خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: جهان اسلام در اعصار گذشته از نظر علم، سیاست، اقتصاد، فرهنگ و نیروی نظامی دست برتر را در سطح جهانی داشت و نفوذ تمدن اسلامی از شرقیترین نقطه آسیا تا اروپا پراکنده بود، اما آرام آرام این تمدن شکوهمند افول کرد و از قرن نوزدهم در سراشیبی سقوط قرار گرفت. هرچه به دوران معاصر نزدیکتر شدیم اقتدار جهان اسلام از نظر علم، اقتصاد، قدرت نظامی و سیاسی و… کاسته شد و تمدن غرب که سنگ بنای دانشهای مختلفش را از متون دانشمندان مسلمان به دست آورده بود دست برتر را در زمینههای مختلف پیدا کرد.
هرچه در دوران گذشته مسلمانان سرزمینهای بسیاری را در سراسر جهان در دست داشتند، در زمانه جدید این سرزمینهای مسلمانان بود که زیر یوغ غرب قرار گرفت و تحت استثمار آنان رفت و جهل و فقر در کشورهای مسلمان رواج یافت. تشتت فکری و عدم انسجام ملتهای مختلف در جهان اسلام نیز یکی از مهمترین عوامل این شکست بزرگ بود.
ضرورت احیای امت واحده
از این رهگذر بود که عمده تلاش فکری اندیشمندان و روشنفکران جهان اسلام به سمت بررسی و تحلیل شکست مسلمانان در عصر جدید و تحقیر تمدنشان توسط نیروی برتر غرب، کشیده شد. حتی میتوان گفت که دانش غرب شناسی نیز از رهگذر این تحلیل به دست آمد. نوستالژی تمدن شکوهمند گذشته و احیای غرور باعث شد تا تلاشهای فکری و معرفتی زیادی صورت گیرد. رویکرد بازگشت به قرآن برای رسیدن به شکوه گذشته و رهایی از محنتهای غرب، حاصل این تلاشهای فکری است.
اما سوال اینجاست که چرا قرآن؟ به باور بسیاری از متفکران مسلمان این قرآن بود که وقتی در لسان پیغمبر مکرم اسلام جاری شد توانست امت واحده نیرومندی را پدید آورد و همین امت واحده باعث پیروزیهای مسلمانان بر دیگر تمدنها شد و باعث شد تا تفکر اسلامی در قلب اروپا نیز پیش برود و تا اوایل قرن نوزده دست برتر را در امور جهان داشته باشد. در این نوع نگاه مسائلی پیش میآمد و مهمترین مسئله این بود که چگونه این امت واحده و این وحدت کلمه دوباره تشکیل شود؟
در تشکیل این امت واحده دو نظریه پیش آمد. نظریه نخست که بیشتر اهل سنت به دنبال آن بودند (البته شیعیانی چون سید جمال الدین اسدآبادی نیز آن را پیگیری میکردند) بازگشت به صدر اسلام و پیروی از سلف صالح است. در نظریه دوم که شیعیان منادی آن بودند بحث مهدویت به پیش کشیده میشد و اینکه امام عصر (عج) میتواند در آینده حکومتی شبیه به امت صدر اسلام تشکیل دهد. نکته مهم این دو نظریه اتحاد مسلمانان است. مسلمانان در هر دو صورت با هم متحد میشوند و آنچه که آنها را متحد میکند، تاکید بر اشتراکات است. خود واژه امت واحده نیز قرآنی است. در آیه ۲۱۳ از سوره مبارکه بقره میخوانیم: «کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ». خداوند در این آیه میفرماید که مردم ابتدا امت واحدی بودند که میانشان اختلاف افتاد و برای حل این اختلافات پیامبران از جانب خداوند مأموریت یافتند.
