خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: حسن انصاری پژوهشگر حوزه تاریخ اسلامِ مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و نویسنده کتابهایی چون «بررسیهای تاریخی در حوزه اسلام و تشیع»، «گنج پنهان، شرح احوال و آثار علامه مرحوم سیدعبدالعزیز طباطبایی یزدی» و مصحح کتابهایی چون «التفصیل لجمل التحصیل» اثر سلیمان بن عبدالله خراشی و «شرح المقدمة فی الکلام» اثر ابوالقاسم عبدالرحمان بن علی حسینی، در یادداشتی کوتاه به ذکر یک مسئله مهم در تاریخ معاصر ایران پرداخته است.
این یادداشت را در ادامه بخوانید:
محمد رضا پهلوی خود را «شاهنشاه آریامهر» میخواند و شاهنشاهیاش را میراث ۲۵۰۰ ساله. ما در ایران چیزی به عنوان ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی نداریم. حتی ۲۵۰۰ سال شاهی هم نداریم. بعد از اسلام و عصر شاهنشاهی ساسانی، نخستین شاه ایران که تا اندازهای برخی سنتهای کهن شاهنشاهی عصر ساسانی را نمایندگی میکرد، شاه اسماعیل بود.
قبل از آن ما سلطان داشتیم اما شاه در سنت کهن شاهی نداشتیم. اگر برخی از آل بویه و یا حاکمانی محلی مانند آل مأمون خوارزمشاه از این لقب استفاده میکردند این لقب ربطی به مفهوم و سنت شاهی و شاهنشاهی در عصر ساسانی ندارد. سنت شاهی در چارچوب جدید خود در ایران اسلامی با صفویه آغاز شد و با قاجار ادامه یافت. هر دو سلسله هم مشروعیتشان را از مذهب اثنی عشری میگرفتند و برای قرنها دوام آوردند. «شاهنشاه آریامهر» این نکته اساسی را به درستی درنیافت و عمر «شاهنشاهی» اش کوتاه شد.
اگر امروز پهلوی ستایان در فراخوانهای سیاسیشان با همه عِدّه و عُدّه شان و با همه امکاناتشان، چند ده نفری را هم نمیتوانند از مردم فراخوانند سرّش در نکتهای است که گفتم. مردم عزیز ما به درستی و با آگاهی قدر فرهنگ و سنت ملی و دینیشان را میشناسند و سهم فرهنگ دینیشان را در تحکیم وحدت ملی و تمامیت ارضی میدانند. آگاهی ملی را دست کم نگیرید.