نمایش رادیویی «باغ شب‌نمای ما» به کارگردانی ایوب آقاخانی بر اساس نمایشنامه زنده‌یاد اکبر رادی تولید و پخش شده که دومین قسمت آن را می‌شنویم.

به گزارش خبرنگار مهر، زنده‌یاد اکبر رادی یکی از نمایشنامه‌نویسان مطرح تئاتر ایران است که آثار وی در عرصه ادبیات نمایشی جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده‌اند.

«روزنه آبی»، «افول»، «از پشت شیشه‌ها»، «ارثیه ایرانی»، «صیادان»، «مرگ در پاییز»، «لبخند باشکوه آقای گیل»، «در مه بخوان»، «هاملت با سالاد فصل»، «منجی در صبح نمناک»، «پلکان»، «تانگوی تخم‌مرغ داغ»، «آهسته با گل سرخ»، «شب روی سنگفرش خیس»، «آمیزقلمدون»، «باغ شب نمای ما»، «ملودی شهر بارانی»، «خانمچه و مهتابی» و «پایین‌گذر سقاخانه» از جمله آثار ماندگار زنده‌یاد رادی در ادبیات نمایشی ایران است.

ایوب آقاخانی که خود در عرصه نمایشنامه‌نویسی و کارگردانی تئاتر از هنرمندان شناخته شده تئاتر ایران است، در عرصه رادیو و نمایش رادیویی به سراغ آثار این نمایشنامه‌نویس تأثیرگذار تئاتر رفته و چندین اثر او را در قالب نمایش رادیویی اجرا کرده است.

«باغ شب‌نمای ما» نوشته اکبر رادی حکایتی خواندنی و شنیدنی درباره ناصرالدین شاه قاجار است. رادی به عنوان نمایشنامه‌نویسی توانمند در این اثر از واژگان رایج در دوره قاجار استفاده کرده است. «باغ شب‌نمای ما» روایت روزهای پایانی حکومت ناصرالدین شاه را روایت می‌کند.

ایوب آقاخانی تنظیم برای رادیو و کارگردانی نمایش رادیویی «باغ شب‌نمای ما» را انجام داده است.

بازیگران این نمایش رادیویی عبارتند از احمد گنجی در نقش ناصرالدین شاه، زنده‌یاد حمید منوچهری در نقش اعتمادالسلطنه، مهین نصری در نقش انیس‌الدوله، فریدون محرابی در نقش ملیجک، مهدی طهماسبی در نقش امین خلوت، علی‌اصغر دریایی در نقش نایب کریم، علی میلانی در نقش یحیی خان، محمد آقامحمدی خواجه الماس، زنده‌یاد مهرداد عشقیان در نقش حاجب‌الدوله، فریبا طاهری در نقش فخرالدوله، مهدی نمینی مقدم در نقش مجدالدوله، سینا نیکوکار در نقش طبیب تولوزان، محمد یگانه در نقش ماستکی، عبدالعلی کمالی در نقش چردکی، محمد مجدزاده در نقش آقامردک.

نرگس موسی‌پور افکتور، پیروز صدرایی صدابردار و مهتاب امینی تهیه‌کننده نمایش رادیویی «باغ شب‌نمای ما» هستند.

در دومین قسمت این نمایش رادیویی با مدت زمان ۲۹ دقیقه و ۵۲ ثانیه، ناصرالدین شاه با مجدالدوله و فخرالدوله در باغ شب نما قدم می‌زند. شاه از فخرالدوله دختر خود می‌خواهد تا خواسته‌ای داشته باشد و دختر از پدر می‌خواهد وقتی به شکار رفت برای او میش بیاورد و شاه می‌پذیرد.

