به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «زندگی من؛ زندگینامه خودنوشت گلدا مایر نخست وزیر و وزیر امور خارجه اسبق رژیم صهیونیستی» نوشته گلدا مایر بهتازگی با ترجمه مختار مجاهد توسط انتشارات موسسه مطبوعاتی ایران منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب هشتمینعنوان مجموعه «جبهه مقاومت» است که اینناشر چاپ میکند.
گلدا مایر یا به تلفظ صحیح گلدا مَییر یکی از پایهگذاران رژیم صهیونیستی اسرائیل است که تعصب شدیدی هم روی مرام صهیونیسم داشت. او در عین داشتن زندگی سیاسی و دستداشتن در جنایات صهیونیستها، زندگی خانوادگی و فرزندانی هم داشت و خاطراتش از هر دو برای مخاطبان و علاقهمندان تاریخ اسرائیل جذاب است. او یکسال سفیر رژیم صهیونیستی در مسکو، ۷ سال وزیر کار، ۱۰ سال وزیر امور خارجه و ۵ سال هم نخستوزیر اینرژیم بود و در اینمدت برگههای قرمز (کشتن و حذف) تعدادی از مبارزان فلسطینی و ضداسرائیلی را امضا کرد.
مایر برای رسیدن به آرمان صهیونیستی از زندگی شخصی خود و همسرش گذشت. بنابراین بهگفته مترجم کتاب پیشرو نباید انتظار داشت حوادث را بهطور صادقانه و آنگونه که بودهاند نقل کند. بلکه حوادث در روایت او آنطور که مصلحت اسرائیل است روایت میشوند. او گاهی در کنار ذکر بدیهیات دروغ میگوید و میخواهد مخاطب به هوای ذکر آنبدیهیات، دروغها را نیز باور کند. مختار مجاهد مترجم «زندگی من» میگوید گلدا مایر با اینکتاب حتی پس از مرگش هم در پی تحقق آرمانهای صهیونیستی است. زندگی گلدا مایر از روسیه شروع شد و به سرزمینهای اشغالی فلسطین ختم شد.
مجتبی رحماندوست دانشیار مطالعات فلسطین دانشگاه تهران در یادداشت کوتاهی که برای اینکتاب نوشته میگوید زندگینامه گلدا مایر کتاب عجیبی است. چون هم رمان است و هم نیست. یکزندگینامه داستانی و رمان تاریخی است. تاریخگویی مستقیم نیست و هزاران رگه پیدا و پنهان داستانی لابهلای سطورش نهفته است که خواندنش را جذاب میکند. رحماندوست میگوید اینکتاب، اعترافی بزرگ در برابر تاریخ و جغرافیای جهان است و به مسئولین جمهوری اسلامی ایران هم میآموزد نتیجه کار و تلاش شبانهروزی چندیندهساله چگونه است.
زندگینامه خودنوشت گلدا مایر ۱۵ فصل دارد که عناوینشان بهترتیب از اینقرار است: «دوران کودکی»، «بلوغ سیاسی»، «من فلسطین را انتخاب میکنم»، «شروع یکزندگی جدید»، «مشقتها و پیشگامان»، «مبارزه با هیتلر»، «پیکار با بریتانیا»، «ما به استقلال میرسیم»، «سفیر اسرائیل در مسکو»، «ما حق حیات داریم»، «کشورهای آفریقایی و دیگر دوستان اسرائیل»، «ما تنها هستیم»، «نخستوزیری»، «جنگ عید کیپور» و «پایان راه».
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
هر زمان که نظارت بریتانیا در محدودکردن انتقال یهودیان به فلسطین بیشتر میشد و گشتهای آنان به حالت آمادهباش کامل درمیآمدند، سفر با اینکشتیهای کهنه، کثیف و مملو از مهاجر، بسیار خطرناکتر میشد. تنها یهودیانی که از اردوگاههای مرگ در اروپا بهسمت فلسطین فرار میکردند، مورد تعقیب و بازداشت حکومت بریتانیا قرار نمیگرفتند، بلکه فعالیتهای هاگانا نیز بهشدت تحت نظر بود و هر نوع تسلیحاتی که در اختیارش قرار داشت، بعد از شناسایی فوری مصادره میشد، گهگاه وقفهای در ردگیری و نظارت حکومت بریتانیا پیش میآمد، اما بلافاصله محدودیت یا اقدام جدیدی ضد یهودیان فلسطین اعمال میشد و همین امر هاگانا را مجبور میکرد بیشتر به فعالیتهای زیرزمینی روی آورد.
دوسال از آن دوران برایم به دلایل شخصی و سیاسی و بسیار برجسته است و هرگز نمیتوانم فراموش کنم. در سال ۱۹۴۳ م ساره پیش من آمد و گفت که برای کمک به تاسیس کیبوتس جدیدی در صحرای نقب، تصمیم گرفته است ترک تحصیل کند. یک سال بیشتر تا زمان پایان تحصیلاتش در دوره دبیرستان نمانده بود، ساره دختری شیرین، خجالتی و بسیار جدی بود و از نظر تحصیلی نیز در مقایسه با مناخیم، که کاملا مجذوب موسیقی شده و تصمیم داشت ویولننوازی حرفهای شود، بسیار بهتر و موفقتر بود. اگرچه موضوع هیچگاه بهطور صریح در منزل مطرح و بررسی نشده بود، هر دو فرزندم همانند تمام نوجوانان دیگر جامعه یهودی سرزمین فلسطین در فعالیتهای هاگانا مشارکت داشتند. اگرچه اینجوانان چیزی از فعالیتشان نمیگفتند، تمام پدران، مادران و معلمانشان میدانستند که اغلب تاخیرشان در رسیدن به منزل یا مدرسه به این دلیل است که آنان در حال انجام فعالیتی محرمانه یا جابهجایی و انتشار بیانیهها، بروشورها و پوسترهای هاگانا هستند.
اینکتاب با ۶۸۰ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۱۰ هزار تومان منتشر شده است.