ابلیس به لشکریان خود گفت که اگر من توانستم در سه چیز بر بنی‌آدم مسلّط بشوم، دیگر غصّه‌ این را نمیخورم اعمال نیک انجام دهد زیرا با این سه خصلت هر کاری کند از او قبول نمی شود.

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: بعد از قرآن کریم، حدیث دومین منبع و سند دین شناسی و تعیین کننده راه سعادت انسان‌ها است. تکیه بر این منبع حیات بخش در برخی حوزه‌های دین پژوهی همچون فقه و بخش‌هایی از اخلاق بیشتر و گسترده‌تر است؛ زیرا اصول این دانش‌ها در قرآن به اجمال و اشاره آمده و تفصیل آن را باید در حدیث یافت.

حضرت آیت الله خامنه ای همواره در ابتدای درس خارج فقه خود که تا پیش از کرونا، چندین سال منظم برگزار گردید به قرائت و تبیین و شرح یک حدیث می‌پرداختند.احادیثی که با مضامین اخلاقی و اجتماعی و قابل استفاده برای عموم جامعه است و شرح حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر احادیث نیز حاوی نکات نو و کاربردی در سبک زندگی اسلامی است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای جلسه درس خارج فقه ۴ خرداد ماه ۱۳۸۲ با استناد به روایتی به بیان سه چیزی که باعث قبول نشدن اعمال می‌شود می‌پردازند که در ادامه فیلم و متن این جلسه تقدیم مخاطبان می‌شود:

قالَ اِبلیسُ لَعنَةُ اللهِ عَلَیهِ لِجُنودِهِ اِذا استَمکَنتُ مِنِ ابنِ آدَمَ فی ثَلاثٍ لَم اُبالِ ما عَمِلَ فَاِنَّهُ غَیرُ مَقبُول

سند این روایت به ابلیس می‌رسد که این لعین، به لشکریان خود این جور گفت که اگر من توانستم در سه چیز بر بنی‌آدم مسلّط بشوم، دیگر غصّه‌ی این را نمیخورم که حالا او اعمال نیکی دارد به جا می‌آورد و ممکن است مراتب سعادت را طی کند؛ نه، خاطرم آسوده است؛ چون هر کاری بکند از او قبول نخواهد شد؛ عمده این است که من این سه چیز را بتوانم تدارک کنم و در این سه کار بر بنی‌آدم مسلّط بشوم؛ اگر [مسلّط] شدم دیگر خیالم آسوده است. آن سه چیز چیست؟

اِذَا استَکثَرَ عَمَلَه

یکی این است که او کار نیک خود را زیاد به شمار بیاورد، به نظرش زیاد بیاید؛ به خودش که نگاه می‌کند می‌گوید: «ما واقعاً چقدر آدم خوبی هستیم! این همه نماز و این قدر نافله و این قدر خدمت به مردم و روزی چند ساعت در دادگاه‌ها و در فلان مسئولیّتها، درس هم که می‌رویم و درس هم که میگوییم»؛ همین طور کارهای خودش به نظرش زیاد بیاید؛ اعمال خیر خودش را [زیاد بشمارد و] از خود خشنود شود، راضی بشود از خود به خاطر کارهایی که انجام می‌دهد. اوّلین ضربه‌ای که به انسان می‌خورد و خاکریز اوّلی که جلوی دشمن او -یعنی ابلیس- باز می‌شود این است؛ ما گاهی هم بعضی‌ها را می‌بینیم که میگویند: «آقا ما دیگر چه کار کنیم؟ این همه داریم کار می‌کنیم»؛ به نظرشان آن کاری که می‌کنند زیاد می‌آید؛ خود را مقایسه نمی‌کنند با بندگان صالح خدا که یک لحظه از لحظات عمرشان را فارغ از خدمت و عبادت و کار خیر و حسنه نبودند؛ این مقایسه را حاضر نیستند بکنند و همین کارهای کوچک خودشان به نظرشان بزرگ می‌آید.

وَ نَسیَ ذَنبَه

دوّم [اینکه] گناهان خود را فراموش بکند؛ مثل همه‌ی عادات ماها که به خودمان به چشم حسن‌ظن نگاه می‌کنیم؛ [یعنی] این همه گناه کوچک، بزرگ، خلاف، غیبت، دروغ، خدای نکرده تهمت و تخلّفات گوناگون را فراموش کنیم، از یادمان برود. اینکه می‌بینید در بعضی از دعاها مدام اسم گناه تکرار می‌شود -اَللهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تَهتِکُ العِصَم -(۲) تا که انسان به یادش بیاید؛ یا درباره‌ی انسان در روایت دارد که «وَ بَکی عَلی ذَنبِه »،(۳) بنشیند بر گناه خود، به گناه‌هایی که کرده بگرید؛ [این] به یاد آوردن گناه است که اینها را انسان فراموش نکند؛ در مراقبتها و در باب مراقبة هم میگویند که هر شبی بنشینید ببینید چه کار کردید آن روز؛ این مانع از فراموشی می‌شود. یکی هم اینکه فراموش کند.

وَ دَخَلَهُ العُجب

سوّم [اینکه] خودشگفتی در او وارد بشود؛ این خودشگفتی طبعاً برای اَعمال نیست، چون آن قبلاً گفته شد؛ برای خصوصیّات خود او است؛ [یعنی] علم خودش، تقوای خودش، حلم خودش، صبر خودش به نظرش بزرگ بیاید. خودشگفتی یا عُجب یعنی انسان در مقابل خودش که قرار می‌گیرد دچار اعجاب بشود و به شگفت بیاید که واقعاً «ما هم چه آدم خوب و برجسته‌ای هستیم»! گاهی هم انسان گله‌مند می‌شود که چطور دیگران نمی‌فهمند این خوبی‌های ما را؟ چطور قدر نمی‌دانند؟

بله جناب ابلیس به دوستانش این جور می‌گوید که وقتی این سه خصوصیّت در کسی وارد شد و من توانستم از این سه ناحیه، بر یک انسان سلطه و سیطره پیدا کنم، دیگر غصّه‌ی این را که حالا عبادت کرد و روزه گرفت و نماز خواند نمیخورم؛ چون میبینم همه‌ی اینها باطل خواهد بود؛ یعنی قبول نخواهد بود.

۱) خصال، روایت هشتادوششم، ج ۱، ص ۱۱۲؛ «امام صادق (علیه السّلام) فرمود: شیطان لعین به لشگر خود گفت که من اگر در سه مورد بر فرزند آدم دست یابم، پس از آن هر عملی که به جا آورد پریشان‌خاطر نگردم که میدانم عملش پذیرفته نیست: هنگامی که عمل خود را زیاد پندارد و گناه خود را فراموش کند و خودپسندی در او راه یابد.»

۲) مصباح‌المتهجّد، ج ۲، ص ۸۷۲

۳) روضةالواعظین، ج ۲، ص ۴۵۲