امیر بهزاد آهنگساز و نوازنده موسیقی که طی سالهای گذشته در پروژههای مختلفی به عنوان آهنگساز و نوازنده حضور داشته، در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن ابراز نگرانی از شرایط فعلی بیتوجهی به موسیقی جدی و بحرانی که در این زمینه پیش روی مخاطبان و هنرمندان این عرصه قرار گرفته، توضیح داد: از هنگامی که به یاد دارم تاکنون گرایش من به موسیقی اتفاق درونی و طبیعی بوده است و همیشه بخش مهمی از زندگی من را تحت تأثیر قرار داده است. از کودکی تا به امروز موسیقی همواره مسکنی برای تحمل سختیهای روزمره زندگی بوده و شاید برای توضیح اهمیت موسیقی نیازمند به نوشتن بسیار از این جمله کوتاه هستم. در هر صورت آهنگساز بودنم را به خاطر تأثیر عمیق موسیقی بر خود دارم و به واسطه سالهای زیاد زیست همراه با نتها اهمیت و اثر ژرف و نافذ موسیقی را با تمام وجود لمس کردهام. اما این روزها که به واسطه حرفه ام اغلب با دوستانم و یا همکارانم در خصوص وضعیت موسیقی صحبت میکنیم، بی درنگ از کلمات افتضاح و فاجعه استفاده میکنیم.
وی افزود: بیان این کلیدواژهها بسیار نگرانکننده است؛ به این علت که تعداد فراوانی موسیقی به اصطلاح مارکتی که در کنار تعداد کمی موسیقی با کیفیت و جدی منتشر میشود، متأسفانه به دلیل حمایت جریان قدرتمند بازار، این موسیقی بر فرهنگ شنیداری جامعه ما تأثیر بسیار زیانباری گذاشته است. اصلاً با نگاه به چنین شرایطی است که پرسشهای زیادی در ذهنم شکل میگیرد. برای من جای پرسش دارد که چگونه مخاطبان این موسیقی حاضر به پرداخت بلیت کنسرتی میشوند که اصلیترین شرط اجرای زنده یعنی «زنده بودن» را ندارد. چرا که همه میدانیم در این چارچوب فقط نفس کشیدن اعضای بند و خواننده کافی نیست. اساساً برای من بازهم جای پرسش دارد که چطور در مقابل بعضی از این تولیدکنندگان آلودگی صوتی و نوازندهنما، هزاران نفر آنها را تشویق میکنند؟ مگر نه این است که خواننده و نوازنده بودن شروطی دارد؟ شرایطی که حداقل من در تعداد زیادی از این افراد نمیبینم.
آهنگساز تعدادی از پروژههای عروسکی بهروز غریبپور ادامه داد: من برای این پرسشها جوابهای دردناکی مییابم. جوابهایی که مبنای آن عدم تشخیص گوش شنیداری برخی از مخاطبان بین موسیقی خوب و بد است. شرایطی که موجب شده سلیقه شنیداری جامعه ما تا این حد نزول پیدا کند. در آن سوی میدان هم ماجرا بهتر از این سمت نیست، چرا که من اصلاً درک نمیکنم چطور ممکن است این به ظاهر خوانندگان بعد از دریافت میلیاردها تومان پول از جیب مردم و از تبلیغات و کسب شهرت بازهم حاضر به یادگیری و ارتقای سطح کیفی کار خود نیستند. حتماً وجدان کاری کلمات نامفهومی برای آنهاست.
وی افزود: قطعاً من متوجه هستم که در خارج از کشور هم موسیقی مارکتی بیشتر از سایر ژانرهای موسیقی مخاطب دارد ولی باید به این نکته توجه کرد که شما به عنوان آرتیست چه خواننده، چه نوازنده باید در سطح کیفی بسیار بالایی باشید تا مجالی برای حضور به عنوان پرفورمر به دست آورید. بعد از آن حتماً باید موزیسین درجه یک و خلاقی باشید که در آن مارکت به موفقیت رسید، ضمن اینکه در کنار موسیقی مارکتی اجراهای تمام سبکهای دیگر موسیقی هم برای دیدن و شنیدن در حال فعالیت هستند و بعضاً از طرف دولت و حتی نهادهای خصوصی حمایت میشوند تا همیشه هنر واقعی در جریان داشته باشد. تاکید میکنم: «هنر واقعی».
بهزاد در بخش دیگری از صحبتهایش تصریح کرد: کافی است به این فکر کنید که قطعهای است که حتی بعد از سی یا چهل سال هنوز با گوش دادن به آن از موسیقی لذت میبرید و در مقابل کالایی بهعنوان موسیقی مارکتی وجود دارد که بعد از اتمام تاریخ مصرفش حتماً فراموش خواهد شد، چون کالاست نه هنر. من در این چارچوب علاقهمندم که به کلمات «ضعفهای رفتاری و فکری» و «آسیب دیدگیهای جدی فرهنگ جامعه» تاکید کنم که به واقع فرهنگ ما آسیب دیده است. صحبت از افتضاح ایجاد شده در موسیقی ما بسیار فراتر از نوشتن و یا بررسی کردن در چند خط نوشتار و چند ساعت صحبت کردن است. ولی تمایل دارم از خوانندگان این مطلب تقاضا کنم فقط دقایقی به کلمات «شخصیت»، «دغدغه»، «فرهنگ» و «هنر» فکر کنند. اینکه کجا و چه زمانی این کلمات در زندگی روزمره و فکر و ذهن ما کمرنگ شد؛ از زندگی ما مدعیان سرزمین شعر و ادب، مدعیان فرهنگ و تمدن. دوست دارم هر کدام از ما با فکر کردن به این دغدغهها شمعی در این تاریکی روشن کنیم.