به باور نسل جدید مفسران قرآن در کشورهای اسلامی کلام الله مجید خود واجد تمامی علوم است و علوم عملی مختلف را از میان از میان سطرهای آن و حتی حواشی سفید بین سطرها بیرون کشید. بنابراین کلام الله یک «اسوه – متن» است. متنی که در قرون جدید به فراموشی سپرده شده و مسلمانان فقط به آن به صورت کتابی موزهای نگاه میکنند. و همین موزهای نگاه کردن به قرآن باعث شده تا از تمدن و دستاورهای علمی در سطح جهان عقب بیفتند. به باور آنان همه دستاوردهای مدرنیته را نیز میتوان از آیات قرآن اخذ کرد. بنابراین باید به «تفسیر و فهم عصری» از قرآن رسید.
به باور بسیاری از متفکران مسلمان این قرآن بود که وقتی در لسان پیغمبر مکرم اسلام جاری شد توانست امت واحده نیرومندی را پدید آورد و همین امت واحده باعث پیروزیهای مسلمانان بر دیگر تمدنها شد و باعث شد تا تفکر اسلامی در قلب اروپا نیز پیش برود و تا اوایل قرن نوزده دست برتر را در امور جهان داشته باشد
ویژگی اصلی فهم عصری از قرآن در مسئلهمحور بودن آن است. یعنی مفسر یک دغدغه اصلی دارد و بر مبنای آن به تفسیر میپردازد. مؤلفه دیگر اعتقاد به لایههای معنایی است و در نهایت اینکه فهم عصری آگاه به زمان و حاضر در زمان است. در مقابل فهم عصری، تفسیر به رأی مطرح میشود. تفسیر به رأی تفسیری است که از متن چیزی روایت میشود که با ساختار کتاب سازگاری ندارد. در تفسیر عصری اما ظرفیت و شخصیت گوینده و ساختار کتاب در نظر گرفته میشود. فهم عصری از قرآن سه رقیب دارد که این رقبا در اصل فهمها و خوانشهای دیگر از قرآن هستند. گروهی از مفسران هستند که اعتقاد به قابل فهم نبودن قرآن برای عموم مردم، دارند.
گروهی دیگر به فهم جامدانه از قرآن پایبند هستند و در نهایت گروه سوم به فهمهای رمزی از قرآن اعتقاد دارند. فهم عصری از قرآن این سه خوانش را به کناری میگذارد. فهم عصری در مقابل غیرقابل فهم بودن قرآن مقاومت میکند و همچنین نمیگذارد که قرآن را بر اساس ظواهرش بفهمیم. بنابراین اینکه طراحان ایده بازگشت به قرآن در مقابل مثلاً فهم عرفانی از قرآن مقاومت کرده و آن را واجد خمودگی در میان مسلمانان میدانند. همان چیزی که در کلام معمار انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) به اسلام آمریکایی تعبیر شد. در ادامه به مهمترین و برجستهترین شخصیتهای مروج بازگشت به قرآن و نظام فکری آنها اشاره میشود. جریانهایی که میتوان گفت مهمترین رویکردهای تئوریک در زمینه مقاومت را طرحریزی کردهاند.
سیدجمالالدین اسدآبادی و رویکرد بازگشت به قرآن
سیدجمال الدین اسدآبادی یکی از مهمترین چهرههای سیاسی و فکری در جهان اسلام است که پیرامون مسئله غرب و استعمار به تأمل پرداخت و سعی کرد کارهای نظری خود را در مقام عمل نیز جامه تحقق بپوشاند. یکی از برجستهترین نقاط در منظومه فکری سیدجمال الدین اسدآبادی مسئله اتحاد اسلام است. هرچند که او در عملی کردن این اندیشه توفیقی نیافت اما روش او به ماندگاری یک اندیشه کمک شایانی کرد: بهره گیری از منطق گفتوگویی برای حل مشکلات. مبنای نظریه سیاسی سیدجمال الدین اسدآبادی اصل «حریت فکر» است. این اصل به ضرورت پذیرش «دیگری» در میان مسلمانان میانجامد. تاکید بر این اصل در دورهای که پیروان فرق مختلف اسلام همدیگر را «دیگری» میدانستند، بسیار مترقی بود. بر این اساس خود سید نیز با وجودیکه از فقهای طراز اول به شمار میرفت، اما اصل نواندیشی دینی و پذیرش «دیگری» را در منظومه عملی خویش به کار میبرد.
