کرسی ترویجی عرضه و نقد دیدگاه علمی «مؤلفه های جنگ هیبریدی ایالات متحده آمریکا علیه ایران» به همت دانشگاه تهران برگزار می‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر، کرسی تخصصی «مؤلفه‌های جنگ ترکیبی ایالات متحده آمریکا علیه ایران» به صورت حضوری در دانشگاه تهران برگزاری شد. در این نشست جواد حقگو عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به ارائه بحث خود پرداخت و در ادامه ناقدین جلسه غلامعلی سلیمانی و جعفر عظیم زاده به نقد و بررسی مباحث صاحب کرسی درباره مؤلفه‌های جنگ ترکیبی ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران پرداختند. در انتهای جلسه نیز ارائه دهنده و ناقدان حاضر در جلسه پرسش‌های حاضران در جلسه را پاسخ دادند.

در ابتدای این نشست جواد حقگو گفت: پیش از سخت گفتن در مورد مختصات جنگ‌های هیبریدی لازم است، تقسیم‌بندی خاصی از جنگ‌ها داشته باشم. آن چیزی که در تقسیم‌بندی نسلی وجود دارد این است که عمدتاً بر اساس چشم اندازهای مختلف در ۴ یا ۵ دسته قرار می‌گیرد. در نسل چهارم جنگ، به خاطر افزایش استفاده از فناوری‌های جدید، مرز بین جنگ و سیاست مبهم و تیره و تار می‌شود. اینکه جنگ را مختص به نیروی نظامی بدانیم در نسل چهارم رنگ می‌بازد. داستان جنگ نرم، تقابل فرهنگی و جنگ‌های سایبری در نسل چهارم اهمیت می‌یابند به نحوی که جنگ‌های ترکیبی را هم در دسته چهارم قرار می‌دهند.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: در نسل چهارم ما با طیف متنوع از تهاجمات مواجه هستیم. به نحوی که امروز می‌توان گفت تمام جنگ‌های موجود هیبریدی هستند. یعنی جنگ غیر ترکیبی دیگر نداریم و فقط مختصات جنگ‌ها متفاوت شده است. مثلاً دولت‌ها از قدرت سایبری یا قدرت اقتصادی خود استفاده می‌کنند. واقعیت این است که در دنیای دگرگون‌شده امروز که فناوری به طور عام و فناوری‌های ارتباطی نظیر همین شبکه‌های اجتماعی که همه در دسترشان است به طور خاص حتی دعوا و منازعات خانوادگی هم هیبریدی شده است.

مؤلفه‌های جنگ ترکیبی ایالات متحده علیه ایران

وی بیان کرد: یکی از مفاهیم مهم در جنگ هیبریدی، مفهوم فضای خاکستری است. این مفهوم به بازه زمانی بین صلح و جنگ گفته می‌شود. در اینجا آمریکایی‌ها دستور حمله ترکیبی می‌دهند و شما را وارد فضایی می‌کنند که شما در مه صلح و جنگ هستید. مثلاً در دوره ترامپ هر کسی او را می‌دید فکرمی‌کرد دچار بیماری دوقطبی است اما در واقع اقدامات وی بخشی از جنگ هیبریدی آمریکا علیه ایران بود.

حقگو گفت: درست است که به تازگی واژه جنگ‌های ترکیبی باب شده، اما این طور نیست که در طی تاریخ چنین چیزی وجود نداشته باشد. ماجرای کربلا مصداق جنگ ترکیبی است. پیام‌هایی که از سوی دشمن برای حضرت عباس فرستاده می‌شد، نمونه چنین جنگ‌هایی است. تحریم آب در واقعه عاشورا و جنگ‌های صدر اسلام تماماً ماهیت هیبریدی داشت. اما با این تفاوت که در آن زمان فناوری وجود نداشت که نقش آفرینی ویژه ای کند. فقط کافی است کتاب هنر رزم سان تزو یا شهریار ماکیاولی را ملاحظه تا ببیند تا چه میزان درباره جنگ و منازعه ترکیبی و استفاده از قدرت‌های سخت، نیمه سخت و نرم صحبت شده است.

هیأت علمی دانشگاه تهران اضافه کرد: در باب مؤلفه‌های جنگ ترکیبی ایالات متحده علیه ایران محسوس‌ترین بعد، اقتصادی است. وقتی از جنگ اقتصادی صحبت می‌کنیم راجع به طیف متنوعی از تهدیدات و منازعات صحبت می‌کنیم که تحریم یکی از آنها است. غیر از تحریم، آمریکایی‌ها به دلیل توان اقتصادی و به دلیل انحصار منابع در تولید، باز جمهوری اسلامی را محدود می‌کنند. غیر از بحث منابع، بحث نهادهای بین المللی هم مطرح است. مقوله دیگر بحث شکل دادن ائتلاف‌ها و اتحادهای اقتصادی است. جنگ‌های سایبری نیز یکی دیگر از مهمترین محورهای جنگ هیبریدی ایالت محتده علیه ایران است. وقتی از جنگ سایبری صحبت می‌کنیم، با طیف متنوعی از موضوعات مواجه هستیم.

