علت اینکه شمس الدین محمد شیرازی به «حافظ» تخلص یافته، انس بسیاری است که با قرآن کریم داشته و خود در جای جای شعرش به قرآن دوستی اش اشاره کرده است.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: محمدجواد گودینی نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه یادداشتی را با عنوان «درنگی بر اثرپذیری حافظ شیرازی از آموزه های اسلامی و دینی» نوشته است که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.

مشروح متن این یادداشت را در ادامه می خوانید:

شمس الدین محمد شیرازی که به حافظ تخلص یافته و او را به دلیل گفتار اعجاز گونه اش، لسان الغیب گفته اند، از برجسته ترین سرایندگان ایرانی در سده هشتم هجری و از استوانه های شعر و ادب پارسی به شمار رفته که در میان ایرانیان و ادب دوستان از محبوبیت بی نظیری برخوردار و شهرت وی از مرزهای جغرافیایی عبور کرده و بر گروه بسیاری از شاعران و ادیبان پس از خود در خاور و باختر (از جمله یوهان ولفگانگ فون گوته شاعر و نویسنده آلمانی و از نامداران ادبیات غربی) تاثیر عمیقی برجای نهاده است. این سراینده شیرین گفتار و محبوب، به نوبه خود از فرهنگ اصیل اسلامی، آیات قرآن کریم، روایات، سیره پیامبر (ص) و ادبیات عربی تاثیر گسترده ای پذیرفته و همانند سنایی، مولانا، عطار و غیره تاثیرِ عمیق وی از فرهنگ دینی (به ویژه قرآن کریم) در سروده هایش آشکار و هویداست.

علت اینکه این شاعر نامی و ادیب والامقام به «حافظ» تخلص یافته، انس بسیاری است که با قرآن کریم داشته و آن کتاب آسمانی را از بَر بوده و خود وی در جای جای شعرش بدان تصریح کرده و به قرآن دوستی، علاقه، انس و شیدایی اش نسبت به این کتاب آسمانی اشاره کرده و بدان افتخار می کند:

هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم، ندیدم خوش تر از شعر تو حافظ / به قرآنی که اندر سینه داری، قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت و...

وی با زبانی لطیف و دلنشین و به کارگیری صنایع ادبی، وصف و نقد اجتماعی و اخلاقی را با اندیشه های الهی و عرفانی در می آمیزد و در میان قالب های شعری، بر غزل تمرکز کرده و به توفیقی بزرگ در غزل سرایی دست یافته و می توان او را برترین غزل سرایی پارسی توصیف نمود. (حافظ پژوهی، ص ۲۲).

وی سراینده ای خوش ذوق، آگاه به دانش های زمانه اش، خلاق، دوستدار قرآن و فرهنگ دینی بوده و سروده هایش بزم صوفیان و دوستداران عرفان و طریقِ دوست را می آراید. می توان شعر او را دارای الفاظی اندک و معانی بسیار توصیف نمود که شهرت غزل هایش آفاق را طی کرد و در اندک زمانی به ترکستان و هند و از غرب به عراق و آذربایجان رسید و دوستداران ادبیات را بر سر ذوق آورده و تحسین آنان را برانگیخته است. (حافظ شناسی موضوعی، ص ۲۵).

وی در حدود سال ۷۲۰ هجری در شیراز دیده به جهان گشود (درباره سال تولدش میان تذکره نویسان اختلافی است و نقل های دیگری نیز در این باره وجود دارد). این شهرِ ادب پرور در سده هشتم هجری و همزمان با عصر حافظ دارای ۱۷ محله و ۱۲ دروازه بوده و شهری فرهنگی به شمار رفته و بیش از ۵۰۰ مسجد، خانقاه، مدرسه و دیگر بناهای باشکوه دینی داشته و این رقم قابل توجه، جایگاه دینی و مذهبی این منطقه را در آن روزگار نشان می دهد. در خانقاه ها، صوفیان به آموزش مریدان خویش اشتغال داشته و بسیاری از مشایخ صوفیه در همان خانقاهی که درس می گفتند و روزگار خویش را با شاگردان سپری می کردند، به خاک سپرده می شدند. مدارس نیز در این شهر از رونق قابل قبولی برخوردار بود. بیشتر این مدارس توسط اشراف، درباریان و بزرگان ساخته می شد و هزینه های اداره این مدارس از جمله شهریه طلبه ها و دستمزد اساتید و … را بر عهده می گرفتند. (زندگی حافظ شیرازی، ص ۴۲- ۳۹؛ حافظ شناسی موضوعی، مقدمه).