انیس‌الدوله با امین خلوت درباره نجم‌السحر یکی از زنان شاه که با شاه در باغ قدم می‌زنند و صحبت می‌کنند و انیس‌الدوله از او تعریف می‌کند و امین خلوت از اینکه وی از زنی دیگر تعریف می‌کند تعجب می‌کند. ملیجک نزد شاه می‌آید و انیس‌الدوله و امین خلوت هم به جمع ملحق می‌شوند.

ملیجک تنها کسی است که با شاه بدون تعارف صحبت می‌کند و به شاه می‌گوید که در این عمارت کسی چشم دیدن او را ندارد. وی نجم‌السحر را به لباس مبدل مردانه به عمارت بادگیر برده و آن‌جا به همراه گروه موزیک به پایکوبی پرداخته است. شاه از این امر ناخشنود است و ملیجک به شاه می‌گوید که می‌داند چه کسانی قصد دارند او را از چشم شاه بیاندازند و از این امر ناراحت است. ملیجک از گذشته یاد می‌کند که شاه بیشتر به او توجه می‌کرد و مانند الاغ چهار دست و پا می‌رفت و ملیجک روی پشت او سوار می‌شد. ملیجک به شاه پیشنهاد می‌دهد که مالیات‌ها را بیشتر کند تا بتوانند هزینه سفر خارج را تأمین کنند و به سفر بروند.

از صحبت‌های ملیجک، شاه و اطرافیان‌اش می‌خندند ولی ملیجک از دست شاه ناراحت است. شاه از امین خلوت می‌پرسد که برای جلب رضایت ملیجک چه کار کند. شاه از شرایط اطرافیان‌اش خسته شده و می‌گوید حاضر است سلطنت را رها کند اما اطرافیان با چاپلوسی از شاه می‌خواهند چنین افکاری نداشته باشد.

امین خلوت می‌گوید که شاه با بزرگواری خود ملیجک را ببخشد اما نجم‌السحر را سنگسار کند. اعتمادالسلطنه با این پیشنهاد مخالف است و می‌گوید که این امر بهانه دست بدخواهان سلطنت می‌دهد.

انیس‌الدوله هم با پیشنهاد امین خلوت موافق است اما باز هم اعتمادالسلطنه مخالف است و شاه هم با نظر اعتمادالسلطنه موافقت می‌کند.

شاه از اینکه هیچ کدام از درب‌بانان متوجه تردد نجم‌السحر نشده ناراحت است و به جمع می‌گوید اینجا پایتخت سلطنت ایران است یا بازار شام.

شاه در خلوت با اعتمادالسلطنه به گفتگو می‌پردازد. شاه از جر و بحث‌های اعتمادالسلطنه و امین خلوت ناراحت است. اعتمادالسلطنه درباره اتفاقات داخلی با شاه صحبت می‌کند و موارد مختلف را برای شاه ذکر می‌کند؛ اتفاقاتی که بسیاری سطحی است اما برای شاه بسیار مهم است از جمله اینکه خواجه فندقی لاک‌پشت ۱۰۰ ساله نارنجستان را به حرم‌سرای شاه برده و شاه از این امر ناراحت است.

دیگر اتفاق این است که انیس‌الدوله قلیان سلطنتی را شکسته و در اندرونی شاه استعمال تنباکو را ممنوع کرده است.

اعتمادالسلطنه می‌گوید که در سطح شهر اخباری مبنی بر ممنوع کردن استعمال تنباکو است و شاه از این امر هم ناراحت می‌شود و می‌گوید مأموران سلطنت با افرادی که چنین ممنوعیت را به راه انداخته‌اند برخورد کنند.

شاه در پایان درباره خوابی که دیده بود و در آن اعتمادالسلطنه به گونه‌ای دیده شده که گویا قصدش حکومت و صدارت است. شاه از حاجب‌الدوله می‌خواهد خواب را تعبیر کند و اگر تعبیر خواب هم به این معنی باشد گردن اعتمادالسلطنه زده شود اما ….

با هم قسمت دوم «باغ شب‌نمای ما» را می‌شنویم.

برچسب‌ها