به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از راشاتودی، بهدنبال شناسایی آنچه آمریکا «بالون چینی» بر فراز حریم هوایی خود خواند و سپس آن را سرنگون کرد، مقامات این کشور به همراه کانادا مدعی شدند که چندین «شیء پرنده ناشناس» یا همان «بشقاب پرنده» خودمان، بر فراز این دو کشور رؤیت شده است؛ آمریکا بدون مسئول دانستن کشوری خاص درباره این اشیا پرنده، یکی پس از دیگری آنها را سرنگون کرد و فارغ از منشأ این اشیا، به اهداف خود از جمله افزایش بودجه نظامی جامه عمل پوشانید!
از جمله دیگر نیات واشنگتن که پس از این حوادث محقق شد، میتوان به افزایش هراس جمعی، تشدید تنش با چین و روسیه و تبعیت ساختگی متحدان آمریکا از این کشور اشاره کرد و حالا ادامه سال ۲۰۲۳، پر پیچ و خم خواهد بود.
جو بایدن، رئیس جمهور کنونی آمریکا شبیه دونالد ترامپ نیست بلکه به مراتب بدتر است. دوران ریاست جمهوری ترامپ به لطف خط فکری کاسبکارانه او، دوران مالاندوزی و به عبارتی حداکثرسازی صادرات و حداقلسازی واردات بود و در عمق تصمیماتش نظامیگری دیده نمیشد. ترامپ بهدلایل اقتصادی و تجاری از چین تنفر داشت و در عین حال، درباره مذاکره با روسیه و کره شمالی، مواضع عملگرایانه اتخاذ میکرد؛ مواضعی که ماحصل آن برای او، چیزی جز تحقیر از جانب ساختار و تشکیلات سیاسی آمریکا نبود؛ تشکیلات سیاسی که از هر موقعیتی برای تضعیف و زیر سوال بردن او استفاده میکرد، مانع خروج او از سوریه میشد و لحن و ادبیاتش در قبال ناتو را بیاهمیت جلوه میداد!
در سوی مقابل، بایدن رئیس جمهوری نئومحافظهکار و با تمایلات به شدت نظامیگرایانهای است که به کشمکش ژئوپلیتیکی غولآسایی دامن زده است. او در تلاش برای افزایش حضور نظامی و ساختار ائتلافی آمریکا در هرکجای ممکن، تنش میان آمریکا با چین و روسیه را به طور چشمگیری تشدید کرده و هزینه اتخاذ چنین تصمیمات سیاسی، کمترین اهمیت را برای او دارد!
نوع رهبری او درست نقطه مقابل خط مشی درونگرا و متمرکز بر داخل (مریکا) ترامپ است. در حالی که ترامپ در فضای مجازی با هارت و پورت کردن کلامی و فرضی، همچون تهدید کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی با «آتش و خشم» برای خود شهرتی دست و پا کرده بود، بایدن به معنای واقعی کلمه برای ایجاد بحرانهای نظامی و استفاده از آن برای عرضه اندام مجدد و اعمال قدرت بر متحدان آمریکا آن هم با سیاست «مجموع-صفر»، تعلل نمیکند!
درباره به اصطلاح «بالونهای چینی» یا بشقاب پرنده هم شاهد تمایزی فاحش بین روش دو رئیس جمهور هستیم. بر اساس گزارشها، دولت ترامپ هم مجبور به سر و کله زدن با این بالونها بود اما به این نتیجه رسید که آن را در بوق و کرنا نکند.
دولت بایدن اما باتوجه به اینکه فرصتی طلایی برای تشدید فزاینده تنشهای نظامی در سطح جهان به دست آورد، تصمیم گرفت تا همه چیز را رسانهای و علنی و در عوض، توجیه دیگری برای افزایش بودجه نظامی آمریکا دست و پا کند. گرچه دمکراتها هنوز هم باید برای تصویب این بودجه به مجلس نمایندگان این کشور که تحت کنترل جمهوریخواهان است، فشار وارد کنند اما تهدید از جانب چین درست همان چیزی بود که آنها برای متقاعد کردن جمهوریخواهان جنگطلبِ ضدپکن نیاز داشتند.
این اتفاق قبلاً هم رخ داده بود و وقتی عقربه ساعت را به عقب برگردانیم، نمونه آن را در دورهای مشاهده میکنیم که بشقابپرندهها در قالب داستانهای علمی-تخیلی رونق گرفت و در دهه ۱۹۵۰ هم رؤیت این اشیا مرموز به نقل هر محفلی بدل شده بود. کسانی که این فرضیه را باور دارند، میگویند که دولت آمریکا از دیرباز درباره کشتیهای فضایی و بشقابپرندهها که به زمین سر زده و میزنند، آگاهی داشته اما روی آن سرپوش گذاشته است. این موضوع به فرضیات دیرپا و گمانهزنیهایی درباره حوادثی همچون «حادثه رازول» در سال ۱۹۴۷( رؤیت بالونی در ارتفاع بالا) یا ماهیت حقیقی مکانهایی همچون «منطقه ۵۱» در ایالت نوادا منجر شد.
با این حال، واقعیت نومیدکننده این است که تمام این داستان علمی-تخیلی، عمده شهرتش را مدیون جنگ سرد، سیاستهای این عصر و به طور قطع دستاوردهای نظامی آن دوران است.
از اینها گذشته، دهه ۱۹۵۰ و ۶۰، نقاط عطفی در اکتشافات فضایی و فناوریهای نوین هوایی و موشکی بود. آمریکا در رقابتی تنگاتنگ با شوروی سابق قرار داشت و انواع و اقسام دستگاهها و وسایل نقلیه فضایی را میآزمود. مشاهدات مردم از این پدیده جدید به همراه مخفیکاری نظامی پیرامون این برنامهها، در نهایت خوراکی خوب برای تخیل مردم آن دوران فراهم کرد؛ خوراکی دلچسب با چاشنی رمز و راز و توهم!
و حالا تاریخ دوباره تکرار میشود؛ دولت آمریکا در وهله نخست میخواهد شما را از روسیه و چین بترساند. واشنگتن میخواهد شما اینطور فکر کنید که آنها رازی را میدانند که شما نمیدانید و توانمندیهای جاسوسی سری دارند و از آن علیه آمریکاییها استفاده کرده و بنابراین مالیات مردم این کشور در جای درست (افزایش چشمگیر بودجه نظامی) هزینه میشود!
آمریکا با جدیت در حال کسب مجوز برای ایجاد تنش نظامی بوده و نه تنها در تلاش است تا درست پشت مرز روسیه، از اوکراین برای تخریب این کشور استفاده کند بلکه به تشدید تنش در منطقه آسیا-اقیانوسیه و افزایش تعداد پایگاههای نظامی هم گوشه چشم داشته و اساساً درصدد نظامیسازی یا «ناتوسازی» کل جهان است.