وی با بیان اینکه جنگ‌های فرهنگی و تبلیغاتی هم بخش مهمی از جنگ‌های ترکیبی است، گفت: همچنین در دنیای امروز نهادی به نام سازمان رسانه جهانی شکل گرفته که تقریباً تمام رسانه‌ها به آن متصل هستند. این سازمان دقیقاً سازمان اطلاعاتی و نظامی است. در تمام فضاهایی مثل گوگل، ظرفیت‌هایی ایجاد شده که آرزوی دیرین دولت‌ها را در ثبت اطلاعات کشورهای مختلف بر عهده گرفته است.

حقگو اضافه کرد: یکی دیگر از مؤلفه‌های مهم جنگ ترکیبی، حمایت از مخالفین داخلی به اشکال مالی، اطلاعاتی و نظامی است. خود دیپلماسی هم یکی از مؤلفه‌های جنگ ترکیبی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در تمام این سال‌ها بوده است. از طریق دیپلماسی شما را که محق هستید به مقصر تبدیل می‌کنند. و در آخر مؤلفه نهایی استفاده از نیروهای ویژه در قالب عملیات نفوذ است. که در تمام این سال‌ها زیاد توسط آمریکایی‌ها علیه دیگر کشورها ازجمله ایران استفاده شده است. اما سوال مهمی که در انتها مطرح می‌شود این است که در برابر تهاجم و جنگ ترکیبی دشمن که می‌تواند آمریکا یا عربستان یا هر کشور دیگری باشد چکار باید کرد؟

وی پاسخ داد: شخصاً معتقدم تا زمانیکه مردم نسبت به این جنگ آگاه باشند و از سوی دیگر زمامداران کشور شرایط را به گونه‌ای پیش نبرند که اعتماد مردم سلب شود، جنگ‌های ترکیبی نمی‌تواند اثرگذاری بسیار بالایی داشته باشد. البته در صورت ناکارآمدی دولت و افزایش مشکلات مردم برای داشتن یک زندگی حداقلی این تهاجمات به همان نسبت اثرگذاری بیشتری خواهد داشت. خلاصه کلام اینکه «مردم» متغیر تعیین کننده در اثرگذاری یا غیر مؤثر بودن تهاجمات ترکیبی دشمنان است.

در مورد هدف جنگ هیبریدی باید تفحص شود

در ادامه جعفر عظیم زاده اظهار داشت: اگر بخواهیم وضعیت منازعه ایران و آمریکا را تبیین کنیم باید از واژه صلح مسلح استفاده کنیم که گویای منازعه ایران و آمریکا است. چون در وضعیت صلح مسلح، تعارض همه جانبه نظامی، سیاسی، اقتصادی و ایدولوژیک وجود دارد، در عین حال که هیچ جنگ کلاسیکی مشاهده نمی‌شود. امروزه نظام بین‌الملل به سمت آشوبناکی و پیچیده شدن رفته است. قطعاً مؤلفه‌های جنگ هیبریدی در این وضعیت آشوبناک تغییر یافته و مختصات و ویژگی‌های آن تغییر کرده و به نظرم در این وضعیت باید در نشست‌های بعدی بحث شود که کنشگران این جنگ هیبریدی مشخص شوند که قاعدتاً ممکن است یا دولتی یا شبه دولتی و یا نیابتی و یا ترکیبی از آنها باشند.

وی افزود: به نظر من این موضوع می‌طلبد که چندین جلسه بحث و بررسی برگزار شود. در مورد هدف جنگ هیبریدی باید تفحص شود که هدف واقعاً ایجاد بی‌ثباتی و فروپاشی نظام‌های مخالف با ابزارهای مختلف است یا چیز دیگری است. مثلاً در بحث دیپلماسی کاملاً در بحث برجام آن را احساس می‌کنیم که آمریکایی‌ها به دنبال مقصر جلوه دادن ایران هستند. باید برای هر یک از مختصات جنگ هیبریدی نشست تخصصی و کرسی علمی گذاشته شود تا این ادبیات بازتولید و در افکار عمومی و مراکز نظامی، امنیتی، علمی و دانشگاهی تزریق شود.

در ادامه غلامعلی سلیمانی گفت: در جنگ‌های ترکیبی نکته‌ای که مهم است این است که ما باید تحولات نظری و مادی صوت گرفته در نظام بین‌الملل را در نظر بگیریم. برای مثال امروزه فروپاشی جنگ سرد، ظهور قدرت‌های جدید، گروه‌های فراملی در شکل‌گیری جنگ هیبریدی نقش مهمی ایفا می‌کنند. پس نیاز است که به این مقوله‌ها هم توجه شود.

وی بیان داشت: نکته مهم دیگر این است که با توجه به اینکه یک بعد جنگ هیبریدی با افکار و ذهن انسان‌ها سر و کار دارد بررسی شود که چطور می‌شود ذهن انسان را شناخت و برایش برنامه‌ریزی کرد. به نظر من علوم شناختی به شکل مشخصی با جنگ‌های هیبریدی ارتباط دارد و بهتر است به این مقوله هم توجه شود.در مورد نقش استعاره‌ها در جنگ هیبریدی مهم است که بدانیم چه مفاهیمی پشت این استعاره‌ها هستند و حتی نگاه آینده پژوهانه به این مساله و در خصوص فناوری‌ها و تکنولوژی‌ها و تأثیرات آن موضوع بسیار مهمی است که باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد.