خبرگزاری مهر، گروه بینالملل - حسن شکوهی نسب: هر زمان که خبر کشتار مسلحانه دانشآموزان و معلمان به گوش میرسد، بیدرنگ نام ایالات متحده نیز به ذهن متبادر میشود.
چند روز پیش نیز در حمله به دبستان «راب» در جنوب ایالت تگزاس ۱۹ کودک و ۲ آموزگار کشته شدند. این واقعه زمانی رخ داد که «سالوادور راموس» نوجوان ۱۸ ساله در این مدرسه ابتدایی شروع به تیراندازی کرد که در نهایت به دست مأمور کشته شد.
این نخستین باری نیست که در نتیجه تیراندازی جمعی در مدرسه، دهها دانشآموز قربانی میشوند و به احتمال قوی آخرین بار هم نخواهد بود. از سال ۱۹۹۹ که در پی کشتار دبیرستان کلمباین، محافل علمی هدف قرار گرفتند. این روند همچنان ادامه یافت به طوری که در دانشگاه فناوری ویرجینیا (۲۰۰۷)، دبستان سندی هوک (۲۰۱۲)، دبیرستان پارکلند (۲۰۱۸) و … نیز شاهد کشتار جمعی مشابه بودیم.
دلایل سهگانه تکرار تیراندازی جمعی در مدارس
۱ قانون جنجالی «آزادی حمل سلاح»
وقوع کشتار در این مدرسه ابتدایی ایالت تگزاس بار دیگر توجهها را به سمت قانون آزادی حمل سلاح جلب کرد؛ قانونی که از دیدگاه ناظران، تأثیر غیرقابل انکاری در رخدادهای خشونتبار آمریکا دارد.
لازم به ذکر است، «قانون کنترل سلاح» در آمریکا که در سال ۱۹۶۸ به تصویب رسید و مقررات حمل سلاح را در سطح فدرال مدیریت میکند، حداقل سن ۱۸ سال را برای داشتن سلاحهای کوچکی مانند شاتگان، کُلت و مانند آن را لازم میداند و برای دریافت دیگر انواع سلاح، متقاضی دستکم باید ۲۱ سال سن داشتهباشد.
برپایه گزارش روزنامه «گاردین» با اینکه شهروندان آمریکا حدود ۴.۴ درصد از مردم جهان را شامل میشوند اما مالکیت ۴۲ درصد از تمام سلاحهای غیرنظامی دنیا را در اختیار دارند. همچنین بر پایه دادههای «اسمال آرمز سروی»، برای هر ۱۰۰ آمریکایی حدود ۱۲۰ قبضه اسلحه وجود دارد که برای جهانیان این موضوع باور کردنی نیست.
اگرچه شمار دقیق سلاحهایی که در اختیار شهروندان آمریکایی قرار دارد به خاطر عواملی مانند فروش غیرقانونی و سلاحهای ثبت نشده مشخص نیست اما بنا بر دادههای «اسمال آرمز سُروی» برآورد میشود که آمریکاییها از ۸۵۷ میلیون قبضه سلاح قابل دسترس برای افراد غیرنظامی در جهان، ۳۹۳ میلیون قبضه از این سلاحها را در اختیار دارند.
البته طی این دو سالی که کرونا جهان را به مخاطره انداخت، گزارشها از فروش چشمگیر سلاح در آمریکا نشان دارد. پایگاه اطلاعات «کووِن ریسرچ» در این زمینه گزارش کرد که فروش سلاح در آمریکا در ماه آوریل ۶۹ درصد و در ماه می، ۷۵ درصد افزایش داشتهاست.
۲. قدرت و نفوذ چشمگیر لابی سلاح
وقوع این رخداد غمبار، برخی از مقامات ارشد آمریکا به ویژه در میان طیف سیاسی حاکم (دموکرات) را به واکنش واداشت تا قوانین حاکم در زمینه تسلیحات را به چالش بکشند که «کریس مورفی» سناتور دموکرات از کانتیکات از آن جمله بود.
