خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه- نگار احدپور اقبلاغ: انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن ۵۷ به پیروزی رسید و امام خمینی (ره) در همان آغازین روزهای پیروزی انقلاب دولت موقت را موظف به برگزاری همه پرسی کردند. رفراندوم جمهوری اسلامی از ساعت ۸ صبح روز ۱۰ فروردین ماه ۱۳۵۸ در داخل و خارج کشور آغاز و سرانجام علیرغم کارشکنیها و مشکلات، رفراندوم جمهوری اسلامی با استقبال بینظیر مردم که اولین انتخابات کاملاً آزاد را در طول حیات ایران را تجربه میکردند، برگزار شد و شامگاه ۱۱ فروردین ماه پس از دو روز به پایان رسید. بر اساس منابع شمارش آرا حدود ساعت ۲ بامداد ۱۲ فروردین ماه به پایان رسید و براساس آن ملت ایران با بیش از ۹۸.۲ به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند.
در راستای بررسی مبانی فقهی مشروعیت همه پرسی در تعیین نظام جمهوری اسلامی، با حجت الاسلام محمد قاسمی، مدرس حوزه و دانشگاه به گفت و گو پرداختیم که در ادامه حاصل آن را می خوانید:
حجت الاسلام قاسمی با بیان اینکه نظام اسلامی یا به عبارتی نظام سیاسی که ما به عنوان جمهوری اسلامی از ان یاد میکنیم، ترکیبی است از مردمی بودن و اسلامی بودن، اما فارغ از این ترکیب، اساساً تشکیل یک نظام سیاسی در صنف تکالیف است، به عنوان مثال زمانی که خداوند متعال در قرآن میفرماید «وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ» و نماز به پا دارید و زکات بدهید و با خدا پرستان حق را پرستش کنید. در رابطه با نماز یا روزه، آیا چنین سوالی مطرح میشود که آیا نماز به پاداشتن و یا روزه گرفتن، تابع همه پرسی و رأی و نظر مردم است، آیا از مردم سوال میشود که ایها الناس شما مایل به خواندن نماز و گرفتن روزه هستید، پاسخ خیر است، چراکه اینها جز تکالیف و حکم الهی هستند و تابع همه پرسی نیستند، خدای متعال دستور داده و حالا مردم در مقام عمل، اگر عمل گردد، تکلیف را به جای آوردند، اگر نه، معصیت کردند.
وی افزود: در بحث نظام اسلامی هم همینگونه است، به عنوان مثال در آیه ۱۳ سوره مبارکه شورا میفرماید، «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّیٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَیٰ وَعِیسَیٰ أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ ۚ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ» «خدا شرع و آئینی که برای شما مسلمین قرار داد حقایق و احکامی است که نوح را هم به آن سفارش کرد و بر تو نیز همان را وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی هم آن را سفارش نمودیم که دین خدا را بر پا دارید و هرگز تفرقه و اختلاف در دین مکنید. مشرکان را که به خدای یگانه و ترک بتان دعوت میکنی (قبولش) بسیار در نظرشان بزرگ میآید. (باری از انکار آنها میندیش که) خدا هر که را بخواهد به سوی خود (و مقام رسالت خویش) برمیگزیند و هر که را به درگاه خدا به تضرّع و دعا باز آید هدایت میفرماید» یعنی سیر حرکت انبیا این بود که بیایند و اقامه دین کنند، اقامه دین یعنی چه. شما اگر سیاست را بخشی از دین بدانید، یعنی خداوند متعال امر میکند؛ و دستور میدهد که حکومت دینی برپا شود، البته مستقیم به حکومت اشاره نمیکند بلکه میفرماید اقامه دین داشته باشید، این در حالی است که اقامه دین بدون نظام سیاسی محقق نمیشود، ما مسئله جهاد، مسئله زکات، خمس، حدود و احکام جزایی را داریم؛ اما اگر بخواهیم این احکام جزایی را پیاده کنیم، بدون حکومت امکان پذیر نخواهد بود و این خود یک تکلیف الهی است،
اقامه دین مساوی است با مسئله حکمرانی و حکومت
قاسمی با اشاره به آیه ۳۰ سوره مبارکه روم عنوان کرد: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ» خطاب به پیامییر رحمت (ص) میفرماید، «پس روی خود را با گرایش تمام به حق به سوی این دین کن با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است آفرینش خدای تغییرپذیر نیست این است همان دین پایدار ولی بیشتر مردم نمی دانند» یعنی خداوند دین را به عنوان قیم پذیرفته و به پیامبر (ص) امر کرده که در این مسیر حرکت کند، در حالی که ما معتقد هستیم که دین از سیاست جدا و قابل تفکیک نیست، بنابراین، وقتی به دین و برپایی آن دستور میدهد، گویا به نظام سیاسی و سیاست دستور میدهد و این یعنی یک تکلیف اجتماعی.
