به‌گفته ورنر سومبارت برخی از مدیران شرکت هند شرقی، یهودی بودند و هیچ‌سرمایه‌گذاری استعماری، بدون حضور یهودیان کامل نبود. همچنین قلمروی اصلی نفوذشان در سرزمین‌های استعماری در نیمکره غربی بود.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه _ صادق وفایی: عموما ماکس وبر را به‌عنوان پدر علم جامعه‌شناسی می‌شناسند و نامی از ورنر سومبارت (Werner Sombart) دوست و همکار وبر به‌عنوان جامعه‌شناس یا پدر این‌علم شنیده نمی‌شود. چون او کتاب و تالیفاتی درباره یهودیان دارد که باعث شده توسط جریانی غالب در جهان بایکوت شود و نامش به بایگانی‌ها رانده شود.

سومبارت؛ جامعه‌شناس و اقتصاددادن آلمانی است که سال ۱۸۶۳ در فالکشتاین آلمان متولد شد و سال ۱۹۴۱ یعنی زمانی که دوسال از شروع جنگ جهانی دوم می‌گذشت،‌ در برلین درگذشت. سومبارت تمام وقت خود را به تحقیق درباره اقتصاد اختصاص داده بود و در روند پژوهش‌هایش به‌طور اتفاقی متوجه رابطه یهودیان و سرمایه‌داری مدرن شد و همین مسیر را ادامه داد. ظاهرا همین‌مساله هم موجب بایکوتش شد. او شرحی هم بر جلد سوم «سرمایه» کارل مارکس نوشت و در کل معتقد بود سرمایه‌داری مدرن، چیزی جز تجلیات روحیه یهودی در دنیا نیست.

این‌نویسنده آلمانی با احتیاط زیاد و تلاش برای طرح مطالبی که تنها و تنها علمی و اثبات‌شده هستند، ساختار بیرونی حیات اقتصادی قرن بیستم را به‌طور عمده ساخته و پرداخته دست یهودیان می‌داند و می‌گوید شاید بتوان اصول حاکم بر زیربنای حیات اقتصادی را هم که آن را می‌توان روحیه اقتصادی امروز یا دیدگاه‌های اقتصادی نامید، به منشایی یهودی رساند. نظرگاه سومبارت،‌ تفاوت‌هایی با وبر داشت؛ تفاوت‌هایی که ظاهرا مشکل چندانی برای وبر به وجود نیاوردند اما باعث شدند سومبارت در جامعه علمی و عمومی جهانی آن‌طور که باید و شاید دیده نشود. وبر معتقد بود پیوریتن‌ها نقش اصلی را در تکوین سرمایه‌داری مدرن داشته‌اند اما سومبارت می‌گفت نقش یهودیان بیشتر بوده است. در نظر سومبارت، حضور یهودیان یکی از عوامل تکوین سرمایه‌داری جدید است. یهودیت اقلیتی حساس و حساسیت‌برانگیز است. وقتی وبر از پیوریتن‌ها صحبت می‌کند، کسی حساس نمی‌شود ولی سومبارت پا به عرصه دیگری گذاشت و همین باعث شد اتفاقاتی برای خودش و کتاب‌هایش بیافتد که انتظارشان را نداشت.

ورنر سومبارت کتاب مهمی به‌نام «یهودیان و حیات اقتصادی مدرن» (The jews and modern capitalism) دارد که برای اولین‌بار سال ۱۹۱۱ منتشر شد. ترجمه فارسی این‌کتاب هم سال‌ها پیش توسط نشر ساقی منتشر و سال ۱۳۸۸ به چاپ دوم رسید. سومبارت در بخش «فرازهای و نشیب‌های یهودیان»‌ در فصل سوم و صفحات پایانی این‌کتاب می‌گوید «تمدن کاپیتالیستی یا سرمایه‌دارانه عصر ما، ثمره وحدت میان یهودیان، مردمانی جنوبی که خود را به سمت سرزمین‌های شمالی اروپا می‌کشاندند و قبایل ساکن شمال اروپا است.» (صفحه ۳۳۳)

در مقاله پیش‌رو و مطالبی که متعاقبا منتشر می‌شوند، «یهودیان و حیات اقتصادی مدرن» و نظرات نویسنده‌اش را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهیم.

