میرها و خانه نشینیهای ناشی از کرونا هستیم که اگر بیتوجهی در این عرصه صورت بگیرد، اتفاقات خوبی در انتظار موسیقی فرهنگی ما نخواهد بود.