خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _فاطمه میرزاجعفری: کتاب «من و آقای همسایه» نوشته علیرضا متولی داستان دختری هفدهساله به نام افسانه است که پدرش را به دلیل بیماری از دست میدهد. بعد از فوت پدر، زندگی افسانه دچار تلاطم میشود و با مشکلات متعدد اقتصادی، اجتماعی درگیر میشود. او در جدال با مشکلاتش با انواع شبهات اعتقادی مواجه میشود که نویسنده در این اثر سعی کرده به شبهات مطرح شده درباره توسل به امامان معصوم، اسراف، کمک به هم نوع، احترام به بزرگترها در قالب گفتگوها پاسخ دهد.
توجه به نکات اخلاقی در خلال داستان، خویشتنداری، تعهد، وفاداری، احترام به والدین، گذشت و … از مفاهیم ارزشمند کتاب است. اشتباهات رایج در امر به معروف، مدیریت احساسات در رابطه میان دختر و پسر، از جمله مسائل محتوایی است که نویسنده در این اثر به ان توجه کرده است.
به بهانه چاپ جدید این کتاب توسط انتشارات به نشر (آستان قدس رضوی) با علیرضا متولی نویسنده آن به گفتگو پرداختهایم.
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید:
* آقای متولی در ابتدا از ایده و چگونگی شکلگیری «من و آقای همسایه» بگویید!
در سال ۹۷ از طرف انتشارات به نشر دعوت شدم برای نگارش کتابی با موضوعیت یکی از ائمه اطهار در واقع پروژهای در انتشارات به نشر در جریان بود که با محوریت زندگی ۱۴ معصوم رمانهایی امروزی نوشته شود. پس از پذیرش کار، نگارش کتاب را آغاز کردم و طبق توافقاتی که داشتیم من یک سال و اندی بر روی این کتاب وقت گذاشتم که در سال ۱۴۰۰ منتشر شد و در حال حاضر به چاپ دوم رسیده است.
* به نظر شما قالب داستانی بستر خوبی برای پرداختن به مسائل دینی است یا نه؟
به نظر من پرداختن به مسائل دینی به زبان داستان ممکن و ضروری است. خداوند هم در قرآن برای یادگیری و عبرت بندگانش از داستان استفاده کرده است که سرآمد آن قصه حضرت یوسف و قصه حضرت موسی است. اگرچه قصه تأثیرات عمیقتری بر انسانها دارد اما شکلهای متنوع و جذاب هنری میتواند برای ارائه مطالب استفاده شود. چرا که هریک از اشکال هنری میتواند ایدهای برای تحریک شاخک های حسی مخاطب به لحاظ لذت بردن از آن باشد و قسمتی از مغز را که مربوط به لذت است تحریک کند. که خواننده ضمن لذت بردن بتواند با آن موضوع ارتباط برقرار کند و با آن همراه شود.
به نظر من پرداختن به مسائل دینی به زبان داستان ممکن و ضروری است. خداوند هم در قرآن برای یادگیری و عبرت بندگانش از داستان استفاده کرده است که سرآمد آن قصه حضرت یوسف و قصه حضرت موسی است
* این کتاب برگزیده جایزه قلم زرین شده است. به نظرتان این جایزه چه تأثیری بر جریان ادبی داشته است؟
خب کارکرد تبلیغاتی هر جشنوارهای که در ایران برگزار میشود یک ماه است و این موضوع نشان دهنده این است که گویی جشنوارهها بر حسب تکلیف، هر سال یا هر دو سال یک بار برگزار میشوند. در حالی که اگر جشنوارهای میخواهد بر جریان ادبی کشور تأثیر بگذارد، باید کیفیت داوری و کیفیت داورهایش را بالا برد و دیگر اینکه پیگیر معرفی و رسانهای شدن آثاری که انتخاب شده است باشد.
