خبرگزاری مهر؛ گروه بین الملل: ایران قبل از انقلاب اسلامی پایگاهی مهم برای آمریکا در منطقه خلیج فارس بود؛ منطقهای که مهمترین ثروت سرزمینی و فعالترین اقتصادهای جهان در آن متمرکز است و کنترل آن دستاوردهای بزرگی را برای آمریکاییها به همراه دارد. رژیم شاه بازوی آمریکا در این منطقه و ابزاری برای تهدید و سرکوب بود که به وسیله آن برای کشورهای منطقه نقش تعیین میکرد و روزنهای بود که از طریق آن میشد رضایت و تأیید آمریکا را به دست آورد.
در آن مرحله، اتحاد جماهیر شوروی رؤیای شکستن هژمونی آمریکا و تغییر حاکمیت ایران را به نفع خود در سر میپروراند، اما توانایی و قابلیت وارد شدن به چنین رویارویی را نداشت، همچنین تغییر کامل چهره رژیم در تهران نیز به نفع آن نبود. در این شرایط و تحت تأثیر فروپاشی اکثر انقلابهایی که در قرن بیستم در اثر موج سرمایهداری رخ داده بود، انقلاب «روحالله» با شعار «نه شرقی نه غربی» از ایران به راه افتاد که از الگوی سنتی که جهان از آغاز قرن بیستم تجربه کرده بود، تبعیت نمیکرد.
به عبارت دیگر، این انقلاب نه حامل ایدههای کمونیسم و سوسیالیسم برای زنده نگه داشتن خود بود و نه با موج فزاینده سرمایه داری سازگاری داشت، بلکه الگوی جدیدی را معرفی کرد که حامل اندیشههای اصیل اسلام ناب محمدی است؛ اندیشهای که جهان گمان میکرد افول کرده و راهی برای احیای آن وجود ندارد. انقلاب اسلامی در چارچوب منطق سیاسی ظهور یافت که منطقه با آن آشنا نبود؛ چرا که کشورهای منطقه به تسلیم شدن و سرسپردگی عادت کرده و به قدرت هژمونی آمریکا و بیهودگی رویارویی با آن کاملاً باور پیدا کرده بودند.
انقلاب اسلامی نه حامل ایدههای کمونیسم و سوسیالیسم برای زنده نگه داشتن خود بود و نه با موج فزاینده سرمایه داری سازگاری داشت، بلکه الگوی جدیدی را بر اساس اندیشههای اصیل اسلام ناب محمدی معرفی کرد
رهبری انقلاب اسلامی را یک روحانی هشتاد ساله بر عهده داشت که گویا از رهنمودهای علی علیه السلام جان گرفته بود تا پیروزی اهداف والای انقلابی مرتبط با ملکوت آسمان را اعلام کند. همچنین قابل توجه است که انقلاب اسلامی، انقلابی غیرمسلح در برابر رژیم سرکوبگر شاه بود که در اوج قدرت و آمادگی قرار داشت و از حمایت همه جانبه غرب برخوردار بود و همه این عوامل به انقلاب اسلامی ویژگی منحصربهفرد تاریخی میداد.
«روح الله» تمام عزم و اراده خود را در مسیر اهداف الهی به کار گرفت و انقلابی اسلامی را به پیروزی رساند که قویترین و عمیقترین انقلاب جهان در قرن بیستم بود. قبل از اینکه رژیمهای همسایه ایران به عظمت و اهمیت این انقلاب پی ببرند، آمریکا به خوبی متوجه حجم تنگنا و طنینی شده بود که انقلاب روح الله میتوانست برای این کشور ایجاد کند. پس با سرعت به سوی محاصره انقلاب جوان و نوپا شتافت و با ابزارهای مختلف از دیپلماسی توطئه و تلاش برای نفوذ گرفته تا سیاست کثیف ترور و محاصره وقیحانه و اعمال تحریم، سعی در مهار آن داشت.