به هر روی شیراز در زمان حضور حافظ در این شهر، سرزمین فرهیختگان بوده و اسباب پیشرفت و علم آموزی در آن فراهم بوده و شاعرسترگ ایرانی نیز به آن شهر علاقه بسیاری داشته و تمام عمر خویش را در آن سپری کرده است؛ لازم به یادآوری است حافظِ شیرین سخن بر خلاف شاعر دیگر شیرازی (شیخ اَجل سعدی)، تمایل چندانی به سفر نداشته و در طول حیات خویش تنها چند مرتبه از شیراز خارج شده است: سفری به اصفهان، سفری به هرمز و سفری نیز به یزد رفته است. گفته شده به هند نیز سفر کرده که چندان صحیح به نظر نمی رسد. وی به استثنای چند سفر، باقی عمر خود را در شیراز سپری نموده و رغبتی برای بیرون رفتن از این شهر از خود به نمایش نگذاشته است. (زندگی حافظ شیرازی، ص ۳۳۹).

چنانکه اشارت رفت شاعر پرآوازه ایرانی از فرهنگ دینی و اسلامی (از جمله آیات قرآن کریم) هم در قالب و ساختار، هم به کار گیری واژگان قرآنی و هم در مضمون تاثیر شگرفی پذیرفته که بسیار گسترده و فراوان است؛ وی از واژگان عربی نیز در سروده هایش بسیار بهره جسته و برخی سروده هایش، تلفیقی از مصراع های پارسی و عربی است. خود وی در این خصوص (تسلطش بر واژگان عربی) گفته است:

گر چه عرض هنر پیش یار بی ادیبیست / زبان خموش و لیکن دهان پر از عربیست

در ادامه به چند نمونه از این تاثیر پذیری عمیق وی از آیات قرآن کریم، داستان هایی از پیامبران گذشته (ع) که در این کتاب آسمانی بدان اشاره شده و دیگر مضامین قرآنی بدان اشارت می رود.

حافظ در بیتی که برگرفته از مضمون و آموزه ای قرآنی است، چنین گفته:

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت / که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

وی با نکوهش ریا و برخی صفات ناپسندِ زاهدان زمانه اش، به ظرافت به آیه ای از قرآن اشاره کرده که می فرماید: "هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نمی گیرد". (هر کس مسئول کردار خویش است؛ نه دیگران). (سوره نجم، آیه ۳۸).

شاعر بزرگ ایرانی در بیت مشهور دیگری چنین گفته است:

آسمان بارِ امانت نتوانست کشید / قرعه ی فال به نامِ من دیوانه زدند

اشاره است به این آیه قرآن: "ما امانت خویش را بر آسمانها، زمین و کوه ها عرضه نمودیم و آنان نپذیرفتند و از آن هراسناک شدند؛ ولی انسان، آن را پذیرفت. او ستمکار و نادان است". (سوره أحزاب، آیه ۷۲). (انسان، باری را بر دوش دارد که آسمان و زمین از پذیرش آن خودداری نمودند؛ اشاره به جایگاه بلند مقام انسانیت در صورتی که امانتدار خوبی برای ودایع الهی باشد و نکوهش انسان، اگر این امانت را تباه سازد). (اثرپذیری حافظ از قرآن و احادیث، ص ۱۵).

