به گزارش خبرنگار مهر، چندی پیش همایشی با عنوان «سی سال پس از ریچارد فرانک» با محوریت فلسفه پساکلاسیک دوره اسلامی و نظریات ابن سینا و غزالی در دانشگاه یِیل برگزار شد.
علت اینکه به نظریات ریچارد فرانک در این همایش پرداخته شد این بود که وی حدود سی سال پیش کتابی با عنوان «خلقت و نظام کائنات از منظر غزالی و ابن سینا» نگاشته است.
در این همایش بینالمللی اندیشمندان و اساتید دانشگاهی بسیاری از سراسر دنیا شرکت کردند. در پنل پایانی این همایش که به بررسی مستقیم ریچارد فرانک و تأثیرات او در حیطه فلسفه اسلامی اختصاص داشت اساتیدی چون ترزآن دروارت (استاد فلسفه دانشگاه کاتولیک آمریکا)، جان مکگینیس (دانشیار فلسفه کلاسیک و قرون وسطی دانشگاه میزوری) و فرانک گریفل (استاد مطالعات اسلامی دانشگاه ییل) سخنرانی کردند.
دروارت در بخشی از این سخنرانی گفت: کتاب ریچارد فرانک تا حدی نحوه خوانش ابن سینا را تغییر و بهبود داد. چرا که بسیاری از فلاسفه [در غرب]، ابن سینا را فقط با کتاب شفا میشناختند و تحلیل میکردند. این فلاسفه غالباً خیلی متأثر از ترجمههای کهن لاتین از کتاب شفا بودند حتی اگر متن اصلی به زبان عربی را هم جلوی چشم داشتند.
وی افزود: تعدد کتابهایی که ریچارد فرانک از آثار ابن سینا مطالعه کرده بود من را شگفتزده میکند. این احاطه، کار آسانی نبود چرا که نسخههایی که از آثار ابن سینا وجود داشت نسخههای خوب یا قابل دسترسی نبود و حالا این اشراف و تسلط، رویکرد ما نسبت به ابن سینا را تغییر داد و این تغییر رویکرد باید ادامه هم داشته باشد، زیرا هنوز ما با افرادی مواجهیم که گمان میکنند ابن سینا و اَویسِنا [Avicenna که تعبیر لاتین برای ابن سینا است] یک نفر هستند! متأسفانه باید بگویم که آنها شاید برادر باشند اما دوقلوی همسان نیستند.
کنایه استاد فلسفه دانشگاه کاتولیک آمریکا ازا ینکه ابن سینا با اویسنا فرق دارد به این معناست که چهره شناختهشده از ابن سینا در فلسفه غرب با چهره واقعی او هنوز فاصله بسیاری دارد.
ترجمه از : مائده رحمانی