حکمرانی ولایی در زمانه ما باید با ابزار هوش حکیمانه (نه هوش مصنوعی) و رسانه و فضای مجازی (از زیرساختها و سخت افزار تا مدیریت و برنامه ریزی) همراه باشد.

به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام خسروپناه معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی، طی یادداشتی چند نکته مهم فرهنگی را در سومین هشدار به متولیان فرهنگی یادآور شده است که در زیر این یادداشت را می‌خوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

«إِنّما وَلیُّکُمُ اللهُ و رَسولُهُ والَّذینَ ءَامَنوا الَّذینَ یُقِیمُونَ الصَّلوةَ و یُؤتُونَ الزَّکوة و هُم راکِعونَ»

این کمترین در دو هشدار پیشین به متولیان فرهنگی و فضای مجازی نشان داد که وضعیت کشور چیست و دشمن به دنبال چه هدفی است. اینک در سومین هشدار، قصد آن است که با تبیین فرایند حکمرانی در غرب و بدیل آن در حکمت اسلامی به ضرورت حکمرانی ولایی اشاره شود.

غرب پنج مرحله حکمرانی را طی کرد:

اول: حکمرانی هرمی با رویکردی مستبدانه و ارباب و رعیتی و اقتدار مطلق و بی قید و شرط که منجر به توزیع ظلم و جور در مردم شد.

دوم: حکمرانی بازاری از طریق تفکیک قوا؛ گرچه تقسیم قدرت با این الگوی حکمرانی شکل گرفت؛ اما اختاپوس قدرت‌ها، جایگزین حکمرانی هرمی شد و در واقع اقتدار ظلم و جور توزیع گردید
سوم: حکمرانی حزبی؛ این الگو توانست احزاب متعدد و شفاف را با اساس نامه و مرام نامه و برنامه ریزی های تعریف شده در جامعه تشکیل دهد و مردم با تفکر و اراده به انتخاب حزب محبوب خود اقدام کنند؛ لکن قدرت اقتصادی در مدیریت احزاب، دوباره توزیع ظلم و جور را به شکل دیگری رهبری کرد.

چهارم: حکمرانی با رویکرد جامعه مدنی؛ در این الگو، علاوه بر احزاب، تشکل‌های دیگر و مستقل از دولت مانند NGU ها و سندیکاها شکل گرفت و توزیع قدرت‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و مشارکت مردمی توسعه یافت؛ لکن نقش اختاپوس اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در مدیریت تشکلهای مستقل از دولت، نقش مشارکت واقعی مردم را کاهش داد.

پنجم: حکمرانی فضای مجازی و رسانه‌ای؛ این الگو به نوعی بازگشت به حکمرانی هرمی اقتدارگرای ظالمانه است؛ اما با ابزار رسانه و فضای مجازی و هوش مصنوعی که می‌تواند هم نیازسنجی کند و هم نیاز سازی انسان‌ها را به دست گیرد و با مدد هوش مصنوعی به مدیریت هوش طبیعی انسان‌ها بپردازد و آدمیان را چون خیمه شب بازی، مختال فخور سازد و جبر اجتماعی رسانه‌ای پدید آورد. مردم در این الگو مشارکت دارند و حتی مشارکت حداکثری، اما با میل خود، ظلم و جور و فساد و اسارت را پذیرا می‌شوند. فرهنگ برهنگی و برده داری مدرن را با تخیل و نسبی گرایی و تناسخ هویتی می‌پذیرند.

بشر امروز گرفتار چنین حکمرانی گردید. این حکمرانی، مسلمان و غیرمسلمان و انقلابی و غیرانقلابی و اصول گرا و اصلاح طلب و رزمنده و شرمنده نمی‌شناسد و همه را اسیر حکمرانی رسانه‌ای می‌کند.

حکمرانی مطلوب در اسلام، حکمرانی ولایی است. ولایت یعنی پیوند ناگسستنی ولی با مردم (مولی علیهم) و مردم با یکدیگر و مردم با ولی که از طریق بینش توحیدی، محبت اخوتی، تدبیر تعاونی و تلاش جهادی ممکن خواهد بود. این الگوی حکمرانی، چتر محبت و اخوت و تعاون را بر سر همگان حتی غیر مسلمان می‌گستراند و مقاصد اصلی خود را عقلانیت و معنویت و عدالت در راستای حیات طیبه می‌داند.

حکمرانی ولایی در حکومت نبوی و علوی و قیام حسنی و حسینی علیهم السلام نمایان و درس آموز است.

حکمرانی ولایی در زمانه ما باید با ابزار هوش حکیمانه (نه هوش مصنوعی) و رسانه و فضای مجازی (از زیرساختها و سخت افزار تا مدیریت و برنامه ریزی) همراه باشد.

به همین دلیل است که گفته می‌شود اولویت اول در نظام اسلامی، حکمرانی فضای مجازی و رسانه‌ای است که البته با حکمرانی رسانه تفاوت دارد. حکمرانی رسانه‌ای یک رویکرد حاکم بر حکمرانی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و صنعتی و کشاورزی و غیره است.

تحقق این ایده نشاید مگر با بر کنار رفتن متولیان فرهنگی بی تدبیر و خسته و فرسوده از صدر تا ذیل و جایگزینی مدیران فکور و عالم و معتقد به حکمرانی ولایی و نیز بکارگیری منظومه فکری امامین انقلاب در الگوی حکمرانی ولایی با هوش حکیمانه.

امیدوارم حکمرانان و متولیان فرهنگی و فضای مجازی کشور، این هشدار و راهکار را جدی بگیرند و از خواب تخیلی بیدار گردند و شبکه مردمی را در ذیل حکمرانی ولایی تشکیل دهند و مشارکت حداکثری نخبگانی و مردمی را در سیاستگذاری و تنظیم گری و خدمات عمومی و منطقه‌ای و بین المللی جاری سازند.

بی شک، مسئولیت حوزه‌های علمیه از بقیه سازمانهای فرهنگی در تحقق این رسالت بیشتر خواهد بود.

والسلام علیکم و