خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: در جنگهای نوین دستگاه اطلاع رسانی و تبلیغات یکی از ارکان مهم در روند دفاع یا تهاجم به دشمن شناخته میشود. رسانههای تصویری، پادکستهای صوتی و شبکههای اجتماعی این امکان را دارند تا طرف متجاوز را به عنوان نیرویی «دفاعی» و «مشروع» به مخاطب معرفی کنند و در عین حال جنبش مقاومت مردمی در برابر اشغالگران را به عنوان گروه «افراطی» یا «تروریستی» به تصویر بکشند.
چنین قاببندی از سوی رسانهها و شبکههای اجتماعی میتواند بر افکار عمومی تاثیر گذاشته و سبب افزایش فشارهای مردمی بر دولتها برای انتشار بیانیههای سیاسی و اتخاذ تصمیمات استراتژیک شود. در جریان عملیات بزرگ و غافلگیرانه مقاومت علیه رژیم صهیونیستی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر)، شبکه جهانی رسانههای حامی رژیم صهیونیستی و وابسته به سرمایهداران یهود خط عملیات رسانهای گستردهای را علیه محور مقاومت و گروه حماس آغاز کردند. در این پروپاگاندای رسانهای، صهیونیستها با مظلومنمایی مقاومت فلسطینی در نوار غزه را به عنوان تهدید حیاتی علیه «شهروندان عادی» معرفی میکنند. در این روایت جعلی صهیونیستها هیچگاه طرف مهاجم نبوده و نقشی در قتلعام صدها زن و کودک فلسطینی نداشتند! برهمین اساس در ادامه این یادداشت سعی میکنیم تا الزامات مقابله جنگ رسانهای صهیونیستها را با توجه به الزامات عملیات روانی و خط دهی به افکار عمومی تحلیل و تبیین کنیم.
پوشش رسانهای جنایت جنگی ارتش رژیم صهیونیستی علیه غیرنظامیان در نوار غزه
اتاق مشترک رسانههای مقاومت
میدان رسانه نیز به مانند سایر ساحتهای نبرد با رژیم صهیونیستی نیازمند راهبرد «وحدت میدانها» است. رسانههای صهیونیستی به صورت ۲۴ ساعته به زبانهای مختلف سعی دارند تا خط مشترک اما با رعایت الزامات هر فرهنگ، ملت یا تمدن را دنبال نمایند. به عنوان مثال صفحه «اسرائیل به فارسی» با خطاب قرار دادن فارسی زبانان سعی دارد تا نوعی شکاف میان دولت و ملت ایران ایجاد کند. در این خط عملیات روانی سعی میشود تا حمایت از مقاومت به گونهای معرفی گردد که انگار تمام درآمد و منابع ملی ایران در اختیار حماس قرار داده میشود! این در حالی است که در گزارشهای بینالمللی جمهوری اسلامی ایران در رده نخست کمک مالی به فلسطین قرار ندارد. در سوی دیگر صفحه «اسرائیل بالعربیه» سعی دارد با ایجاد اختلاف «عرب- فارس»، رژیم صهیونیست را حامی دولتهای عربی در برابر تهدید ایران و محور مقاومت معرفی کند! این ادعا در حالی مطرح میشود که صهیونیستها قریب به هفتاد و پنج سال به سرزمینهای عربی تجاوز کرده و به مسلمانان را به خاک و خون کشیدند و از خانه پدریشان آواره کردند.
عملیات روانی صفحه «اسرائیل بالعربیه» علیه مردم غزه
در چنین شرایطی لازم است تا تمام رسانههای تصویری، صوتی و اجتماعی محور مقاومت ضمن در نظر گرفتن راهبرد مشترک «مقابله با عملیات روانی رژیم صهیونیستی» با توجه به دایره مخاطبان، فرهنگ محلی و زبان خاص هر رسانه شروع به تولید محتوا و انتشار گسترده آن کنند. به عنوان مثال رسانههای مقاومت مانند شبکه العالم، المیادین یا پرس تیوی با حضور میدانی در نوار غزه باید به صورت «زنده» جنایات ماشین جنگی صهیونیستها علیه کودکان، زنان، غیرنظامی، بیمارستانها، مدارس و مساجد را برای مردم جهان به تصویر بکشند.
در عین حال اکانتهای منتسب به محور مقاومت در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق)، باید با استخدام زبانی متناسب با فضای نخبگانی به بررسی ابعاد کمی- کیفی جنایات صهیونیستها در جریان عملیات طوفان الاقصی بپردازند. در این روند برخی رسانهها همچون شبکه الجزیره، که همپوشانی بیشتری با سیاستهای مقاومت دارند، میتوانند در برخی عرصههای مقابله با جنگ رسانهای صهیونیستها نقش آفرینی بپردازند. موفق بودن این راهبرد مستلزم ایجاد «اتاق مشترک رسانههای مقاومت» برای تعیین استراتژی کلان مقابله با جنگ رسانهای دشمن و محکوم کردن آن در پیشگاه جامعه جهانی است.