سید اعتقاد داشت که بدون همیاری و اتحاد میان نواندیشان و طیف سنتی روحانیت، اصلاح اجتماعی غیر ممکن است. به این ترتیب بسیاری از مهمترین اندیشمندان، نواندیشان و فعالان اجتماعی آن دوران از جمله شیخ هادی نجمآبادی، میرزا ملکم خان و… و همچنین طیف فعالان بابی ازلی مانند چهرههایی چون شیخ احمد روحی و میرزا رضا کرمانی با سید همراه شدند و وی با طیب خاطر همه آنها را در راه نیل به مقصود خود شریک کرد.
همچنین عموم شاگردان و پیروان سید در مصر در اصل برای او «دیگری» بودند، هرچند که تاکید بر مذهب برای سید محلی از اعراب نداشت و او بجای پیش کشیدن اختلافات بر اشتراکات تاکید میکرد. در نظریههای گفتوگو در دوران معاصر از سه ضلع برای «مثلث گفتوگو» بحث شده است: «من»، «دیگری» و «موضوع». میخائیل باختین نظریهپرداز مشهور روس در بحث از گفتوگو در کتاب «مسائل بوطیقای داستایفسکی» از مفهومی به نام «کارناوال» صحبت میکند. در فضایی مانند کارناوال همه با هم برابرند و هیچکس بر دیگری برتری ندارد، بنابراین گفتوگو در معنای واقعی فقط در فضای کارناوالی میتواند رخ دهد.
هدف سید رهایی تمدن اسلامی از دست بیگانگان بود و به همین دلیل او تکیه بر اشتراکات میان مردمان جهان اسلام فراغ از مذهبشان داشت. مهمترین این اشتراکات قرآن است. سید شاگردان خود را به قرآن و حتی نهج البلاغه تشویق میکرد. او حتی از در نقدی که بر تفسیر سید احمد خان از قرآن نوشته و تفسیر او را تفسیری «نیچری» و مادی گرا میداند، توجه او به حدیث را غیرعلمی دانسته و معتقد است که روش تفسیری سیداحمد خان حکمت عملی قرآن را برملا نمیکند و یکی از حکمتهای عملی قرآن فلسفه سیاسیاش است.
تفسیر قرآن و اسلام سیاسی
پیروان و شاگردان سید جمال الدین اسدآبادی در مصر با توجه به مسئله تفسیر قرآن راهی را برای رسیدن به حکومت اسلامی و احیای آن باز کردند. محمد عبده مهمترین شاگرد سید جمال الدین اسدآبادی درسهایی تفسیری داشت که توسط شاگردش رشیدرضا تکمیل و منتشر شد. عبده صریحاً اعلام کرد که هدفش در تفسیر قرآن آشکار کردن روش روحی و عمرانی قرآن حکیم است که سرچشمه خوشبختی در دنیا و سیر تمدن در همه زمانهاست. به عبارتی هدف محمد عبده از تفسیر پیدا کردن فلسفه عقلی و ادبی و سیاست اسلامی و قواعد اجتماعی و اصول عمرانی و درجات روحی و به طور کل فراهم کردن وسایل خوشبختی در دو جهان فانی و بقاست.
مشهورترین تفسیر قرآن توسط متفکران بعدی مصری را سید قطب در «فی ضلال القرآن» انجام داده است. این تفسیر که یکی از مشهورترین کتب تفسیری در جهان اسلام است، سید قطب جنبههای حرکتی قرآن را آشکار میکند. او از این روش تفسیر قرآن و مباحثی که در زمینه جنبههای حرکتی نوشت بعدها در نگارش کتاب مشهور «معالم فی الطریق» بهره برد. در این متن آشکارا دعوت به جهاد و جنبش برای گرفتن حکومت اسلامی و اصلاح جوامع اسلامی از رأس، میشود. به باور سید باید جاهلان و خائنانی را که زمام امور مسلمین را در دست گرفتهاند ساقط کرد و حکومت را در دست گرفت و با عمل به شیوههای اسلام راه را برای رهبری دوباره اسلام بر جهان هموار کرد.
