به گزارش خبرنگار مهر، «آیینه اقوام» عنوان مجموعه نمایش رادیویی به روایت و کارگردانی زندهیاد مهرداد عشقیان است که سفری به دنیای آئینهای رمضان در ایران زمین است. این مجموعه ۳۰ قسمتی از تولیدات ادارهکل هنرهای نمایشی رادیو است که به پیشنهاد و همراهی ایوب آقاخانی در خبرگزاری مهر منتشر میشود.
کرامت رودساز، محمد یگانه، محمد آقامحمدی، حسن تسعیری، هرمز سیرتی، بهادر ابراهیمی، احمد لشینی، ماندانا محسنی، راضیه مومیوند، ماندانا اصلانی، معصومه عزیزمحمدی به عنوان بازیگر این مجموعه حضور دارند و دیگر عوامل مجموعه رادیویی «آئینه اقوام» نیز عبارتند از نویسنده: سهیلا خدادادی، محقق: ناصر ملاییان، افکتور: محمدرضا قبادیفر، صدابرداران: پیروز صدرایی و محسن جوادی، تهیهکننده و سردبیر: ناهید گودرزی.
بیست و نهمین قسمت «آئینه اقوام» با مدت زمان ۲۵ دقیقه و ۴۶ ثانیه با سفر به تهران به آئینهای مردم این شهر در ماه مبارک رمضان میپردازد.
بیست و نهمین روز سفر «آیینه اقوام» اینگونه آغاز میشود:
«زمان اینقدر زود میگذره که گاهی خودمون هم نمیدونیم کی اومدیم و کی باید بریم. زمان اینقدر زود میگذره که دلم نمیاد بگم امروز بیست و نهمین روز از ماه مبارک رمضانه. فقط چند ساعت باقی مونده تا این ماه خدایی به آخر برسه. چارهای نیست، باید تسلیم گذر زمان شد. اما خب بازهم خدا رو شکر که عمرمون رو بیهوده هدر ندادیم و تا تونستیم از این ماه با برکت بهره بردیم. تو دل هر سفر به مفهومی از زندگی رسیدیم. خدا رو شکر که کنار بندهگان خدا پای سفره سحری و افطاری با صفای دل همین مردم یه لقمه نون حلال خوردیم. امروز بیست و نهم ماه رمضانه، بیست و نهمین روز از سفر به دل آیینها و رسم و رسوم ایرانیان در ماه رمضان. سفری پر از درس و پر از رمز و راز. خدایا جز تکرار نام تو چه ذکری زیبندهتره؟ پس فقط و فقط به امید تو.»
در این روز هم «حاج عمو» و «اسماعیل» آیینهای رمضانی مردم تهران قدیم را به ما معرفی میکنند.
در تهران قدیم مردم تقریباً ۳ ساعت مانده به اذان صبح از خواب بیدار میشدند و پخت و پز را شروع میکردند و عدهای هم سواد خواندن و نوشتن داشتند شروع به خواندن دعای سحر میکردند. از همان موقع که صدای دعا و مناجات به گوش میرسید کم کم شور و هیجان و سر و صدایی در شهر میپیچید. در نهایت شهر یکپارچه بانگ و فریاد میشد.
در تهران قدیم اولین نفری که برای سحر بیدار میشد باید دیگران را هم بیدار میکرد از این رو با مشت به دیوار همسایه میکوبید. این مشتکوبی آنقدر ادامه پیدا میکرد تا همه مردم شهر بیدار شوند. این رسم را «مشتکوبی» میگفتند.
راوی در این بخش به نذر «حلوای پانزدهم» اشاره میکند که یکی از رسوم مردم مازندران در ماه مبارک رمضان است که طی آن خانمها قند، چای، خرما و زغال را به مسجد میبردند و همانجا برای افطار چای دم میکردند و به روزهداران میدادند.
همچنین در گذشته در شهر ساری مردم برای زندانیها افطاری میبردند.
در ادامه این روز از سفر «طلعت خانم» از آیینهای رمضانی مردم تبریز برای ما میگوید.
در تبریز در روزهای اول ماه مبارک رمضان بچههای برای افطار به خانه پدر و مادرهای خود میرفتند. افطاری دادن هم از نیمه دوم ماه مبارک رمضان آغاز میشد. در قدیم هم مردم تبریز برای بیدار کردن یکدیگر در هنگام سحر به دیوار همسایهها میکوبیدند.
در سفرههای سحر و افطار زنان تبریزی همه نوع غذا، آش و کلوچه قرار میدهند.
به گفته «خان عمو» از کتاب «طهران قدیم» جعفر شهری نقل میکند که در تهران قدیم با آغاز ماه مبارک رمضان مخصوصاً نیمه اول ماه کسب و کار برخی صنوف مانند پزندههای نهاربازاری از قبیل چلویی و دیزیپز و قهوهچی با آغاز ماه رمضان تعطیل بود و برخی کارها نیز نظیر حکیم، دوا فروش و رگ زن، دندانساز و سلمانی کساد بود. بر خلاف این کسبه برخی نظیر حمامها، معرکهگیرها، ساعتسازها و فروشندگان قرآن و شمایل و عکس، دعا، سجاده و کفن و از این دست نیز بازارشان پر رونق بود.
در تهران قدیم بسته به اینکه ماه رمضان در چه فصلی بود غذا و خوراکیها متفاوت بود، در زمستان غذاهای پر چرب و پر گوشت و در تابستان غذاهای کم چرب و کم گوشت مصرف میشد.
در تهران قدیم، نزدیک غروب شب اول ماه شوال که میشد، مردم از لحظه غروب تا یک ساعت از شب رفته روی بلندیها به دنبال رویت حلال ماه بودند. اگر حلال ماه به اجماع رویت میشد فردا را روز عید اعلام کرده و جشن میگرفتند وگرنه منتظر رسیدن تلگراف از کربلا و نجف میشدند و اگر تلگرافی نمیرسید خودشان تلگرافی به علمای کربلا و نجف ارسال کرده و کسب تکلیف میکردند.