وی در جای دیگر گفته است:

ز عشق نا تمام ما جمال یار مستغنی است / به آب و رنگ و خال و خط، چه حاجت روی زیبا را؟

در این بیت علاوه بر آیاتی از قرآن که خداوند را بی نیاز محض توصیف نموده، به خطبه صفات متقین در نهج البلاغه اشاره دارد که در این خطبه، "هَمَّام بن شُرَیح" از یاران امام علی (ع) و عابدان زمان خود، از آن حضرت (ع) درخواست نمود ویژگی های اهل تقوا و پارسایی را برایش بیان فرماید. امام (ع) در ابتدای این خطبه مشهور چنین فرموده است: "خداوند (که پاک و آراسته و بلند مرتبه است)، آفرینش را آفرید و موجودات را جان بخشید؛ در حالی که از فرمانبرداری شان بی نیاز بود و از نافرمانی شان ایمن....". (شرح نهج البلاغة، ج ۱۰ ص ۱۳۲).

وی با بکارگیری از صنعت تلمیح به رویداد حضرت یعقوب (ع) و دوری اش از فرزند محبوبش یوسف (ع) (که شرح آن در سوره مبارکه یوسف «ع» آمده) اشاره جسته و با عباراتی زیبا از جدایی محبوب فغان کرده و چنین می گوید:

شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت / فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت

حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر / کنایتی است که از روزگار هجران گفت

نشان یارِ سفر کرده از که پرسم باز / که هر چه گفت برید صبا پریشان گفت

فغان که آن مه نامهربان مِهر گُسل / به ترک صحبت یاران خود چه آسان گفت

من و مقام رضا بعد از این و شکر رقیب / که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت … (دیوان حافظ، غزل ۸۸).

حافظ با شاعران عرب زبان نیز آشنا بوده و بر فرهنگ عربی و ادبیات عرب زبانان تسلط داشته و گاهی در اشعارش این چیرگی بر سروده های شاعران را به رخ خوانندگان کشیده و تسلط خود را به نمایش می گذارد. به طور نمونه وی با اشعار "ابو الطیب مُتنبی" شاعر نامدار عرب زبان در عصر خلافت عباسی آشنا بود و تاثیر پذیرفت. همچنین نخستین بیت دیوان وی شعری است که مصراع اولش را از شعر عربی اقتباس کرده و چنین سروده است:

ألا یا أیها الساقی أدر کأسا و ناولها / که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

وی در ادامه این غزل نیز به زیبایی چنین سروده است:

به بوی نافه ای کآخر صبا زان طُره بگشاید / ز تاب جَعد مشکینش چه خون افتاد در دل ها

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم / جَرَس فریاد می دارد که بر بندید محمل ها

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید / که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها … (دیوان حافظ، غزل ۱).

نخستین بیت این غزل، مُلَمّع بوده و شعری می باشد که مصراعی دارد که به زبان دیگر (عربی) گفته شده است. این مصراع، برگرفته از شعری است که یزید بن معاویه (دومین خلیفه اموی که شعر نیز می سرود و همانند ولید بن یزید بن عبد الملک، به عنوان خلیفه ای شاعر مشهور گردیده) آن را سروده و چنین گفته است:
أنا المَسمُومُ ما عِندی بِتریَاقٍ وَ لاراقِ / أدِر کَأساً وَ ناوِلهَا ألا یا أیُّها السَّاقِی (عربی های دیوان حافظ، ص ۱۱- ۹).

ترجمه: «من گرفتارِ زهر شده و نزدم، هیچ پادزهری و افسونگری نیست (که با آن دردِ خویش را درمان و تسکین نمایم). پس ای ساقی، جامی بگردان و آن را به من رسان».

از این رو دیباچه غزلهای حافظ با بیتی آغاز می گردد که نشان از آگاهی و اشراف وی بر ادبیات عربی و اقتباس از شاعران عرب زبان و تسلط او بر شعر عربی است.