سید قطب در این کتاب مینویسد: «امت مسلمان قرنهای بسیاری است که از وجود ساقط شده است… امت مسلمان سرزمینی نیست که اسلام در آن زیسته باشد و یا قومی که اجدادشان در یکی از اعصار تاریخ بر اساس نظام اسلامی زیسته باشند… مقصود از امت مسلمان جماعتی از انسانهاست که حیات و بینشها و اوضاع و نظامها و ارزشها و موازین آنها تماماً از برنامه اسلام بجوشد و این امت با این توصیفات از وقتی که حکم کردن بر طبق شریعت خداوند در سراسر کره زمین پایان پذیرفت، دیگر وجود نداشته است. پس باید این امت را دوباره به وجود آورد تا اسلام بتواند نقش مورد انتظار خود را در رهبری بشریت بار دیگر ایفا کند.
سید همچنین میگوید که من این کتاب یعنی «معالم فی الطریق» یا «نشانههای راه» را برای جماعتی نوشتهام که انتظار ظهورش میرود. نظریات سید قطب در تفسیر قرآن که راه نوینی را برای یافتن نظریه اسلام سیاسی بر مبنای قرآن باز میکرد در میان شیعیان و اهل سنت پیروان زیادی یافت. پیروان نظریه اسلام سیاسی در میان شیعیان یعنی ایرانیان مبارز نیز تحت تأثیر اندیشههای سید قطب بودند و بزرگان انقلابیون مانند حضرت آیت الله العظمی خامنهای، رهبر انقلاب، در دوران مبارزاتی خودشان در پیش از پیروزی به ترجمه آثاری از سید قطب به فارسی اقدام کردند. همچنین ابوالعلا مودودی، متفکر برجسته پاکستانی و مؤسس جماعت اسلامی پاکستان، نیز یکی دیگر از متفکران جهان اسلام است که در رویکردش به قرآن سعی در استنتاج یک اندیشه و نظام سیاسی را دارد.
مسئله بازگشت به قرآن در ایران
در ایران یکی از نخستین کسانی که بر تفسیر قرآن به قرآن تاکید، شریعت سنگلجی است. مهمترین کتاب شریعت «کلید فهم قرآن» نام دارد. شریعت در این کتاب به صراحت اعلام میکند که در عصر ما قرآن متروک گشته و کسی به آن مراجعه نمیکند و مسلمانان دین را از قرآن نمیگیرند و به همین دلیل ترک قرآن دچار شکست و نابسامانی شدهاند. بنابراین باید دوباره به تدبر در قرآن روی آورد و این خود یک دستور قرآنی است. تدبر در قرآن از نظر شریعت پیش از هرچیز مبتنی است بر فراگیری دانشهایی چون: «تحقیق در حالات رسول اکرم (ص)»، «فراگیری لغت عرب در دوران پیش از اسلام»، «دانستن شأن نزول آیات»، «مطلع بودن از احوال قوم عرب در عصر بعثت» و «مراجعه به تفسیر سلف صالح». پس از این مرحله باید فکر را از هرگونه آموزههای فلسفی و تقلیدی که در قرون بعد از جامعه نخستین به دین پیرایهها زدهاند، خالی کرد.
