به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «ابن ابی الحدید و فهم نهج البلاغه» اثر محسن رفعت در ۵۵۲ صفحه به همت مؤسسه بوستان کتاب به چاپ رسید.
ابن ابی الحدید، ادیب و شاعر، از آن دسته افرادی است که با التفاط به دریای معانی و مفاهیم نهج البلاغه در برابر آن سر تعظیم فرود آورده، آنگاه در قامت بزرگترین و مشهورترین شارح این کتاب ارزشمند و ماندگار، مجذوب کلام امیر (ع) بیان شده و کتاب ارزشمند شرح نهج البلاغه را نگاشته است.
کتاب پیش رو تلاشی است برای فهم روش تفسیری ابن ابی الحدید و میکوشد روش تعامل او با حدیث و روایت را دریابد و منابع او را برای تفسیر این گوهر مکتوب اعتبارسنجی کند و لغزشهای احتمالی شارح را بر اساس رجوع به منابع توضیح دهد.
ساختار اثر
این کتاب در پنج بخش تألیف شده است؛ بخش اول به بررسی کلیاتی درباره سیره و شخصیت علمی ابن ابی الحدید، جایگاه و منزلت ویژه و مسئولیتهای شارح معتزلی در دولت عباسی و نیز آثار و مصنفات وی که میراث کتابخانه بزرگ عربی و اسلامی است، اختصاص دارد. ضمن این که نکاتی در مورد نهج البلاغه، گردآورنده آن، شروح نهج و رفع اوهام مشککین در صحت انتساب آن و امیر مؤمنان (ع) و… ارائه شده است.
بخش دوم در مورد «روش فقهالحدیثی ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه» میباشد که در قالب چهار مبحث ساختار کلی، دورنمای شرح، عناصر مهم مشترک در شرح کلام امام (ع) و استخراج روشهای شارح برای شرح کلام امام (ع) تبیین شده است.
موضوع اصلی بخش سوم «منابع شارح در فهم روایات» است که در قالب منابع روایی، حدیثی، تاریخی، لغوی، فلسفی، کلامی و عرفانی و دیگر منابع متفرقهای که شارح از آن بهره جسته است، بررسی شدهاند.
بخش چهارم ویژه «اصول نقد حدیث از نظرگاه شارح معتزلی» است که در طی مباحثی بررسی شده که عبارتند از: رویکرد نقدی و نقد گرایی ابن ابی الحدید، روشها و ملاکهای نقد حدیث از دیدگاه ابن ابی الحدید، موضع شارح به روایات مختلف و تعامل وی با آنها و نقد ابن ابی الحدید به شارحان پیش از خود.
در بخش پنجم که با عنوان «بررسی آسیب شناسی فهم حدیث ابن ابی الحدید» به رشته نگارش درآمده است، طی سه فصل به نقادی شارحان به ابن ابی الحدید، ارزیابی نقدها و دفاع از ابن ابی الحدید و در نهایت نقد مؤلف به ابن ابی الحدید پرداخته شده است.
برشی از اثر
برای فهم متن ادیبانه و پرواژهای چون نهج البلاغه، به ناچار تسلط نسبتاً بالایی بر اکثر علوم ادبی عربی لازم میباشد که بدون چنین ابزاری بیشک برداشتهای ناصحیح و ناقص فراوانی را شاهد خواهیم بود.
در نزد ابن ابی الحدید فضیلت خطیب و ادیب ماهر مبتنی بر دو امر است: ابتدا دامنه و شیوه به کارگیری مفردات و واژگان، دوم ترکیبات استفاده شده در کلام وی.
ابن ابی الحدید چارچوب اصلی به کارگیری الفاظ را آسان و به دور از غموض و پیچیدگی بودن آن میداند که الفاظ سخت، ناهمگون و پیچیده در آن جایگاهی ندارند و همین اساس است که کلام را دل نشین و اثر پذیر خواهد کرد.
وی کلام علی (ع) در نهج البلاغه را مبتنی بر رعایت همین چارچوب میداند که سبب اثرگذاری آن بر خطیبان و ادیبان شده، تا آنجا که خود را وامدار به کلام ایشان میدانند. از همین روست که شارح، بیان واژگان را بنیان و سنگ بنای شرح گذارده و در بسیاری موارد پیش از ورود به اصل موضوع مورد بحث به بیان الفاظ غریب و واژگان مشکل میپردازد.