به گزارش خبرگزاری مهر، این نشست با عنوان «جام می و خون دل» ظهر چهارشنبه با سخنرانی سیدمهدی زرقانی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد.
او گفت: اشارتی صریح در متن غزلیات حافظ دال بر تقابل گفتمانی با غزالی وجود ندارد؛ اما نشانههایی هست که میتوان از آنها برای تبیین این تقابل سود جست. ویژگی سبکی حافظ چنین است که هر اشارت یا بخش زیادی از نشانههایی که نشاندهنده متنهای پیشین و مؤثر بر غزل اوست حذف میکند و با وجودی که شاعران بسیاری هستند که حافظ از آنها تأثیر گرفته، اما کدهای زبانشناسی مانند نام شخص که مؤید این تأثیر باشد، دیده نمیشود.
زرقانی برای نشاندادن تقابل دو گفتمان حافظ و غزالی صرفنظر از اینکه اینها چقدر از هم یا برهم تأثیر داشتند، از دو کلیدواژه بهره گرفت: لذت و زیبایی دو کلید واژه محسوب میشود.
وی سپس با اشاره به اینکه تمرکزش در این بررسی بر «کیمیای سعادت» است، گفت: «غزالی لذت را به لذتهای معنوی معطوف میکند و لذتهای مادی و بدنی برای او حالت فرعی و آمادهسازی دارد؛ او نمیتواند لذتهای مادی را انکار کند چون او به نظام احسن معتقد است؛ بنابراین به این لذتها جنبه فرعی و در خدمت چیز دیگر میدهد.
این استاد زبان و ادبیات فارسی اضافه کرد: معنادهی به جمال در نگاه غزالی ارتباطی با فعالیتهای بدنمندانهی ما ندارد و در نگاه او اصالت با زیبایی و لذت معنوی است. لذت و زیبایی مادی اگر نقش معین داشته باشد و در چارچوب شریعت باشد، مطلوب است.
وی ادامه داد: گفتمان غزالی مبتنی بر زهد است اما زهد به معنای ریاضت بدن، پرهیز از دنیا، اصالت روح و اصالت آخرت. او چنین تصویری از جمال ارائه میدهد و استعاره خون دلی که من برای معرفی گفتمان غزالی در بحث زیبایی و لذت انتخاب کردم، نشان میدهد که اگر با دستگاهی که او پیشنهاد میدهد پیش بروید، همیشه در حال زجرکشیدن و رنج کشیدن بدنی هستید. اما زهد غزالی به تعبیر حافظ زهد عبوس و ملال آور میشود؛ چون زیبایی بدنمندانه را کاملاً به حاشیه میبرد یا موضع تندی در برابرش میگیرد.
استاد دانشگاه فردوسی مشهد در بخش دوم سخنان خود، به گفتمان حافظ پرداخت. او با تأکید بر این نکته که در روزگار حافظ گفتمان تصوف، به اوج و عمل رسیده است، گفت: حافظ نقطهضعف این گفتمان را نشان میدهد؛ بنابراین تفسیری تازه از زندگی ارائه میکند که نقطه مقابل گفتمان کیمیای سعادت است.
زرقانی گفت: در زهد حافظانه بهرهگیری تاموتمام از آنچه داریم و چشم و دل سیرشدن معنا پیدا میکند. او تعریف و تفسیر دیگری از زهد ارائه کرده که اتفاقاً خیلی بدنمندانه است. زهدی که اگر برای شما محدودیتی قائل میشود برای رسیدن به حتی لذت دنیایی بیشتر است نه لذت اخروی.
وی افزود: حافظ با غزالی که میگوید لذت دنیا را کنار بگذار تا لذت آن دنیا نصیبت بشود، موافق نیست. برعکس میگوید: ز میوههای بهشتی چه ذوق دریابد / کسی که سیب زنخدان شاهدی نگزید. حافظ در راستای بازگرداندن زیبایی و لذت بدنمندانه به زندگی انسان ایرانی چند کار انجام داده است، اول اینکه بر لذت مادی و محسوس در سرتاسر دیوان فراوان تمرکز کرده است و دوم لذت و زیبایی که در نگاه غزالی غیبتش حس میشود در دیوان حافظ بدنمندانه هم میشود.
این استاد زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: اتقافی که در دیوان افتاده چرخش نگاه از بدن (به مثابه امر شر و مرکز نفسانیات شیطانی و درنتیجه سامانه فکری بدن ستیزانه) به بدن به مثابه امر زیبا و قدسیشده و قابل احترام است. درواقع در دیوان حافظ زیبایی و لذت در هیئتی مطرح میشود که خواننده احساس میکند زیبایی و لذت فینفسه گناه نیست و این درست نقطه مقابل نگاه غزالی است که با اصالتدادن بیشاز حد به زیبایی معنوی و تقابل بدن و روح این حس را به خواننده میدهد که زیبایی و لذت به خودی خود و فی حد نفسه گناه است.
گفتنیست، این نشست که از سلسلهنشستهای ماهانهی مرکز حافظشناسی-کرسی پژوهشی حافظ بود با همکاری ادارهی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس، مرکز پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز و مدیریت فرهنگی این دانشگاه برگزار شد.