وی با اشار به جریان ولایت حضرت امیرالمؤمنین (ع) عنوان کرد: در برخی منابع از جمله الاحتجاج مرحوم طبرسی نقل شده، حضرت گلایه میکند نسبت به مردم و میفرماید که اگر امت بعد از رسول الله، از من تبعیت و اطاعت میکردند، از زمین و آسمان برای آنها برکت نازل میشد. شبیه همین روایت در خصوص دوران امام حسن مجتبی نیز نقل شده، که حضرت در یک سخنرانی خطاب به معاویه میفرمایند، که اگر مردم از من اطاعت میکردند و اگر این مسیر را ادامه میدادند و اجازه میدادند در ابتدا پدرم و سپس من حاکم باشیم، امام حسن و امیرالمومنین هر دو از نظام سیاسی سخن میگویند.
این مدرس حوزه و دانشگاه تصریح کرد: در این خصوص خداوند در آیه ۶۶ سوره مبارکه مائده میفرمایند: وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ ۚ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ ۖ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا یَعْمَلُونَ» «و چنانچه آنها به دستور تورات و انجیل خودشان و قرآنی که از سوی پروردگارشان به سوی آنها نازل شده قیام میکردند البته به هر گونه نعمت از بالا و پایین برخوردار میشدند، (لیکن) برخی از آنان مردمی میانهرو و معتدل، و بسیاری از آنها بسی زشتکار و بد عملند.» و نکتهای که از این آیه دریافت میشود این است که اگر آنها اقامه تورات و انجیل میکردند، به معنی اقامه دین، خداوند متعال بر آنها برکات را از زمین و آسمان نازل میکرد. بنابراین اقامه دین مساوی است با مسئله حکمرانی و حکومت و نمیتوانیم ادعا کنیم که تابع رأی مردم است.
حق و حقوق مردم در جامعه اسلامی
وی افزود: آیا میتوانیم بگوییم که این نظام سیاسی مشروعیتش از راه همه پرسی میگذرد. اگر این امر را پذیرفتیم، مانند نماز و روزه و سایر تکالیف اجتماعی که از صنف تکالیف اجتماعی هستند، دیگر معنا ندارد که آن را تابع همه پرسی بدانیم. اما سوالی که اینجا مطرح میشود، این است که اگر ادعا میکنیم حکومت و تشکیل نظام، تابع رأی مردم نیست، اگر زمانی مردم حکومت را نخواستند، چه اتفاقی میافتد؟
وی با بیان اینکه در روایات متعددی داریم که حضرت رسول (ص) نسبت به ولایت حضرت علی بعد از خودشان و امام حسن (ع) بعد از امیرالمومنین (ع) انذار دادند، اما مردم نپذیرفتند، بنابراین مردم پای کار نیامدند و زمانی که مردم پای کار نباشند، نظام شکل نمیگیرد، اما این لزوماً به این معنی نیست که انتخاب آنها حق است، چراکه روایات متواتر شیعه و سنی وجود دارد، حتی قبل از اتفاق، حضرت رسول (ص) با بیان حدیث «من کنت مولاه فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» «هر که من مولا و فرمانروای اویم علی مولای او است، خدایا دوست بدار آن کس که او را دوست دارد، و دشمن دار آن کس که او را دشمن دارد» و یا حدیث ثقلین، که حضرت به کتاب الله و عترت خود اشاره میکنند از جمله روایات متواتری هستند که به موضوع حکومت اشاره میکنند و یا حتی با اشاره به حدیث «اِرْتَدَّ اَلنَّاسُ بَعْدَ اَلنَّبِیِّ إِلاَّ ثَلاَثَةَ نَفَرٍ» پیش بینی میکنند که بعد از پیامبر (ص)، مردم به جز ۳ نفر مرتد شدند (برگشتند)، برگشتن یعنی چه؟ وقتی از ارتداد مردم سخن میگوئیم یعنی عصیان سیاسی صورت گرفته. بنابراین مردم میتوانند یک نظام سیاسی را نخواهند اما این به معنی مشروعیت یا عدم مشروعیت نیست و میتواند عصیان سیاسی شکل بگیرد.
سبحانی تصریح کرد: در بحث تحقق نظام سیاسی یا تحقق نظام جمهوری اسلامی همه پرسی را میتوان مطرح کرد؛ اما اگرهمهپرسی صورت گرفت، به این معنا نیست که مشروعیت وجود دارد و به این معنا نیست که امر جایزی است. به عنوان نمونه در جریان بیعت امام مجتبی (ع) با معاویه، در کتاب «نزهة الناظر و تنبیه الخاطر» اینگونه نقل میشود که امام مجتبی (ع) وقتی دید در میان مردم دو دستگی ایجاد شده و گروهی از سران و فرماندهان حضرت به سپاه معاویه ملحق شدند، حضرت آمد و با مردم سخن گفت و فرمود: «یا ایهاالناس اگر شما میخواهید من حاکم شما باشم باید هزینه بدهید و هزینه آن هم ممکن است تحمل و مقابله با سختی باشد، وگرنه اگر حاضر به سختی نیستید، من با معاویه بیعت میکنم، در روایت ذکر شده که مردم همه فریاد زدند، ما دیگر توان جنگ و سختی نداریم و نمیخواهیم اینطور ادامه بدهیم و اتفاقی که ایجا شاهد بودیم، بیعت امام (ع) با معاویه بود ایجاد حکومت توسط معاویه بود، بعد از آن در سخنرانیهای متعددی امام به عصیان صورت گرفته اشاره کردند.
