خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: آیتالله سید محمدحسین حسینی طهرانی، فقیه، عارف و از شاگردان علامه طباطبایی بود. آیتالله طهرانی بیشتر با مباحث عرفانی شناخته شده است، اما وی در سالهای حضورش در تهران که همزمان با نهضت اسلامی امام خمینی بود، با حمایت کامل از نهضت، به سازماندهی نیروهای مبارز پرداخت. «رسالة لبّ اللباب فی سیر و سلوک اولی الألباب» از آثار ایشان است.
مرحوم علامه طهرانی در جلد اول کتاب امام شناسی به بیان لزوم پیروی از حق میپردازد وی یکی از احکام فطری و عقلی را لزوم متابعت از حق میداند.
قال اللَه الحکیم فی کتابه الکریم: أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ.
یکی از احکام فطری و عقل انسان، لزوم متابعت از حق است، این حکم یک قانون کلی است که همیشه انسان به او متکی است، و اگر احیاناً در اعمال یا گفتار خود از آن منحرف شود، و به غیر حق مایل گردد، به علت هوای نفس یا شبهه و غلطی که احیاناً برای او رخ دهد، باز بهجهت گمانی است که او را حق میپندارد، و به جهت اشتباه و التباس امر، از غیر حق پیروی میکند؛ و لذا در مقام اعتذار برآمده و گمان خود را بهاینکه حق میپنداشتم، عذر خود قرار میدهد.
بنابراین حق بدون هیچ قید و شرطی لازم الاتباعست و بر همین اصل متفرع میگردد قاعده دیگری؛ و آن اینکه کسی که هدایت به حق کند متابعت او واجب است، چون با او حق است، و دلالت به حق میکند؛ بنابراین لازم، باید او را در پیروی نمودن؛ بر شخص دیگری که یا به حق دلالت نمیکند و یا آنکه به غیر حق دلالت میکند مقدم داشت؛ چون پیروی هدایت کننده به حق پیروی از حق است که با او موجود است. و قبلاً گفتیم که پیروی از نفس حق، حکم ضروری فطری و عقلی است.
بر این اساس، قرآن مجید در این آیه مبارکه استدلال خود را بر علیه مشرکین پایه گذاری میکند، بدین منوال که اولاً از آنها به عنوان استفهام سؤالی میکند: قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِ - بگو ای پیغمبر! آیا از شریکهایی که با خدا قرار دادهاید کسی هست که هدایت به حق کند؟ معلوم است که مشرکین در این زمینه پاسخ مثبتی ندارند؛ چون شرکائی که برای خدا قرار میدهند یا از جمادات هستند، مثل بتها، و یا از زندگان مانند ملائکه، و ارباب انواع، و جن و طواغیت زمان، و فراعنه، و حکام جور که از آنها پیروی میکنند؛ و معلوم است که هیچیک از آنها چون از خود، نفع و ضرر، و حیات، و موت و نشوری ندارند؛ هدایت به حق نمیکنند.و چون جواب مثبتی ندارند، خدا به زبان پیغمبرش گذارده، که فوراً جواب آنها را از پیش خود ابداع نموده، و بگوید: قُلِ اللَهُ یَهْدِی لِلْحَقِ، خداوند است که بهسوی حق هدایت میفرماید، و هر موجودی را در مقاصد تکوینیه خود به آنچه محتاج است هدایت فرموده، و ما یحتاج او را بدو میرساند، کما فی قوله تعالی: رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی - چون فرعون از هارون و موسی سوال کرد که پروردگارتان کیست؟ گفتند پروردگار ما کسی است که به هر موجودی در عالم آفرینش، نیازمندیهای وجودی او را داده، و تامّ الخلقه آفریده، و سپس او را به سوی کمال خود رهبری نموده است.
و مثل قوله تعالی: الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّی وَ الَّذِی قَدَّرَ فَهَدی - خداوند، کسی است که خلقت فرموده، و سپس در آفرینش تعادل و تناسب را من جمیع الجهات ملحوظ داشته است؛ کسی است هر موجودی را در عالم، بهاندازه و حدّ معین آفریده، و سپس او را در راه کمال سیر داده است. و بنابراین خداوند است که انسان را به سعادت زندگی هدایت نموده، و او را به بهشت و سعادت مطلق با فرستادن انبیا و کتب سماوی و احکام آسمانی دعوت فرموده است.
باری چون رسول خدا در مقام احتجاج، از آنها دو اعتراف گرفت: یکی آنکه شرکاء آنها هدایت به حق نمیکنند، دیگر آنکه تنها خداوند به حق هدایت میفرماید؛ در این حال این سوال را لازم و واجب میبیند: أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی - آیا آن کسی که هدایت به حق میکند، سزاوارتر به پیروی و تبعیت است، یا کسی که هدایت به حق نمیکند؟
و معلوم است که پاسخ این گفتار آن است که بگویند: خدا که هدایت به حق میکند سزاوارتر به پیروی است؛ ولی چون کفار و مشرکین عملاً به این منطق پایبند نیستند، و عبادت شرکاء که به حق هدایت نمیکنند، نموده، و از عبادت خدای لا شریک له که هدایت به حق میکند اعراض نمودهاند، و بنابراین روی قوای فطری و احکام عقلی سرپوش گذارده، بر خلاف ناموس فطرت و عقل رفتار مینمایند؛ لذا پیغمبر از باب توبیخ و ملامت میفرماید: فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ چه در نظر دارید در این باره؟ چگونه حکم میکنید؟