مورفی در سخنانی در صحن سنای آمریکا همکاران خود را به غفلت متهم و التماس کرد که قوانین کنترل سلاح را تصویب کنند و گفت: «این کودکان بداقبال نبودند. این حوادث فقط در کشور ما اتفاق میافتد. در هیچ کجای دیگر، در هیج جای دیگر بچههای کوچک با این نگرانی به مدرسه نمیروند که ممکن است در آن روز به ضرب گلوله کشته شوند.»
اما واکنش «جو بایدن» رئیسجمهوری آمریکا در این خصوص بازتاب زیادی داشت. وی حین سخنرانی در کاخ سفید از ضرورت تقابل با لابیهای اسلحه سخن به میان آورد و گفت: کی میخواهیم در برابر لابی سلاح بایستیم؟ جان و روحم از این وضع خسته است. باید عمل کنیم… این که یک کودک ۱۸ ساله میتواند وارد فروشگاه شود و دو سلاح خودکار بخرد واقعاً غلط است.
حال این پرسش مهم به ذهن میرسد که بایدن حتی در صورت عزم و اراده جدی، توان مقابله با لابیهای پرنفوذ و قدرتمند ایالات متحده را خواهد داشت؟
تردیدی وجود ندارد که مخاطب اصلی بایدن «اِن.آر.اِی» (NRA) یعنی همان لابی قدرتمند سلاح با نام «انجمن ملی سلاح» آمریکا است که با پنج میلیون عضو، صدها میلیون دلار برای حمایت از نامزدهای جمهوریخواه که مخالف قوانین سختگیرانه در زمینه اسلحه هستند، سرمایه گذاری کردهاست.
تاریخ تأسیس انجمن ملی سلاح آمریکا یا همان اِن.آر.اِی به سال ۱۸۷۱ یعنی پس از جنگ داخلی آمریکا برمیگردد و اعضای آن همواره برای توجیه خرید و فروش سلاح به شعارهای عوامفریب روی میآورند به عنوان نمونه در آگهیهای تلویزیونی خود این جمله را تکرار میکند که «آیا پیش از اینکه تجاوزگر جنسی گلویت را ببرد نباید به او شلیک کنی؟»
انجمن ملی سلاح آمریکا که معمولاً سالانه به برگزاری همایش اقدام میکند، پس از تأسیس در ابتدا مخالفت چندانی با قوانین محدودکننده حمل اسلحه نداشت ولی ترکیب درونسازمانی این گروه در دهه ۱۹۷۰ تغییر کرد و تعصب نسبت به حفظ حق حمل سلاح در این گروه شدت گرفت.
در دهههای اخیر نیز با درآمد بسیار زیادی که از محل هدایای دریافتی از صنایع اسلحهسازی، پخش آگهی برای اسلحهسازان و کمکهای شهروندان طرفدار حمل سلاح بهدست آورده، موفق شدهاست که بر سیاست کشور در مورد آزادی حمل سلاح تأثیر چشمگیری بگذارد. بنابر برخی گزارشها انجمن ملی سلاح ۱۵ برابر لابی ضدسلاح، برای تبلیغات خرج میکند و از طریق نفوذ سیاسی خود توانسته که جلوی تغییر قوانین در این حوزه را بگیرد.
در این میان انجمن ملی سلاح، نفوذ قابل توجهی در میان جناح محافظهکار و دست راستی آمریکا دارد. حمایتهای جدی افرادی همچون «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری سابق و سناتورهای جمهوریخواه از قبیل «تد کروز» را میتوان در این قاب بررسی کرد.
تد کروز سناتور جمهوریخواه اهل تگزاس به تازگی اگرچه تیراندازی تگزاس را هولناک توصیف کرد اما گفت که اصلاح قوانین سلاح راه مؤثر جلوگیری از این جنایات نیست. از دیدگاه وی، حضور مأموران مسلح در محیط تحصیلی مؤثرترین راه تأمین ایمنی کودکان است.