وی در این خصوص افزود: درست است که اینجا مردم گفتند ما دیگر تاب و توان سختی نداریم و اگر حکومت شما را بپذیریم باید جنگها و سختیهای متعددی را تحمل کنیم، در آن زمان مردم جنگهای صفین، جمل و نهروان را پشت سر گذاشته بودند و تحمل جنگ و سختی را نداشتند در عین حال حکومت امام مجتبی (ع) شکل نگرفت، اما این به این معنی نبود که مردم حق داشتند.
این مدرس حوزه و دانشگاه همچنین خاطرنشان کرد: نکته قابل توجه این است که عمده کسانی که مسئله مشروعیت و همه پرسی را مطرح میکنند، کسانی هستند که به نوعی از این رأی مردم و با مشروعیت سیاسی میخواهند سو استفاده کنند، برای اینکه خودشان حکومت را به دست بگیرند. زمانی که میگوئیم مشروعیت نظام سیاسی تابع رأی مردم نیست و به عنوان تکلیف مطرح است به این معنی نیست که مردم در حکومت دخالت ندارند. که البته غالباً این را طرفداران مشروعیت مردم القا میکنند.
مردم در جامعه اسلامی حتی بر حاکم جامعه اسلامی مقدم اند
وی با ذکر روایتی از امام رضا (ع) در خصوص مشروعیت حکومت اسلامی بیان کرد: در روایتی از امام رضا (ع) که به لحاظ سندی، سندی متقن و صحیحه است، از حضرت سوال میکنند که شما معتقدید که دهکده فدک، میراثی از سوی حضرت رسول (ص) بوده که در سال ۷ هجری به حضرت صدیقه طاهره (س) بخشیده شده، امام فرمود بله فدک مال ماست. سپس گفت یابن رسول الله اگر فدک مال شماست، و در زمان خلیفه اول غصب شده و همینطور امتداد پیدا کرده. چرا امیرالمومین وقتی حکومت را بدست گرفت، آن را باز پس نگرفت. آنجا حضرت میفرمایند که ما اهل بیت، کسانی هستیم که اگر حکومت دست ما باشد، ابتدا دنبال حق و حقوق مردم میرویم و آنقدر حق و حقوق مردم پایمال شده بود که نوبت به ما نرسید. در نظام سیاسی اسلامی مردم اینگونه اهمیت دارند یعنی اگر قرار است موهبتی باشد و حق و حقوقی باشد، ابتدا حقوق مردم پرداخت میشود.
سبحانی در ادامه با اشاره به جنگ جمل بیان کرد: در جریان جنگ جمل وقتی امیرالمومنین (ع) وارد بصره شد و بیت المال را تقسیم میکرد به هر کسی ۵۰۰ درهم تعلق گرفت و حضرت سهم خود را هم به عنوان یکی از شهروندان جامعه برداشت، مدتی گذشت و شخصی وارد شد و گفت یا امیرالمونین؛ من از قلم افتادم و چیزی دریافت نکردم، روایت نقل میکند که امیرالمونین (ع) ۵۰۰ درهم سهم خود را با او داد و در بیت المالی که همه آن را تقسیم کرده بود، ایستاد و دو رکعت نماز خواند. بنابراین در جامعه اسلامی زمانی که از حق مردم صحبت میکنیم، در واقع مردم در مواهب حکومتی، یارانهها و بیت المالی که تقسیم میشود، حتی بر حاکم جامعه اسلامی نیز مقدم اند.
و اما آن مشروعیتی که به مردم القا میشود، این است که مردم در تعیین نوع حاکم دخالت دارند و البته شما میتوانید با ابزارهای رسانه، ذائقه مردم را تغییر دهید، همانگونه که معاویه ذائقه مردم را نیست به امام مجتبی (ع) و گرایش مردم نسبت به خود تغییر داد. اما آنچیزی که در نظام اسلامی به نام مردم مطرح میشود به مشروعیت مربوط نیست، چراکه پیشتر ذکر کردیم که تشکیل حکومت یک تکلیف است و همانطور که بر من شهروند عادی واجب است برای تشکیل این حکومت قیام کنم، بر امام هم واجب است. اما آنچه باید در حکومت لحاظ کنیم حق و حقوق مردم است. به عنوان مثال فرض کنید در یک دوره از دورههای مجلس گفتند که ما به نمایندگان مجلس خودرو دنا پلاس میدهیم، برخی از نمایندگان قبول کردند و برخی هم نه. اگر این مورد را در نظام اسلامی بسنجیم، نماینده مجلس حق ندارد چنین هدیهای را دریافت کند و اگر نماینده مجلس یا مسئولی چنین هدیهای را دریافت میکند، در حالی که مردم در صف و در انتظار هستند، چنین نمایندهای نباید ادعا کند نماینده مردم در نظام اسلامی است.