انجمن قلم نیز چند ماه پس از انتخاب اثر به عنوان کتاب برگزیده، جلسه نقد و معرفی آن را برگزار کرد که خیلی خوب بود اما برای ساخت یک جریان ادبی کافی نبود؛ این مسئله تنها درباره کتاب «من و آقای همسایه» نیست بلکه در طول سالهایی که جشنوارههای متعدد برگزار میشوند این اتفاق نیفتاده است؛ در حالی که یک جایزه باید بتواند تیراژ فروش کتاب را بالا ببرد. به بیان دیگر جوایز باید بتوانند میزان دست به دست شدن کتابها و انتخاب از طرف مخاطبان را افزایش دهند.
* بهعنوان نویسنده کودک و نوجوان نظرتان درباره افزایش حجم ترجمه نسبت به تألیف در این حوزه و عدم اقبال نویسندگان برای ورود به آن چیست؟
یک بخش عمده این مشکل مسئله اقتصادی است. خود من شخصاً برای نگارش این کتاب مبلغ قابل توجهی را دریافت نکردم در کارهای دیگر هم به این شکل است وقتی که نویسنده درآمد خوبی ندارد برای نگارش کتاب وقت نمیگذارد و سعی میکند تعداد عناوین خود را بیشتر کند؛ به این ترتیب کیفیت کارها پایین میآید و رقیب خارجی به بازار میآید که بر روی کیفیت متمرکز شده است. اگرچه خیلی از ترجمهها هم به درد نمیخورند ولی در همین حد هم آنقدر کشش و جذابیت دارد که کودک و نوجوان ما به این کتابها جذب میشوند، این ایدئولوژیها در حال غلبه به دنیا هستند و اگر ما بخواهیم کیفیت و تنوع را بالا ببریم باید درآمدهای مالی کارها را بالا ببریم که نویسنده با خیال راحت برای کار خود وقت بیشتری بگذارد و تحقیق کند، اما اگر چنین نباشد نویسنده چندین کتاب مینویسد که کیفیت ندارد.
* وقتی قالب داستانی را برای پرداختن به مسائلی انتخاب کنیم که حول محور زندگی ائمه (ع) قرار دارند، احتمال حفظ نشدن خط سیر داستانی از طرف نویسنده و ادغام تخیل در کتاب افزایش پیدا میکند و ممکن است خواننده با مطالعه چنین داستانهایی در دوراهی تشخیص صحت داستان قرار گیرد. نظر شما چیست؟
ببینید زندگینامه ائمه را به صورت داستانی نمیتوان نوشت و هرکس که اقدام به نگارش چنین کتابهایی میکند به دلیل فقدان اسناد معتبر نمیتواند کار مناسبی را ارائه دهد. زندگی نامه ائمه را در یک صفحه میتوان نوشت، چراکه از زندگی این بزرگواران تک داستانهایی به ما رسیده است که بیشتر آنها هم در صحت دید وجود دارد. پس نمیتوانیم آنها را به صورت رمان دربیاوریم. مگر اینکه رمانی بنویسیم با شخصیتهایی دیگر اما حضرات ائمه در زندگی و شخصیت آنها نقش مفید و مؤثر داشته باشند.
کتاب «من و آقای همسایه» هم به زندگی امام جواد (ع) نپرداخته است بلکه به نقش معنویت و گرایش به نیروهای معنوی، انسانهای معنوی و آرامشی که از طرف آنها در زندگی امروزی میتوانیم به دست بیاوریم پرداخته است. البته کسی که چنین نوشتهای را مطالعه میکند. به طور عمیقتری با شخصیت اصلی اما پنهان داستان ارتباط برقرار میکند.
ببینید زندگینامه ائمه را به صورت داستانی نمیتوان نوشت و هرکس که اقدام به نگارش چنین کتابهایی میکند به دلیل فقدان اسناد معتبر نمیتواند کار مناسبی را ارائه دهد
* چه شد سراغ دختران و مسائل آنها برای نگارش رفتید؟
این به جهانبینی من بر میگردد. که بخشی از آن مربوط است به مسائل جامعه شناختی. به نظرم میآید کشورهای در حال توسعه نظیر ما نقش زنان را در اداره جامعه به فراموشی سپرده اند. گرچه در دهههای اخیر فعالیتهایی در این زمینه مشاهده میشود اما هنوز هم بسیاری از کارگزاران و برنامه ریزان، زنان را برای خانه و شوهر داری و بچه داری و آشپزی میپسندند. در حالی که در همه شئونات زندگی از خانواده گرفته تا جامعه مدنی این زنان هستند که نقش اصلی را به عهده دارند. حتی اگر دیده نشوند. اگر میخواهید جامعهای را به ابتذال بکشانید باید زنان آن جامعه را به ابتذال بکشانید. این یک سیاست استعماری است که در تمام دنیا در حال اجراست. حالا اگر میخواهیم زن را به سمت کرامت و شئوناتی که خداوند به او عطا کرده سوق بدهیم باید از دخترها از همان سنینی که به دنیا می آیند تا جوانی کار کنیم.
