به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه رمانهای راحت خوان «سفرهای کینو» نوشته کیچی سیگساوا با ترجمه آلا پاک عقیده در چهار کتاب مجزا توسط انتشارات پیدایش منتشر شده است.
برای برقراری ارتباط بهتر با «رمان راحتخوان»، باید آن را رأس سوم مثلثی دانست که دو ضلع دیگرش، «آنیمه» (انیمیشن ژاپنی) و «مانگا» (کمیک ژاپنی) هستند. رمانهای راحتخوان، میتوانند هر ژانر و مضمونی داشته باشند و ممکن است مناسب مخاطبان کودک یا بزرگسال باشند. ولی بههرحال نوعی فلسفه و مساله اخلاقی در آنها وجود دارد و البته خواندنشان برای مخاطب راحت است.
کیچی سیگساوا (時雨沢 恵一، Shigusawa Keiichi، متولد ۱۹۷۲) نویسنده رمان سبک ژاپنی است. در سال ۲۰۰۰، اثر او به نام «سفر کینو» فینالیست ششمین جایزه رمان دنگکی شد و در ماه مارس همان سال در مجله Dengeki hp به صورت سریالی منتشر شد و اولین حضور او را رقم زد. به این ترتیب مجموعه رمانهای «سفر کینو» محبوبیت پیدا کرد، و از آن زمان با سریال سازی ادامه پیدا کرد.
تا بهحال مجموعهکتابهای «دیگری»، «سائو، هنر شمشیرزنی آنلاین» و «بیداری» در قالب ۴ جلد، ۴ جلد و ۶ جلد در مجموعه «رمانهای راحتخوان»، چاپ شدهاند. سهرمان تکجلدی «دفترچه مرگ»، «اسم تو»، «دیو و پسرک» و «رژه اشباح» هم دیگر آثاری هستند که در قالب اینمجموعه چاپ شدهاند.
کتاب «دیگری» نوشته یوکیتو آیاتسوجی، درباره اتفاقاتی هستند که ۲۶ سال پس از مرگ دانشآموز با استعدادی به نام میساکی رخ میدهند. میساکی دختری محبوب بوده که در مدرسه راهنمایی یومییاما تحصیل میکرده است. در کتاب «سائو، هنر شمشیرزنی آنلاین» نوشته رکی کاواهارا هم کلیت داستان به اینترتیب بود که یکبازی به نام «شمشیرزنی آنلاین» یا «بازی مرگ» وجود داشت که بازیکنانش را به درون جهان مجازی میکشاند و آنها را زندانی میکرد که بازیکنانی که در واقعیت مجازی کشته میشدند، در جهان واقعی هم جانشان را از دست میدادند.
در مجموعه «بیداری» هم، داستان درباره دختری بهنام کارا هارپر است که با پدرش به ژاپن مهاجرت کرده تا پس از مرگ مادرش، یکزندگی جدید را شروع کند. زندگی جدید کارا و پدرش سخت است، بهویژهکه همه شیاطین ژاپنی تلاش دارند شکارش کنند…. رمان «دیو و پسرک» درباره یک دیو و یک پسر نوجوان است. پسر، یتیمی است که جایی برای رفتن ندارد و دیو هم جنگجویی است که دلیلی برای جنگیدن ندارد. ایندو شخصیت در نقطهای به هم میرسند و با همدیگر برای تغییر دنیا قدم برمیدارند...
«دفترچه مرگ» هم دربرگیرنده یک رمان پلیسی برای نوجوانان و درباره یک قاتل در لسآنجلس است. در ابتدای داستان اینرمان، قتلهای هولناکی در لسآنجلس رخ دادهاند و قاتل سرنخهایی در صحنه قتل بهجای گذاشته است. کشف رمز این قتلها از عهده پلیس خارج است. شاید وقتش شده باشد آدمی به هوشمندی قاتل وارد صحنه شود؛ کسی مانند L کارآگاه مشهور با قدرتهای ورای بشر…. در «رژه اشباح» هم، قصه درباره نوجوانی بهنام ساکی یاماموتو بود که مجبور شده برای تعطیلات به خانه مادربزرگش برود. او باید برای شرکت در مراسم و برنامههای سنتی خستهکننده هم خود را آماده کند. بنابراین برای خانه مادربزرگ و همه مراسمهای سنتی خود را آماده کرده اما توقع گیر افتادن در نفرین اشباح را ندارد. در ادامه داستان، ساکی مجبور میشود از ۳ شبح محافظ کمک بگیرد تا نفرین باستانی را بشکند و اگر اینکار را نکند تا ابد در جهان اشباح اسیر میشود.