***

از سال ۹۸ تا امروز مقالات و پرونده‌های زیر را در شناخت یهودیت بین‌الملل و اسرائیل منتشر کرده‌ایم که پرونده بررسی کتاب «یهودیان و حیات اقتصادی مدرن» در امتداد آن‌ها قرار دارد:

* میزگرد دایره‌المعارف «تا فراموش نکنیم» اثر ولید الخالدی

۱- «هزینه‌ و سختی کار فرهنگی علیه اسرائیل از اروپا تا ایران»

۲- «یهودستیزی واژه‌ای جعلی است/ هیتلر جنگ جهانی دوم را شروع نکرد»

۳- «تجهیز حزب نازی با صهیونیستها بود/ردپای اسرائیل درقتلهای زنجیره‌ای»

* میزدگرد کتاب «متاستاز اسرائیل» اثر کوروش علیانی:

۱- «صیونیست روز اول با صیونیست امروز یکی نیست/ یورم حزونی و پروژه بازگشت به تبعیض را جدی بگیرید»

۲- «فهم برخی از منجی و ظهور در حد بازی‌های PS4 و PS5 است/غفلت ما از گردش صیونیزم از بریتانیا به‌ فرانسه»

۳- «کامنت‌گذاران منافقین در آلبانی، ریاض و تل‌آویو یک‌پروژه هستند/ هولدینگی بزرگ از گروه‌های تروریستی»

* نقد و بررسی کتاب «هولوکاست؛ پیگرد و کشتار یهودیان» نوشته الکساندر براکل:

«معامله اروپا با یهودیان/ آیا زیاده‌خواهی غربی‌ها پایانی دارد؟»

* نقد و بررسی کتاب «یادداشت‌های روزانه» نوشته داوید روبینوویچ:

«یادداشت‌های روزانه پسربچه یهودی؛ واقعیت یا تاریخ‌سازی صهیونیستی»

* نقد و بررسی کتاب «جاسوسی که سقوط کرد» نوشته آرون برگمان:

«کلاهی که مصری‌ها سر اسرائیل گذاشتند/سقوط یا خودکشی جاسوس دوجانبه؟»

* نقد و بررسی کتاب «موسی» نوشته گرهارد فون‌راد:

«ردپای باورهای وهابیت در عهد عتیق/ تقابل کلیم‌الله و موسای خشمگین»

* پرونده بررسی کتاب «نبرد من» نوشته آدولف هیتلر:

۱- بررسی ریشه‌های تنفر هیتلر از مارکسیسم و یهودیت / در ضدّیت دموکراسی

۲- وقتی تنها راه رستگاری آلمان جنگ بود / تاکتیک‌های تبلیغاتی هیتلر

۳- در باب ضدیت هیتلر با بلشویسم هنری، کوبیسم، دادائیسم و فوتوریسم

۴- هیتلر درباره یهودی‌ها چه می‌گوید؟ / پیشگویی تقابل ایران با اسرائیل

۵- علت انتخاب پرچم قرمز و حذف لفظ توده از عنوان حزب نازی

۶- جهان بورژوا مارکسیست است/تحسین ازدواج وانتقاد ازداروهای ضدبارداری

۷- تاثیر کلام شفاهی از متن کتبی بیشتر است/چه‌ساعت‌هایی سخنرانی کنیم؟

۸- تفسیر هیتلر از انقلاب روسیه و آلمان/شکست مارکسیستها در هافبروهاوس

۹- مسائل اقتصادی را با نبرد سیاسی مخلوط نکنید/ماجرای اسب تروای یهودیان چه بود؟

۱۰- اشاره به خناس‌ها و نبرد شدید با شیطان/نابودی آزادی پس از شکست شرافتمندانه، تضمین رستاخیز ملی است

* پرونده بررسی کتاب «اختراع قوم یهود» نوشته شلومو زند:

۱- «تاریخ جعلی یهود چطور خلق شد/کتاب ضداسرائیلی نویسنده اسرائیلی»

۲- «خط بطلان برافسانه تبعید و وراثت/سکوت صهیونیستها درباره حمیر و خزر»

* پرونده بررسی کتاب «آیشمن در اورشلیم» نوشته هانا آرنت:

۱- «وقتی اسرائیل یکی از خادمانش را اعدام کرد/ مچ‌گیری‌های هانا آرنت»

۲- «رازهای ملی‌گرایی افراطی نازی‌ها و صهیونیست‌ها/ هیولا نه؛ دلقک!»