اما همه این ترفندها کارساز نشد، به همین دلیل آمریکا به نوکران خود در منطقه دستور داد تا با جمهوری اسلامی وارد جنگ مستقیم شوند، به این امید که در خاموش کردن شرارههای پیروزی و انقلابی که روح الله در جان آزادگان و مستضعفین جهان شعله ور کرده بود، موفقیتی به دست آورند. به این ترتیب، هشت سال جنگ تحمیلی آغاز شد که در آن خون انقلاب بدون ایجاد کوچکترین ضعفی در اندیشه و ایدئولوژی آن ریخته شد؛ بلکه تشعشعات انقلاب به شرق و غرب سرایت کرده و مردم تحت ستم و انقلابهای برحق از حمایت و راهنماییهای آن بهرههای فراوان بردند.
این گونه بود که درخت انقلاب اسلامی کم کم در سطوح نظامی، امنیتی و فرهنگی به بار نشست و همزمان با آن، وحشی گری جنگ آمریکا و غرب و شیوههای شوم آن، چه در میدانهای جنگ سخت و چه در سکوها و تریبونهای جنگ نرم شدت گرفت. انقلاب اسلامی داعیه دار وحدت اسلامی بوده و همچنان هست و دشمنان آن نیز مدافعان نزاعهای فرقهای هستند؛ انقلاب، دعوتگر به گفتگوی ادیان است و آنها بلندگوی تعصب و تفرقه؛ انقلاب اسلامی ندای رهایی و آزادی است و آنها طرفدار تسلیم شدن، سرسپردگی و بردگی.
درخت انقلاب اسلامی در سطوح نظامی، امنیتی و فرهنگی به بار نشست و همزمان با آن، وحشی گری جنگ آمریکا و غرب و شیوههای شوم آن، چه در میدانهای جنگ سخت و چه در سکوها و تریبونهای جنگ نرم شدت گرفت
نکته قابل توجه این است که دستاورد اندک دشمنان در جنگ علیه انقلاب اسلامی، با حجم عظیم تبلیغات آنها برای براندازی این انقلاب همخوانی ندارد؛ انقلابی که بهار پس از بهار حقانیت، عمق اهداف و پایبندی آن به اصل یکپارچگی انسانی ثابت میشود و دلیل موفقیت و ماندگاری آن در هر شرایطی نیز همین است.
انقلاب اسلامی در مقابل دشمن صهیونیستی در لبنان و فلسطین حضور داشته و در هر پیروزی چه در سطح مادی و فنی و چه در سطح ایدئولوژیک، رکن اساسی بوده است. انقلاب اسلامی چنین نقشی را نیز در مقابله با موج تکفیری اساساً آمریکایی در سوریه، لبنان، عراق و یمن داشته است. انقلاب اسلامی به نبردهای نیابتی اکتفا نکرد و مستقیماً با شیطان بزرگ وارد تقابل شد و به جهان ثابت کرد که میتوان بینی آمریکا را به خاک مالید. و اینکه اگر مردم تصمیم به رویارویی بگیرند، مانند کوبا و ونزوئلا، هیچ چیز مانع آنها نخواهد شد و مردم مظلوم مانند یمن میتوانند آینده خود را ترسیم و از حقوقشان در مقابل رژیمهای استکبار دفاع کنند.
همه تلاشهایی که برای مهار انقلاب و استفاده از فرصتها برای ضربه زدن به آن در پشت پرده انجام میشود، بی نتیجه بوده است و واقعیترین شاهد شکست دشمنان، تحولات اخیر قدس اشغالی و کرانه باختری و انجام عملیات استثنایی در آن همزمان با نوار غزه است که ثابت میکند آزادی، سرنوشتی طبیعی کسانی است که از انقلاب روح الله و یاری آن بهره میگیرند. این انقلاب تختهای استکبار را یکی پس از دیگری ساقط میکند چرا که با عقل سلیم بشریت، منطبق و با همه پروژههای سلطه و استکبار در تضاد است.
*دکتر حسین علی حسنی حمیة، کارشناس لبنانی