وی مراتبِ ارادت و دلدادگی به رسول خدا (ص) و اهل بیت طاهرینش (ع) را نیز در شعر و سروده هایش منعکس ساخته و اگر چه در این باره کم گفته، اما سروده هایش بسیار جذاب و تاثیر گذار است. وی درباره آغاز رسالت پیامبر اسلام (ص) و مکتب نرفتن آن معلمِ بشریت به زیبایی چنین سروده است:

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد / دل رمیده ما را رفیق و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مساله آموز صد مدرس شد

به بوی او دل بیمار عاشقان چو صبا / فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد

طربسرای محبت کنون شود معمور / که طاق ابروی یار منش مهندس شد

کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود / که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد … (دیوان حافظ، ص ۱۷۶).

وی که از بلاغت و سخنوری امام علی بن ابی طالب (ع) و خطبه های آن حضرت (ع) نیز تاثیری شگرفت پذیرفته، در چند نوبت زبان به مدح و ستایش آن امام همام (ع) گشوده است. از جمله:

ای دل، غلام شاه جهان باش و شاد باش / پیوسته در حمایت لطف اله باش

چون احمدم شفیع بود روز رستخیز / گو این تن بلاکش من پر گناه باش

آن را که دوستی علی نیست، کافر است / گو زاهد زمانه و گو شیخ راه باش

امروز زنده ام به ولای تو یا علی / فردا به روحِ پاک امامان گواه باش

حافظ طریق بندگی شاه پیشه کن / وانگاه در طریق چو مردان راه باش

شاعر پرآوازه ایرانی که در باب عشق الهی بسیار شعر سروده و در این خصوص فراوان گفته است، در یکی از سروده های زیبایی که در این باره سروده، با بکارگیری عبارات قرآنی و دینی همچون توبه، طوبی (بهشت)، حور (زنان بهشتی)، تقوا و … چنین می گوید:

من ترک عشق شاهد و ساغر نمی کنم / صد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم

باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور / با خاک کوی دوست برابر نمی کنم

تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است / گفتم کنایتی و مکرر نمی کنم

هرگز نمی شود ز سر خود خبر مرا / تا در میان میکده سر بر نمی کنم

ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن / محتاج جنگ نیست برادر، نمی کنم

حافظ جناب پیر مغان جای دولت است / من ترک خاک بوسی این در نمی کنم (همان، غزل ۳۵۳).

خلاصه سخن آنکه حافظ شیرازی به عنوان یکی از بزرگان شعر و ادب پارسی و از مفاخر ادبی سرزمین ایران که بر ادبیات جهانی تاثیری شگرف برجای نهاده و در جای جای دنیا نامش برای ادب دوستان آشنا بوده، از فرهنگ اسلامی به ویژه آیات قرآن کریم و احادیث تاثیری فراوان پذیرفته و این اثر پذیری در شعر وی نمودار گردیده که در این نوشتار به نمونه هایی از آن اشاره شد. وی حافظ قرآن بوده و با مصحف شریف انس بسیار داشته و از مضامین قرآنی نیز در شعرش بسیار بهره جسته و بالاترین اثر پذیری را از این کتاب آسمانی و معجزه جاوید که گذر زمان گَردی بر اعجازش نمی نشاند، پذیرفته است.

فهرست منابع:

۱- قرآن کریم

۲- ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، قم، مؤسسة اسماعیلیان

۳- اسلامی نژاد، عباس، اثرپذیری حافظ از قرآن و احادیث، کاشان، نشر مرسل ۱۳۷۵

۴- پایمرد، حسن، زندگی حافظ شیرازی، نشر خاموش ۱۳۹۸

۵- سازگار نژاد، جلیل (به کوشش)، حافظ پژوهی، نشر شیرازگان

۶- شاملو، مریم (به کوشش)، دیوان حافظ (غزلیات)، انتشارات قلم شاملو ۱۴۰۰

۷- غلامی میرآبادی، زهرا، حافظ شناسی موضوعی، فرهنگ مردم ۱۳۸۴

۸- موسوی گرمارودی، سید علی، عربی های دیوان حافظ، انتشارات طهوری