۳- «عملیات فیناله؛ شکافی عمیق بین واقعیت و تاریخ‌سازی/آیشمن و کانت!»

۴- «آخرالزمان صهیونیستی؛ نجات ذی‌نفوذها و قربانی‌شدن معمولی‌ها»

* پرونده بررسی کتاب «فاتحین جهانی»:

۱- «نازی‌های واقعی آلمانی بودند یا یهودی؟ / چه کسانی اولین اردوگاه‌های مرگ و کوره‌ها را به‌پا کردند»

۲- «یهود با انقلاب مسیح چه کرد / قصه پادشاه مخفی و بدون تاج‌وتخت یهود»

۳- «یهود تنها جنایتکار جنگی و روزولت شرورترین چهره قرن بیستم است / آغازکننده واقعی جنگ که بود؟»

۴- «طرح یهود برای عقیم‌کردن و حذف ۴۰ میلیون آلمانی چه بود؟ / ۹۰ میلیون ژرمن برای جهان زیاد است»

۵- «سرمستی هرساله قوم یهود به‌مناسبت هولوکاست ایرانیان / دادگاه نورمبرگ نسخه مدرن عید پوریم بود»

۶- «شش‌میلیون شهیدیهودی واقعاً کجا رفتند و «آسیاب مرگ» کجا فیلمبرداری شد؟»

۷- «جنگ بیولوژیکی و طبقاتی حکومت جهانی یهود با اقوام دیگر چگونه است؟ / شباهت آوارگی آلمانیها و فلسطینیها»

۸- «وقتی سلاح هسته‌ای قوم یهود را شکست‌ناپذیر کرد/چرا یهودیان آمریکا به این‌کشور خیانت کردند؟»

۹- «اجساد خودی‌هایی که پله‌ ترقی قوم یهود شدند/یهودستیزی ظاهری شوروی و قصه مرگ مرموز استالین»

۱۰- «مارکس بنیانگذار واقعی کمونیسم نیست/کمک پشت‌پرده یهود به نازی‌ها»

* و پرونده ی باز بررسی کتاب «تو زودتر بکش» با سه‌قسمت منتشرشده:

۱- «اسرائیل چگونه برنامه موشکی مصر را تعطیل کرد و افسر نازی چه‌طور جاسوس موساد شد؟»

۲- «وقتی موساد یک‌مترجم و خدمتکار را اشتباهی کشت»

۳- «ترور فرمانده فلسطینی با خمیر دندان/سندی دیگر از شهادت متوسلیان»

در ادامه قسمت اول پرونده بررسی و مرور کتاب «یهودیان و حیات اقتصادی مدرن» را می‌خوانیم:

از نظر ورنر سومبارت، اهمیت یهودیان دو وجه دارد، از یک‌طرف بر شکل ظاهری و بیرونی سرمایه‌داری مدرن اثرگذاری کردند و از طرف دیگر، روحیه درون‌گرای آن را متجلی کردند. او می‌گوید یهودیان ورای هر عامل دیگری روحی مدرن در کالبد حیات اقتصادی دمیدند. اندیشه اصلی و اساسی سرمایه‌داری را گرفتند و آن را تا حد ممکن بسط دادند. او کتاب خود را به‌عنوان یک‌متن علمی و پژوهش بی‌طرفانه نوشته و حتی گاهی قلمش دست‌به‌عصا به نظر می‌رسد. به هرحال به گفته خودش، هدفش تنها طرح چند سوال است که گه‌گاه پاسخ‌هایی به این‌سوال‌ها می‌دهد. فصل اول کتاب او «سهم یهودیان در حیات اقتصادی مدرن» است.