«اسم تو» نیز انیمهای رمانتیک و فانتزی محسوب میشود. داستان اینرمان درباره دو دانشآموز دختر و پسر بهنامهای میتسوها میامیزو و تاکی تاچیبانا است که در دو زمان و مکان مختلف زندگی میکنند اما با نزدیکشدن ستارهای دنبالهدار به کره زمین، زندگیشان به هم گره میخورد. به اینترتیب، یکروز که میتسوها از خواب که بیدار میشود متوجه میشود در بدن شخص دیگری است. ماجرا از اینقرار است که در خواب، بدن میتسوها و تاکی با یکدیگر عوض شده و ایناتفاق هم، چندبار رخ میدهد.
نهمین عنوان مجموعه «رمانهای راحتخوان»، همانطور که عنوان شد مجموعه کتابهای «سفرهای کینو» است. کینو دختری ۱۵ ساله است؛ که حافظهاش را از دست داده. از گذشته هیچچیز به یاد نمیآورد، جز اینکه اسم واقعیاش نام یک جور گل بوده است. از دست دادن حافظه او را به یک کینوی جدید تبدیل کرده که در شهرکی ساکن است. کینوی سابق، ذاتاً مسافر بود؛ در هیچجایی بیشتر از سه روز اقامت نمیکرد.
یک روز کینو در حین پرسه زدن در یک گورستان قراضهها، به موتور سیکلت کهنه سخنگویی برمیخورد که از مکانها و آدمهای دیگر تعریف میکند؛ از جاهایی که آدم مجبور نیست شغلی را که دوست ندارد انتخاب کند. دختر جوان به شوق میآید و کینوی سابق در او بیدار میشود. کینو با هرمس، موتور سیکلت سخنگویش، سفری بیپایان را آغاز میکند.
سفری که او را با همهجور رسم و رسوم و طرز فکر روبهرو میکند و گاهی قهرمان ماجرایی میشود که انتظارش را نداشته است.»
بنابراین داستان این مجموعه چهارجلدی سفر به سرزمینهای ناشناخته با مقصدی نامعلوم است که پر از ناشناختهها، افراد مختلف و کشورهای عجیب با قوانین و مردم ناآشناست. کینو در طول سفرهای دور و درازش با همه جور رسم و رسوم و طرز فکر رو به رو میشود و خیلی وقتها قهرمان ماجراهایی میشود که به هیچ وجه انتظارش را نداشته. دنیای داستان کینو بزرگ است و پر از چیزهای غیر منتظره است.
در بخشی از مجموعه اول این کتاب میخوانیم:
هرمس زیرلب گفت: «کینو. همهی مردم شهر مردهان.»
کینو ساکت بود و چشمانش هنوز به قبرهایی که ناپدید میشد، خیره بود.
«هرکسی هم که زنده مونده، مطمئناً از شهر رفته. این شهر.. شهر مردگانه.»
«شاید. ولی چرا؟» کینو برگشت سمت هرمس و انگار اصلاً نگاهش به هرمس نبود و فقط در تاریکیای که بیشتر و بیشتر میشد ایستاده بود.
انگار کینو تسخیر شده بود؛ مثل همان شهر تسخیرشده و باعث شد هرمس مضطرب بشود. هرمس گفت: «ینزای نیست اینجا بمونیم؛ باید سریع اینجا رو ترک کنیم.»
کینو سرش را به نشانهی منفی تکان داد و گفت: «نه. ما امشب همینجا اتراق میکنیم و فردا صبح میریم. هنوز سه روز نشده.»
هرمس با شک و تردید پرسید: «دوباره؟ چرا همیشه باید سه روز یه جا بمونیم؟»
کینو لبخند بیرمقی زد و گفت: «سالها پیش با مسافری ملاقات کردم که میگفت بهترین زمان برای موندن سه روزه.»
این کتاب در ۱۸۹ صفحه با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۹۸ هزار تومان در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.