واکنش «کِن پکستون» دادستان کل تگزاس نیز در این زمینه قابل توجه است و او در واکنش به این رخداد، اظهار کرد که راه حل شاید مسلح کردن آموزگاران باشد. او در مصاحبه با شبکه محافظهکار «نیوزمکس» تاکید کرد: مسلح کردن معلمان و سایر مدیران مدارس به طور بالقوه به جلوگیری از حملات آینده تا زمان رسیدن مقامها کمک میکند.
۳. تبعات فرهنگ هالیوودی، فردگرایی و خودشیفتگی
از دیگر دلایل مهمی که بستر را برای تیراندازی جمعی به ویژه در بین کودکان و نوجوانان هموار میکند، سرگرمیهای خشونتبار و نیز فرهنگ خاص آمریکایی است. آمریکا، بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده سرگرمیهای خشونتبار در جهان بهشمار میرود. محصولات فرهنگی آمریکا از فیلمهای هالیوود گرفته تا بازیهای ویدئویی این کشور تماشای خشونت یک انسان یا گروهی از انسانها علیه گروهی دیگر را تا سرحد ابزار سرگرمی انسانها، کاهش میدهند.
نقش مسائل و آموزههای اجتماعی و فرهنگی را نیز نمیتوان در این زمینه نادیده گرفت یا تقلیل داد چرا که فرهنگ فردگرا و رؤیای آمریکایی در کنار تبلیغ استثناگرایی و خودشیفتگی بستر را برای ارتکاب چنین فاجعهای از سوی کودکان و نوجوانان هموار میکند.
پادگانی شدن مدارس سازوکاری مطلوب است؟
سالها تلاش دولتمردان و قانونگذاران آمریکایی به ویژه دموکراتها برای اعمال محدودیت بر کاربرد و استفاده از سلاح راه به جایی نبرده و به احتمال زیاد بایدن نیز از عهده آن برنخواهد آمد اما براستی تسلیح دانشآموزان و معلمان راهکاری صحیح است؟
«شریل لرو جانسون» کارشناس تیراندازی در مدارس آمریکا در این زمینه میگوید: هر رویداد بزرگ منجر به درخواستهایی برای افزایش ایمنی در مدارس شده تا اطمینان حاصل شود که فرزندانشان قربانیهای کلمباین، ویرجینیا تک یا سندی هوک بعدی نشوند.
او در مجله «قربانیان و خلافکاران» مینویسد که به دنبال این حوادث، فلزیابها، دستگاههای اشعه ایکس، نگهبانان مسلح و کارکنانی که مجاز به حمل اسلحه به داخل مدرسه هستند به اموری متعارف تبدیل شدهاند.
فاجعه زمانی آشکارتر میشود که بنابر گزارش سازمان «بنیاد پشتیبانی از امنیت اسلحه در هر شهر»، بیشتر از ۹۵ درصد از دبستانهای آمریکا مانورهایی به منظور آمادگی در برابر مهاجم مسلح برگزار میشود؛ مانوری که بیش از آمادهسازی دانشآموزان، هراس و ناامنی را بر آنان تحمیل میکند.
بیتردید رزمایشی که در آن مردی نقابدار به دانشآموزان شلیک میکند و برخی با ایفای نقش قربانی در خون مصنوعی غلطاناند نه تنها زندگی امروز بلکه آینده کودک را نیز تباه خواهد کرد. در همین ارتباط دانشگاه «استنفورد» مطالعهای انجام داده که نتایج آن نشان میدهد استفاده از داروهای ضدافسردگی توسط جوانان در جوامعی که تیراندازی در مدارس آنها رخ داده، ۲۱ درصد افزایش یافتهاست.
در مجموع در آمریکا دو انتخاب مشخص پیش روی قانونگذاران و سیاستمداران آمریکایی وجود دارد؛ اینکه بین سود سرشار ناشی از خرید وفروش تسلیحات و در مقابل، امنیت و آینده کودکان خود یکی را برگزینند.