* تغییر کانون فعالیت‌های اقتصادی اروپا از جنوب به شمال غرب

سومبارت در مقدمه بحث سهم یهودیان در حیات اقتصادی مدرن نکته‌ای را گوشزد کرده که در کتاب «فاتحین جهانی» لوئیس مارشالکوی مجارستانی هم به آن اشاره شده است؛ تغییر رنگ یهودیان در جوامع مختلف و حفظ باطن یهودی. سومبارت می‌گوید «این‌نکته را نباید از نظر دور داشت که وقتی به تعیین نفوذ یهودیان بر حیات اقتصادی مدرن می‌رسیم، بارها و بارها افرادی را خواهیم دید که ظاهرا مسیحی‌اند، اما در اصل به دین یهود اعتقاد دارند. خود آن‌ها یا پدرانشان غسل تعمید دیده‌اند، فقط همین. این فرض که در طول تاریخ بسیاری از یهودیان تغییر دین داده‌اند، امر غیرقابل قبولی نیست که بخواهیم منکر آن شویم. سابقه این‌امر به سال‌های اولیه قرون وسطا می‌رسد.» (صفحه ۹)

آدم‌های مد نظر سومبارت در این‌بحث هم مانند مارشالکو، کسانی هستند که علی‌رغم ترک ظاهری دین، در خفا یهودی‌ مانده بودند. سومبارت می‌گوید همین‌عده هستند که نقش مهمی در تاریخ بازی کرده‌اند. آن‌ها چنان ژست و اداهای غیریهودی گرفته بودند و این‌نقش را با چنان مهارتی بازی می‌کردند که حتی در میان معاصران خود به‌عنوان مسیحی یا مسلمان شناخته می‌شدند. او با اشاره به نفوذ مهاجران اسپانیایی یا پرتغالی می‌گوید این‌عده چنان ماهرانه اصل و منشای نژادی خود را مخفی می‌کردند که حتی متخصصان عرصه تاریخ یهود هم، هنوز که هنوز است در تردید اند که خانواده‌های موردنظر بالاخره یهودی بودند یا نه؟ این‌افراد اسامی مسیحی برای خود انتخاب کرده بودند. همچنین تعداد زیادی از یهودیان هم بین پناهندگان پروتستان در سده هفدهم میلادی وجود داشتند. سومبارت همچنین توجه مخاطبش را به این‌نکته جلب می‌کند که به تعدد نام‌های یهودی بین پروتستان‌هایی که به فرانسه کوچ کردند، توجه داشته باشد.

آیا نمی‌توانیم میان تغییر کانون فعالیت‌های اقتصادی از جنوب به شمال اروپا و مهاجرت و سرگردانی یهودیان ارتباطی برقرار کنیم؟ و می‌گوید جای حیرت است که این‌ارتباط موازی میان آوارگی و مهاجرت یهودیان و استقرار آن‌ها از یک‌سو و فراز و نشیب‌های اقتصادی ملل و کشورهای مختلف از سوی دیگر، هرگز مورد بررسی قرار نگرفته بودیکی از بحث‌های فصل اول کتاب پیش‌رویمان، «تغییر کانون حیات اقتصادی از سده شانزدهم به بعد» است که مولف در ابتدای آن می‌گوید یکی از مهم‌ترین حقایق در مورد رشد حیات اقتصادی مدرن، تغییر کانون فعالیت‌های اقتصادی از کشورهای جنوبی اروپایی یعنی ایتالیا، اسپانیا و پرتغال _ که افزون بر آن‌ها باید بخش‌هایی از ایالات جنوبی آلمان را هم در نظر گرفت _ به سوی کشورهای شمال غرب اروپا است که شامل هلند، فرانسه، انگلیس و ایالات شمالی آلمان می‌شود. با بیان این‌نکته، سوال سومبارت از مخاطبش این است: آیا نمی‌توانیم میان تغییر کانون فعالیت‌های اقتصادی از جنوب به شمال اروپا و مهاجرت و سرگردانی یهودیان ارتباطی برقرار کنیم؟ و می‌گوید جای حیرت است که این‌ارتباط موازی میان آوارگی و مهاجرت یهودیان و استقرار آن‌ها از یک‌سو و فراز و نشیب‌های اقتصادی ملل و کشورهای مختلف از سوی دیگر، هرگز مورد بررسی قرار نگرفته بود. سومبارت در این‌بحث می‌گوید اولین‌رویدادی که باید به آن توجه کرد، مساله اخراج یهودیان از اسپانیا در سال ۱۴۹۲ و از پرتغال در سال‌های ۱۴۹۵ و ۱۴۹۷ است. ۳۰۰ هزار یهودی از اسپانیا به ناوار در جنوب غربی فرانسه، فرانسه، پرتغال و شرق اروپا مهاجرت کردند.

ورنر سومبارت یک‌نکته مهم دیگر را این‌گونه تذکر می‌دهد که همزمانی دو رویداد بزرگ در آن‌دوران چه‌قدر شگرف است: ۱- کشف قاره جدید آمریکا و ۲- عظیم‌ترین تلاش‌ها برای پراکنده‌کردن مردم یهود. نکته دیگر این است که وقتی یهودیان از شهری اخراج شده یا مهاجرت می‌کردند، موقعیت اقتصادی آن شهر نزول می‌کرد. در مقابل؛ شهرها یا کشورهایی که پذیرای یهودیان بودند، به‌سوی کام‌یابی اقتصادی خیز برمی‌داشتند. به عبارتی شهرهای روبه‌رشد همان‌شهرهایی بودند که پناهگاه‌های اصلی یهودیان شده بودند. نمونه بارزی هم که سومبارت در این‌زمینه مثال می‌زند، هلند و پایتختش آمستردام است که در اواخر سده شانزدهم میلادی یک‌رشد ناگهانی خیره‌کننده به مفهوم سرمایه‌دارانه آن را به تصویر کشید. سومبارت می‌گوید در قرن هفدهم هم تدوین‌کنندگان قوانین بین‌المللی و متفکران سیاسی در این‌باره صحبت می‌کردند که دولت مردمی باستانی یهود، آرمانی است که قانون اساسی هلند باید در فکر تقلید آن باشد. «خود یهودیان نیز آمستردام آن ایام را اورشلیم جدید خود می‌خواندند.» (صفحه ۱۷)

نویسنده کتاب «یهودیان و حیات اقتصادی مدرن» می‌گوید این هم از نکات خیره‌کننده است که دوره کوتاه رونق اقتصادی آنتورپ در بلژیک که سبب شد تا این شهر به مرکز تجاری و بازار پول جهان بدل شود، درست با ورود یهودیان اسپانیا به این‌شهر تا خروج بعدی آن‌ها هم‌زمان شود. همین‌اتفاق در انگلستان هم افتاد و توسعه اقتصادی این‌کشور یا همان رشد سرمایه‌داری در آن، با مهاجرت و ورود یهودیان به این‌کشور همزمان شد. یهودیان پس از مدتی، آنتورپ را ترک کردند و به‌سوی آمستردام کوچیدند. در نتیجه آنتورپ به خاطر خروج یهودیان، بخش بزرگی از آن‌شکوه و جلال گذشته را از دست داد و به‌ویژه در سده هفدهم میلادی بود که مردمش متوجه شدند سهم یهودیان در کام‌یابی اقتصادی این‌شهر تا چه حد بوده است. سومبارت در همین‌باره، به یکی از اسناد سال ۱۷۳۳ شهر هامبورگ که در مجلس سنا نگهداری می‌شود اشاره کرده که در آن گفته شده یهودیان تبدیل به شیاطین موردنیاز شده‌اند و در زمینه دلالی بیمه‌های دریایی هم فعالیت چشمگیری دارند.

* اولین‌کسانی که تجارت مدرن اقلام اصلی و لوکس را راه انداختند

بحث بعدی او در فصل اول کتاب، «شتاب‌گرفتن تجارت بین‌المللی» است. یکی از واقعیاتی که سومبارت در این‌بحث مطرح می‌کند این است که برای مدتی طولانی، انحصار کالاهای لوکس و تجملی کاملا در درست یهودیان بود و جامعه اشراف سده‌های هفدهم و هجدهم برای این‌بخش از تجارت، اهمیت ویژه‌ای قائل بودند؛ جواهرات، سنگ‌های قیمتی، مروارید و ابریشم.