***
در شماره دوم این کتاب چنین آمده است:
ناگهان نیمیا از جایش پرید. «هرمس؟ تو موتوری. تو باید بهتر بدونی ماشینم همونجوری که من فکر میکنم کار میکنه یا نه.»
هرمس فوراً جواب داد. «معلومه، تا توضیح دادی، فهمیدم. و میتونم بهت بگم کار میکنه یا نه، ولی میتونم اول یه چی بپرسم؟ خودت فکر میکنی، چی میشه؟»
نیمیا چند لحظه حرفی نزد، اما بعد با اعتمادبهنفس جواب داد: «من پرواز میکنم! تئوریهام درستن! هیچ مشکلی ندارن و این ماشین پرواز میکنه!» نیمیا موقع حرف زدن دستش را محکم دور فنجان گذاشت و چای روی زمین ریخت. کینو یک قلپ دیگر چای خورد.
هرمس گفت: «اوهوم. تا جایی که معلومه، این ماشین قابلیت پرواز رو داره. تازه حتی قابل کتترل هم هست. و حالا تنها چیزی که نیاز دارین، یه خیابون صاف و درازه تا ماشین بتونه از زمین بلند بشه.»
نیمیا با ذوق گفت: «آره!»
کینو زیر لب گفت: «ممم.»
اما ذوق و شوق نیمیا خیلی سریع تبدیل به آه شد. «یه خیابون. این بزرگترین مشکله.»
این کتاب نیز در ۱۵۸ صفحه با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۸۰ هزار تومان در دسترس علاقه مندان قرار دارد.
***
در بخشی از شماره سوم مجموعه رمان «سفرهای کینو» چنین میخوانیم:
قاوهِر به کینو نگاه و حرفش را تأیید کرد: «درست میگی، اما میمونم.»
«چرا؟ هیچکی دیگه نمونده!»
قاوهِر لبخندی زد و گفت: «یه چیزی رو فراموش کردی!»
«چی؟»
«بچهها.»
«اوه!»
«هنوز همهچی تموم نشده.»
کینو سکوت کرد.
«بچهها باید بدونن بزرگترها چی کار کردن، چی میکشیدن و چرا من این کار رو کردم. باید بهشون یاد بدم به خودشون متکی باشن و تا زمانی که از دیوونگی بمیرم، کنارشون میمونم. نه! باید ببینن چطور عقلم رو از دست میدم و میمیرم. بعد از اون میتونن دووم بیارن و مراقب گله باشن. آیندهی جدیدی بسازن. قبیلهی جدیدی بسازن که برای بقا به اون گیاه نیازی نداره. واسه همین اینجا میمونم.»
این کتاب در ۱۵۰ صفحه با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۷۶ هزار تومان در اختیار علاقه مندان قرار دارد.
****
در شماره چهار این مجموعه رمان میخوانیم:
کینو و هرمس به سرزمین کوچکی رفتند.
میان کوههایی پوشیده از درخت بود و داخلش قلعهی کوچک محقرانهای وجود داشت. شعاع دیوار پوشیده از پیچکِ دور قلعه آنقدر کم بود که میشد در پیادهروی آرام بعدازظهر دورش چرخید.
کینو زد روی دروازه و خواست مراحل ورود را تکمیل کند.
سرباز جلو دروازه یونیفرم سنتی بهتن داشت و کلاهخودی گذاشته بود. وقتی شنید کینو و هرمس قبلاً به این سرزمین سفر نکردهاند، در پوست خود نمیگنجید.
سرباز گیرندهاش را برداشت و تلفن کرد، از پشت دیوارهای شهر صدای زنگ بلند شد.
سرباز با لبخند گفت: «بهندرت توریست به سرزمین ما مییاد. دارم خب اومن شما رو به مردم سرزمینم میدم. برای خوشامدگویی از شما جشنی برگزار میکنن که تا حالا ندیدین.»
خیلی زود، دروازهها باز شد. کینو و هرمس را از دروازه به داخل سرزمین هل دادند. جمعیت زیادی به آنها خوشامد گفتند.
کینو و هرمس شوکه شدند.
مردم روی سرشان گوشهای مصنوعی گذاشته بودند؛ هر نفر دو گوش متقارت مثلثی، مثل گوش گربه، داشتند.
این کتاب در ۱۴۴ صفحه با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۷۲ هزار تومان در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.