در دهه هفتاد با همین منظور مجلهای منتشر کردم به نام مهتاب که ویژه دختران و مسائل آنان بود که البته دوام نیاورد. برای همین مطالعات زیادی در زمینه مسائل دختران داشتهام و رشته تحصیلی ام نیز روانشناسی بوده است همچنین احساس میکنم که دختران ما گرایش بیشتری به مطالعه دارند و بیشتر کتاب میخوانند؛ بنابراین اگر بتوانیم خوراک مناسبی در اختیارشان قرار دهیم و آنها را از فضاهای مجازی غلط انداز دور کنیم کار بزرگی انجام دادهایم.
* به نظر شما داستان دینی در ادبیات کودک و نوجوان چهجایگاهی دارد؟ بهنظرتان از طرف کودک و نوجوان مورد پذیرش واقع شده یا نه؟
بله؛ بچهها این داستانها را مطالعه میکنند. اما متأسفانه هنوز کیفیت کارها پایین است چرا که بیشتر کارها سفارشی هستند و توسط ارزانترین نویسندهها و ناشران ضعیف و یا ناشران قوی با مدیران کم اطلاع نوشته و منتشر میشوند. با این حال آثار فاخری هم وجود دارند. شما هنوز نمیتوانید بدیلی برای اثر «قصه ای به شیرینی عسل» نوشته شکوه قاسم نیا در باره زندگی پیامبر آن هم برای سنین پایین پیدا کنید.
در حال حاضر بیشتر کارهایی که در حوزه دینی جذابیت داشته است و در میان مردم اقبال دارد، مطالبی است که نویسنده برای خود و دلش و ایمانش نوشته است. مثلاً تابلوی عاشورای فرشچیان یا فیلم روز واقعه را همه دوست دارند چراکه نقاش یا نویسنده و کارگردان آن را برای ایمان خودش نوشته و ساخته است. سفارشی بودن اثر اشکالی ندارد به شرط آن که نویسنده یا هنرمند سفارشی بگیرد و در باره اش دست به خلق هنری بزند که منطبق بر ایمانش باشد.
* از طرف ناشران چهطور؟ آیا اقبال کمتری برای دریافت آثار تألیفی وجود دارد؟
بله؛ ناشران گرایش بیشتری برای دریافت کتابهای ترجمهای دارند به این دلیل که حق التالیف و حق التصویر نمیدهند و هزینه تمام شده کتابشان ارزانتر میشود. اگرچه بسیاری از این کتابها که ترجمه میشوند به درد فرهنگ ما نمیخورند اما جذابیتهایی دارند که مخاطب را جذب میکنند، مثلاً کتابهایی هستند که ترجمه اند و به چاپهای بالاتر می رسند. اما از آن طرف کتابهای ایرانی سیر موفقیت طولانیتری را طی میکنند.
* و حرف آخر؟
کتاب «من و آقای همسایه» برای دختران، مادران، برادران، مربیان مدرسه و امور تربیتی مناسب است. من سعی کردم وضعیت یک دختر را در جامعه امروزی با توجه به عواملی که برشمرده شد بنویسم. شخصیت داستان من در مدرسه درگیریهایی را دارد و از طرفی با خانواده نیز درگیر است همچنین داستان کتاب روانشناسی مادر و دختر، خواهر و برادر و مربی را دنبال میکند و فقط برای دختران نیست. توصیه میکنم این کتاب توسط پدر و مادران و مربیان مدرسه مطالعه شود چراکه با مطالعه آن متوجه مسائل دختران میشوند.