سومبارت ضمن صحبت از جسارت یهودیان در تجارت کالاهای جدید و ویژگی چندبعدی بودن و تنوع‌داشتن کارشان می‌گوید: «یهودیان اولین‌کسانی بودند که اقلام اصلی و عمده تجارت مدرن را وارد بازارهای جهانی کردند. آن‌ها در کنار محصولات کشاورزی نظیر گندم، پشم، پارچه و بعدها مشروبات تقطیری، در سراسر سده هجدهم، بیش از همه در زمینه منسوجات که محصول یک صنعت سرمایه‌داری به سرعت رو به گسترش بود، فعالیت کردند و از سوی دیگر، در بازاریابی و فروش فراورده‌های محصول استعمار، شامل شکر و تنباکو که برای اولین‌بار اقلام تجارت بین‌المللی می‌شدند، کوشش‌های گسترده‌ای را به انجام رساندند. من تقریبا اطمینان دارم که اگر زمانی تاریخ تجارت در عصر امروز به رشته تحریر درآید، نام تاجران یهودی در زمینه سرمایه‌گذاری‌های عمده، به دفعات مطرح خواهد شد. منابعی که به طور کاملا تصادفی به دستم رسیده است، در اثبات صحت این‌ادعا کفایت می‌کند.» (صفحه ۲۹)

* بررسی سهم استعمار در سرمایه‌داری مدرن/ مستعمره‌سازی یک‌روندِ یهودی است

بحث بعدی سومبارت در فصل اول کتابش، «بنیان مستعمرات جدید» است که در آن، درباره گسترش سرزمین‌های تحت استعمار، در توسعه سرمایه‌داری مدرن صحبت می‌کند و نشان می‌دهد سهم عمده و برجسته این‌مساله به عهده یهودیان بوده است. او در این‌فصل، مستعمره‌سازی را یک‌روند یهودی می‌داند؛ این‌که تعدادی فامیل و خانواده پا به مناطق ناشناخته‌ای می‌گذاشتند که زندگی جدیدی را در آن آغاز کنند. اگر در این‌موضع سومبارت عمیق شویم، می‌بینیم پس از خروج از قرون وسطی و شروع دوران استعمار، به نمونه‌های مشابهی مثل اخراج سرخ‌پوستان بومی از آمریکا یا کمی بعدتر اخراج فلسطینی‌ها از کشورشان برمی‌خوریم.

قلمروی اصلی نفوذ یهودیان در سرزمین‌های استعماری، به‌ویژه در اوایل دوره سرمایه‌داری، در نیم‌کره غربی بود. آمریکا با وسعت خیره‌کننده خود اساسا سرزمین یهودیان است و نقشی که یهودیان در ساختن آمریکا با همه جوانب آن بازی کردند، به‌عنوان عاملی در توسعه مدرن اهمیتی فوق‌العاده دارد. سومبارت می‌گوید، حتی کشف آمریکا هم به نحو خارق‌العاده‌ای با یهودیان ارتباط دارد و به‌نظر می‌رسد دنیای جدید به کمک آن‌ها و فقط برای آن‌ها، در افق دید کاشفان قرار گرفت و گویی کریستف کلمب و دیگران، عملا مدیر اجرایی قوم یهود بودند تا آن‌ها را به این‌سرزمین‌های تازه کشف‌شده برسانندیکی از حقایقی که سومبارت در این‌بحث به آن اشاره می‌کند، این است که برخی از مدیران شرکت هند شرقی، یهودی بودند و هیچ‌سرمایه‌گذاری استعماری، بدون حضور یهودیان کامل نبود. نکته دیگرش هم این‌ است که قلمروی اصلی نفوذ یهودیان در سرزمین‌های استعماری، به‌ویژه در اوایل دوره سرمایه‌داری، در نیم‌کره غربی بود. آمریکا با وسعت خیره‌کننده خود اساسا سرزمین یهودیان است و نقشی که یهودیان در ساختن آمریکا با همه جوانب آن بازی کردند، به‌عنوان عاملی در توسعه مدرن اهمیتی فوق‌العاده دارد. سومبارت می‌گوید، حتی کشف آمریکا هم به نحو خارق‌العاده‌ای با یهودیان ارتباط دارد و به‌نظر می‌رسد دنیای جدید به کمک آن‌ها و فقط برای آن‌ها، در افق دید کاشفان قرار گرفت و گویی کریستف کلمب و دیگران، عملا مدیر اجرایی قوم یهود بودند تا آن‌ها را به این‌سرزمین‌های تازه کشف‌شده برسانند. او می‌گوید بین همراهان کلمب چندتن یهودی حضور داشتند و حتی برخی ادعا می‌کنند خود کریستف کلمب هم یهودی بوده است.