امت مسلمان قرنهای بسیاری است که از وجود ساقط شده است… امت مسلمان سرزمینی نیست که اسلام در آن زیسته باشد و یا قومی که اجدادشان در یکی از اعصار تاریخ بر اساس نظام اسلامی زیسته باشند… مقصود از امت مسلمان جماعتی از انسانهاست که حیات و بینشها و اوضاع و نظامها و ارزشها و موازین آنها تماماً از برنامه اسلام بجوشد
خود شریعت در این باره میگوید: «باید هرگونه تعصبی را کنار بگذارم و قرآن را از مفسرین که هر یک مذهبی دارند و رأیی برای خود اتخاذ کردهاند، اخذ نکنم زیرا که در مذاهب مختلف اسلام هریک قرآن را بر رأی و بر طبق مذهب خود تفسیر کردهاند و اگر بخواهم فهم قرآن را از تفاسیر مختلفه اخذ کنم سرگردان خواهم شد. یکی معتزلی است و دیگری اشعری. مفسر دیگر باطنی است و دیگری غالی و مفسر دیگر جهمی… مفسر دیگر صوفی و دیگری فلسفی و…» به باور شریعت هرکسی که بخواهد از این تفاسیر اتخاذ رأی و عقیده کند، نه تنها سرگردان شده بلکه ممکن است حتی از راه دین نیز خارج شود. بنابراین از نظر شریعت علوم مختلفی که پس از قرن دوم هجری به تمدن اسلامی راه پیدا کرده و راه به علوم شرعی باز کردهاند، جز مبهم شدن گزارههای دینی کار دیگری نکردهاند. مخالفت شریعت با نصوص دسته دوم و سوم به مخالفت با علم فقه نیز انجامید. به طور کل عموم کسانی که نهضت بازگشت به قرآن را مطرح کردهاند، با اسلام مبتنی بر روایت مخالف هستند و دانش و علم فقه نیز بیشتر مبتنی بر روایت است.
تفسیر المیزان علامه طباطبایی از محورهای وحدت مسلمانان
تفسیر قرآن به قرآن یعنی تفسیر آیات با استفاده از آیات دیگر، بعدها توسط بزرگانی چون علامه طباطبایی پیگیری شد و مجموعه عظیم «المیزان فی تفسیر القرآن» پدید آمد. به دلیل آنکه در روند نگارش این مجموعه نیز استفاده از حدیث تقریباً نزدیک به صفر است، تفسیر او اکنون مورد وثوق هم شیعیان و هم اهل سنت است. بنابراین متن او یک متنی است که به مسئله وحدت میان شیعه و سنی کمک شایانی میکند و بسیاری از اصول اجتماعی اسلام نیز از این متن تفسیری قابل استنتاج است.
امام موسی صدر از شاگردان علامه طباطبایی است که تفسیرش از قرآن تفسیری و فهمی عصری و مسئله محور است. او در کشوری به فعالیت سیاسی و عمرانی پرداخت که عقاید گوناگون از اسلام اهل سنت و شیعی گرفته تا مسیحیت و… (یعنی در کشور لبنان) در کنار هم زندگی میکردند. امام موسی صدر نیز توانست با استفاده از برنامههای عملی خود که از مباحث نظریاش در تفسیر قرآن به دست آورده بود، امت واحدهای را شکل دهد.
روش تفسیر امام موسی صدر نیز قرآن به قرآن بود و او در تفسیر گرایش اجتماعی داشت و بیشتر آیاتی را برای تفسیر انتخاب کرد که به زندگی روزمره توجه بیشتری داشتند و در این روش شاید بتوان گفت که پیرو سید قطب در «فی ضلال القرآن» بوده است. به باور امام صدر مسلمانان فراموش کردهاند که قرآن کتاب عمل است. او از این نظر به فهم عصری از قرآن میرسد. به عنوان مثال امام صدر بحث کرده که قاعده به این صورت است که در برخی آیات قرآن صحبت از پاداش و یا کیفر اعمال انسانها شده و عموم مفسران آن را به آخرت متصل دانسته و ذکر میکنند که پاداش یا عقاب اعمال انسانها اخروی است، اما چه ایرادی دارد که بگوییم بجز جهان آخرت این پاداشها و همچنین کیفر اعمال در این دنیا هم داده میشود؟
درباره آیات مربوط به انفاق امام صدر ذکر میکنند که بجز آخرت در همین دنیا نیز اثر انفاق در زندگی انفاق کننده دیده میشود. بنابراین به قول امام صدر نباید پاداشها و کیفرها را به آخرت محدود کرد و آنها در زندگی امروزه نیز مصداق دارند. به عنوان مثال اگر در جامعهای توانمندان انفاق نکرده و به نیازمندان رسیدگی نکنند، آثار و زیان این عدم رسیدگی گریبان زندگی ثروتمندان را خواهد گرفت.
