کتاب «من طلبه ام؛از رابطه تا ارتباط» اثر عباس آزاد در ۱۹۲ صفحه به همت مؤسسه بوستان کتاب به چاپ رسید.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «من طلبه ام (از رابطه تا ارتباط)» اثر عباس آزاد در ۱۹۲ صفحه به همت مؤسسه بوستان کتاب به چاپ رسید.

بر اساس پژوهش‌ها، از مهمترین مهارت‌هایی که بر تمام ابعاد زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، و بین المللی و در همه عرصه‌های تحصیل، پژوهش، تدریس، اجتهاد و تبلیغ طلاب، مؤثر بوده و حتی تأثیر بسزایی در تأمین، افزایش یا کاهش سلامت جسمی، روحی و معنوی آنان دارد، سطح و توان ارتباطی (با خود، خدا، خلق و خلقت) و میزان بهره گیری از مهارت ارتباطی است.

این نوشتار با بهره گیری از مطالب علمی و آموزه‌های دینی، در صدد است با بیانی شیوا به بازشناسی مفهوم ارتباط، مهارت ارتباطی بپردازد و با بررسی ویژگی‌های عناصر ارتباط و انواع مهارت‌های ارتباطی و شناسایی عوامل و راهکارهای ارتباط سالم و سازنده، نکاتی کاربردی را در این زمینه به روحانیان یادآوری کند.

در عرصه تبلیغ، اهمیت آشنایی با این مهارت و میزان بهره گیری از آن کاملاً ملموس و حائز اهمیت است تا آنجا که جان مایه اصلی فرآیند تبلیغات در هر شکل و روش آن برخورداری از اصلی ارتباط است. تبلیغ از مقوله ارتباط است و هسته مرکزی تبلیغات را از نظر نوع اثرگذاری و کیفیت کارکرد آن تشکیل می‌دهد. در واقع ضروری‌ترین امر برای یک مبلغ (حتی اگر چهره به چهره نباشد) ایجاد ارتباط قوی میان خود و مخاطب است. اگر مخاطب، احساس ارتباط با مبلغ را نداشته باشد، توجهی به او نمی‌کند، سخن او را نمی‌شنود و نوشته اش را نمی‌خواند. بنابراین، ضروری بودن رابطه امری بدیهی است.

ساختار اثر

این کتاب در هشت فصل (مبحث) تألیف شده است؛ فصل اول از این کتاب با عنوان مفهوم شناسی به نگارش درآمده و در آن ارتباط، تفاوت رابطه و ارتباط و مهارت‌های ارتباطی مورد بررسی قرار گرفته و عناصر ارتباط (فرستنده، گیرنده و پیام) شرح داده شده است.

در فصل دوم از این کتاب با عنوان «اهمیت، آثار و پیامدهای مهارت‌های ارتباطی»، آثار ارتباط و پیامدهای ضعف یا فقدان ارتباط مؤثر مورد تأکید قرار گرفته است.

در سومین فصل از کتاب مذکور، ویژگی‌های مهم ارتباط مورد بررسی قرار گرفته است که عناوین آنها عبارتند از: ارتباط فرایندی پویاست، ارتباط فرایندی برگشت ناپذیر است، ارتباط فرایند محتوایی و زمینه‌ای است، ارتباط هدفمند است و….

«اصول ارتباط میان فردی» عنوان چهارمین فصل از کتاب حاضر است که در آن مضامینی همچون ارتباط یک خیابان دو طرفه است و شیوه ارسال پیام همواره بر روی نحوه دریافت آن تأثیر می‌گذارد، مورد تأکید نویسنده قرار گرفته است.

در فصل پنجم از این کتاب «شایستگی ارتباطی» به رشته تحریر در آمده است.

نویسنده در ششمین فصل از کتاب حاضر با عنوان «انواع سبک‌های ارتباطی» در سه دسته به تقسیم بندی سبک‌های ارتباطی پرداخته است که عبارتند از: تقسیم بندی اول (سازشگر، سرزنشگر، بیش از حد منطقی و…)، تقسیم بندی دوم (مؤلفه‌های چهارگانه و سبک‌های چهارگانه) و تقسیم بندی سوم (الگوی سازش کارانه یا منفعلانه، الگوی پرخاشگرانه و الگوی جرأت مندانه).

فصل هفتم از این کتاب با عنوان «انواع مهارت‌های ارتباطی و راهکارهای افزایش آن» به بیان ارتباط کلامی (اهمیت ارتباط کلامی در آموزه دینی و تعریف ارتباط کلامی) پرداخته، ارتباط غیرکلامی (چیستی ارتباط غیر کلامی، اهمیت ارتباط غیر کلامی و کانال‌های ارتباط غیر کلامی (حالات چهره و تماس چشمی)) را مورد بررسی قرار داده و مهارت گوش کردن فعال (تفاوت گوش دادن با شنیدن و انواع گوش دادن) را به رشته تحریر درآورده است.

هشتمین و آخرین فصل از کتاب مذکور به عنوان «موانع ارتباط مؤثر» به نگارش در آمده است که در آن نویسنده به تبیین ترس و ستایش افراطی پرداخته، و تحقیق و گفتگوی آمرانه و منفعلانه را مورد تأکید قرار داده و مجادله و پیش داوری را بررسی کرده است.

تفاوت گوش دادن با شنیدن

برخی افراد بین شنیدن و گوش دادن تفاوت قائل نیستند و این دو را مشابه فرض می‌کنند، در حالی که این دو واقعاً یک فعالیت مشابه و یکسانی نیستند. بین شنیدن و گوش دادن تفاوت هست؛ به عبارت دیگر، برخورداری از موهبت خوب شنیدن به معنای شنونده خوب بودن نیست؛ به تعبیر زیبای امیر مؤمنان (ع): … لَاکلُّ ذی سَمع بِسَمِیع… نه هر دارنده گوشی شنواست».

شنیدن، صرفاً ادراک صداست. بیشتر مردم تقریباً به طور مداوم صداها را می‌شنوند. صدای موتور یخچال آشپزخانه، صدای ناگهانی دزدگیر ماشین همسایه و… همه صداهایی است که ممکن است در لحظه‌ای از ساعات شب شنیده شود.

شنیدن، فرآیند منفعلی است و هنگامی روی می‌دهد که امواج صوتی استخوان کوچک و خاصی را در گوش داخلی به ارتعاش درآورد و از آن مسیر سیگنال‌هایی به مغز ارسال شود. گوش دادن، بر خلاف شنیدن، یک فرایند فعال در توجه کردن به صدا [نماد + نحوه ارائه + محتوا] و ارجاع دادن معنای آن صدا و انجام واکنش به آن است؛ بنابراین، شنیدن بخشی از فرایند گوش دادن است و گوش دادن بدون بخش مذکور، گوش دادن نیست. در حالی که بعضی وقت‌ها بدون این که بشنویم، گوش می‌دهیم و در نتیجه، ادراک ما می‌تواند دچار اختلال شود. به عبارت دیگر «گوش دادن» عملی ارادی است که نیاز به دقت و توجه دارد اما «شنیدن» عملی غیر ارادی است که به دقت نیاز ندارد.

در ادبیات و زبان عربی نیز گوش کردن را با واژه «استماع» و شنیدن را با واژه «سمع» بیان می‌کنند.