نکته دیگری که در بحث «بنیان مستعمرات جدید» مطرح می‌شود این است که اولین‌نهادهای صنعتی آمریکا را یهودیان را بنیاد گذاشتند. نکته بعدی هم تشابه حضور یهودیان در مستعمرات مهم‌ فرانسه، مثل مارتینیک، گوادالوپ و سن دومینگو با حضورشان در مستعمرات انگلیس و هلند است. یهودیان تقریبا تمام معاملات شکر را به انحصار خود در آوردند و قاره آمریکای شمالی هم موجودیت خود را مدیون روابط تجاری‌ای است که آن‌ها برقرار کردند. سومبارت در همین‌بحثِ کتاب در صفحه ۴۲ می‌گوید «بر این‌عقیده خود پا می‌فشارم که آمریکا شاید بیش از هر سرزمین دیگر، سرشار از روحیه یهودی است.» همچنین می‌گوید بیهوده نبود در جریان مراسم دویست‌وپنجاهمین سالگرد ورود یهودیان به آمریکا، روزولت رئیس‌جمهور وقت آمریکا، پیام تبریکی برای کمیته برگزارکنندگان این‌مراسم فرستاد. جالب است که لوئیس مارشالکو در «فاتحین جهانی» حقایقی را درباره یهودی‌بودن روزولت و شروع مصاف آمریکا و ژاپن در جنگ جهانی دوم مطرح کرده است.

سومبارت با اشاره به مساله حیات تجاری آمریکا و تعداد یهودیان دخیل در آن، می‌گوید می‌توان ایالت کالیفرنیا را مخلوق یهودیان دانست که در بدو تاسیس‌اش بیشتر مدیران و مسئولان طراز اولش یهودی بودند. او می‌گوید حتی امروز (زمان نوشته‌شدن کتاب) هم بخش اعظم بانک‌های آمریکا و در کنار آن بسیاری از صنایع این‌کشور در دست یهودیان است. خلاصه کلام سومبارت این است که «آمریکا هرگز نمی‌توانست بدون کمک یهودیان در تامین نیازهای نظامی آن‌ها و فراهم آوردن ابزار و ادوات جنگی، استقلال کامل خود را به دست آورد.» (صفحه ۴۷)

معاملات بازرگانی یهودیان در سده‌های هفدهم و هجدهم میلادی منبعی بود که نظام اقتصادی مستعمرات از آن تغذیه می‌شد و جان می‌گرفت. این یهودیان بودند که آمریکا را به آن‌چه امروز هست، بدل کردند. چون آن‌چه آمریکایی می‌خوانیم، چیزی نیست جز عصاری روحیه یهودی. سومبارت می‌گوید اقتصاد آمریکا از همان اول کار، سرشار از عناصر سرمایه‌داری بود و چه‌کسی مسئول و موجد آن بود؟

* تاسیس حکومت‌های جدید و نظام استعماری مدرن/ حاکمان در سایه اروپا و آمریکا چه‌کسانی هستند؟