فضل الرحمان و رویکردهای نوین در قرآنپژوهی
یکی از منادیان بازگشت به قرآن در عصر جدید فضل الرحمان ملک، متفکر برجسته پاکستانی است. فضل الرحمان در سال ۱۹۱۹ در هزاره پاکستان (البته آن زمان هنوز پاکستان از هند جدا نشده بود) به دنیا آمد. مقدمات علوم اسلامی را نیز پدرش مولانا شهاب الدین که از بزرگان فقهای اهل سنت در پاکستان بود، آغاز کرد. او در کنار مطالعات فقهی، تفسیری و کلامی تحصیلات آکادمیک را تا مقطع فوق لیسانس ادبیات عرب در دانشگاه پنجاب ادامه داد و در سال ۱۹۴۲ فارغ التحصیل شد. در ادامه برای پیگیری تحصیلات خود به انگلستان و دانشگاه آکسفورد رفت و پایان نامه دکتری خود را در دانشگاه آکسفورد در موضوع فلسفه سینوی نوشت. او سپس در دانشگاههای مختلفی چون مکگیل، دورهام و… به تدریس پرداخت و بر زبانهای یونانی، لاتین، آلمانی و فرانسوی تسلط پیدا کرد.
مدتی پس از جدایی پاکستان از هند و تشکیل این کشور به دعوت مسئولان در کشور خود سکنی گزید و ریاست مؤسسه تحقیقات اسلامی را بر عهده گرفت، اما نتوانست با پیروان تفکر سنتی اسلامی در پاکستان میانه خوبی برقرار کند و ناچار به بازگشت به نظام آکادمیک غربی شد. او در سال ۱۹۸۸ درگذشت.
دو کتاب او با عناوین «مضامین اصلی قرآن» و «اسلام و مدرنیته: تحول یک سنت فکری» به ترتیب با ترجمه فاطمه علاقهبندی و زهرا ایران بان در سال ۹۷ توسط نشر کرگدن منتشر شدند. فضل الرحمان در تفسیر خود از قرآن بر آن نیست که تفاسیر علمی از قرآن ارائه دهد. او در کتاب «مضامین اصلی قرآن» به بررسی ترکیبی مفاهیمی چون «خدا»، «انسان»، «طبیعت»، «نبوت و وحی»، «معاد»، «مسائل خیر و شر» و… میپردازد. مسئله اصلی برای او توحید است.
از نظر فضل الرحمان وحدت درونی آیات قرآن کریم، حول سه محور ایمان به خدای یکتا، عدالت اقتصادی -اجتماعی و قیامت شکل گرفته و جهت گیری همه آیات قرآن کریم حول این سه محور است. به باور فضل الرحمان عدم توجه به این وحدت درونی باعث شده تا مسلمان درکهای درست و در عین حال متناقضی از مدرنیته داشته باشند.
اما قرآن را چگونه باید فهمید؟ از نظر فضل الرحمان برای فهم قرآن نیازمند دو حرکت هستیم. او خود این روش را «دو حرکت توأمان» [Double Movement] مینامد. حرکت اول از زمان حاضر به گذشته و صدر اسلام و حرکت دوم از صدر اسلام، آغاز و به زمان حاضر ختم میشود. از نظر وی ایدهآلهای دین، بخش ارزشها و اهداف دین را تشکیل میدهند و این بخشها مقصد و مقصود از دین هستند. روش فضل الرحمان در تفسیر اما با روش ابوالعلا مودودی و کلیه پیروان اسلام سیاسی در تضاد قرار میگیرد. به طور کل میتوان گفت که هرچند رویکرد فضل الرحمان به قرآن مانند رویکرد فهم عصری، مسئله محور است، اما برداشت و تفسیر او در نهایت با تفسیر پیروان اسلام سیاسی همخوان نیست.