بحث بعدی در فصل اول کتاب، «بنیان حکومت‌های جدید» است که در ابتدای آن گفته می‌شود توسعه نظام استعماری مدرن و تاسیس حکومت‌های جدید، دو پدیده‌ای هستند که وابسته به هم هستند و تصور هرکدام، بدون دیگری غیرممکن است. خاستگاه سرمایه‌داری هم وابسته به هر دوی آن‌هاست. سومبارت می‌گوید یهودیان و فرمان‌روایان کشورهای مختلف، طی اعصاری که مورخان آن را عصر مدرن نامیده‌اند، دست در دست یکدیگر داشته‌اند. در خیلی از مواقع، فرمان‌روا در نقش حامی یهودیان مظلوم ظاهر شده و از آن‌ها مقابل شکنجه و عذاب دولت‌های دیگر دفاع کرده است. چون منافع و هم‌دلی ایشان چنین ایجاب می‌کرده است. یهودیان، کشورهای درحال‌شکل‌گیری را با ابزار و وسایل لازم برای تثبیت موقعیت و گسترش چهارچوب‌های آن مجهز کردند و از سوی دیگر، آن‌ها بودند که ارتش هرکشور را از دو نظر مورد حمایت قرار دادند؛ از یک‌سو تسلیحات نظامی و آذوقه در اختیار ارتش قرار می‌دادند و از سوی دیگر نیازهای مالی را نه فقط برای ارتش بلکه نیازهای کلی دربار و دستگاه حکومتی را تامین می‌کردند. خلاصه کلام این‌که سومبارت تجهیز ارتش‌های اروپایی را کار یهودیان می‌داند.

در اواسط سده نوزدهم میلادی این‌گفته بر سر زبان‌ها بود که در اروپا فقط یک‌کانون قدرت وجود دارد و آن هم بنگاه روتچیلد است. ده‌ها بانک‌مختلف زیردست این‌بنگاه فعالیت می‌کردندوقتی صحبت از تجهیز ارتش و حکومت انگلستان است، ضمن اشاره به دوران ویلیام سوم، سومبارت از خاندان یهودی و قدرتمند روتچیلد نام می‌برد. او کمی بعدتر در بحث «برتری تجارت در حیات اقتصادی» هم به خاندان روتچلید اشاره کرده و می‌گوید این‌نام، فقط مترادف فعالیت‌های یک‌شرکت نیست بلکه ناظر بر کل نفوذ یهودیان بر مجموعه فعالیت‌های بازار سهام است. در اواسط سده نوزدهم میلادی این‌گفته بر سر زبان‌ها بود که در اروپا فقط یک‌کانون قدرت وجود دارد و آن هم بنگاه روتچیلد است. ده‌ها بانک‌مختلف زیردست این‌بنگاه فعالیت می‌کردند. سومبارت پس از توضیحات مفصلی که درباره مساله تجهیز ارتش‌ و حکومت‌ها در انگلستان، فرانسه و هلند می‌دهد، به این‌جا می‌رسد که: «تاسیس مقام یهودی دربار برای اولین‌بار توسط امپراتوران آلمان و در جریان جنگ‌های سی‌ساله پیش‌نهاد شد. با توجه به این‌امر، حقیقت غیرقابل انکار آن است که کم‌وبیش تمامی ایالات آلمان در سراسر سده‌های هفدهم و هجدهم میلادی،‌ یهودی یا یهودیان درباری خود را داشتند و امور مالی قلمروهای تحت اختیار ایشان به حمایت‌های این یهودیان متکی بود.» (صفحه ۶۵) خلاصه کلام این‌که یهودیان، در واقع حاکمانِ در سایه اروپا و بعد آمریکا بودند.

سومبارت از یهودیان به‌عنوان تامین‌کنندگان نیازهای مالی انقلابیون آمریکا هم نام برده است. اگر به خاطر داشته باشیم مارشالکو هم در «فاتحین جهانی» اشارات مشابهی دارد و می‌گوید انقلاب‌های روسیه و فرانسه بدون اراده یهودیان پیروز نمی‌شدند. به‌هرحال سومبارت در پایان این‌بحث درباره بنیان حکومت‌های جدید می‌گوید یهودیان در سده‌های هفدهم و هجدهم که بستر زمانی رشد کشورهای مدرن بودند، پیوندهای مالی خاصی با حاکمان کشورها داشتند. پس از این‌برهه هم نظام اعتبار مالی به تدریج شکل تازه‌ای به خود گرفت و یهودیان به‌سلطه انحصاری خود به‌عنوان تنها تامین‌کنندگان نیازهای مالی پایان دادند. یعنی وقت و پول خود را بیش از پیش بر احداث کشورهای جدیدی که امروز می‌شناسیم، متمرکز کردند.

ادامه دارد...

برچسب‌ها