اولویت یافتن شبکههای اجتماعی
با انقلاب ارتباطات و گسترش محبوبیت شبکههای اجتماعی، بسیاری از کارشناسان امور رسانه معتقدند که عصر رسانههای «مکتوب» و «کاغذی» به پایان رسیده و بنگاههای رسانهای و خبری باید روی به استفاده از این بستر جدید بیاورند. به عنوان مثال روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز با وجود انتشار نسخههای فیزیکی- دیجیتال اما بخش عمدهای از تمرکز خود را بر روی تولید محتوا در شبکههای اجتماعی «ایکس»، «اینستاگرام» و «یوتوب» قرار داده است. برهمین اساس لازم است تا رسانههای فعال محور مقاومت مانند «تهران تایمز» یا «المیادین» حضور پر رنگتری در شبکههای اجتماعی داشته و مطالب خود را به زبانهای مختلف در اختیار مخاطبان قرار دهند.
در عصر کنونی هر یک از شهروندان میتوانند در سریعترین زمان ممکن وقایع جاری در میدان نبرد را پوشش دهند. تولید چنین محتواهایی میزان «باور پذیری» خط خبری را افزایش داده و موجب احساس همدردی میان مخاطب و رخداد جاری در فلسطین اشغالی خواهد شد. در چنین شرایطی رسانههای مقاومت میتوانند به جای تکیه بر اعزام خبرنگار به محل درگیری، از پتانسیل «شهروند خبرنگارها» و شبکههای اجتماعی برای اطلاع رسانی و تاثیرگذاری بر روی افکار عمومی استفاده کنند.
نمایش تصویر انسانی مقاومت
از هشتم اکتبر تا به امروز رسانههای غربی سعی کردند با نمایش برخی تصاویر مشکوک، اقدام به «سفید شویی» از کارنامه رژیم کرده و جای «اشغالگر» و «مظلوم» را تغییر دهند. در این خط رسانهای تلآویو حق دفاع از خود در برابر تروریستها (!) را دارد و در این مسیر هرگونه واکنش از سوی ملتهای مسلمان یا محور مقاومت با پاسخ واشنگتن، لندن و بروکسل مواجه خواهد شد! همزمان با این خط خبری جنگندههای رژیم اکثر ساختمان و زیرساختهای نوار غزه را هدف قرار میدهند. علاوه بر این به فرمان یوآو گالانت وزیر جنگ رژیم تمام آب و برق بر روی بیش از دو میلیون ساکن نوار غزه بسته شده است. در اقدامی غیرانسانی تلآویو حتی اجازه ارسال گسترده کمکهای بشردوستانه به این منطقه را نمیدهد. به نظر میرسد تداوم جنایت جنگی در باریکه غزه با پشتیبانی رسانههای جریان اصلی تداوم دارد.
شهادت خبرنگار رویترز در جریان حملات رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان
در چنین شرایطی لازم است تا رسانههای محور مقاومت با شفاف سازی در خصوص سیاهنمایی و دروغ پراکنی رسانههای غربی در خصوص هدف قرار گرفتن افراد (ظاهراً) عادی در سرزمینهای اشغالی بپردازند. به عنوان مثال پس از انتشار شایعه سر بریده شدن کودکان توسط نیروهای حماس، پیگیری فعال رسانههای محور مقاومت سبب افزایش فشار به مقامات غربی و حتی تکذیب آن از سوی کاخ سفید شده است.
علاوه بر خنثیسازی «خبرهای جعلی» دستگاه تبلیغاتی رژیم لازم است تا مقاومت با استفاده از انواع ظرفیتهای تصویری- اجتماعی اقدام به پوشش «نسل کشی» و «جنایت جنگی» دولت نتانیاهو در نوار غزه کند. کشتهشدن خبرنگار رویترز در جنوب لبنان، هدف قرار گرفتن بیمارستانها، کشتار وسیع کودکان، قطع آب- برق و کوچ اجباری مردم شمال نوار غزه موضوعاتی است که باید به صورت گسترده در رسانهها و شبکههای اجتماعی به آنها پرداخته شده و برای افکار عمومی جامعه جهانی تبیین شود. پوشش این تحولات تاثیر تعیین کنندهای بر سرنوشت جنگ، افزایش فشارهای جهانی بر تلآویو و آینده مقاومت در فلسطین اشغالی خواهد داشت.
جهتدهی به افکار عمومی داخل سرزمینهای اشغالی
شاید یکی از مهمترین ارکان توفیق مقاومت در نبرد رسانهای با صهیونیست، هدف قرار دادن افکار عمومی داخل سرزمینهای اشغالی است. در این روند باید شبکههای اجتماعی به دو زبان عبری- عربی صهیونیستها و اعراب ۱۹۴۸- ۱۹۶۷ را مخاطب قرار دهد. شرح ناکارآمدی و شکست نظامی- اطلاعاتی کابینه راستگرای نتانیاهو برای پیشبینی و مقابله با عملیات حماس در عمق ۲۴ کیلومتری سرزمینهای اشغالی باید خط اصلی رسانههای وابسته به محور مقاومت باشد. این شکست بزرگ پتانسیل افزایش نارضایتی داخلی در رژیم صهیونیستی و حتی سقوط کابینه را دارد.
تشدید دو قطبی در سرزمینهای اشغالی با تبیین شکست اطلاعاتی- نظامی دولت نتانیاهو از حماس
در گام دوم لازم است تا رسانهها و اکانتهای فعال در شبکههای اجتماعی بر روی شکافهای «عرب- یهودی»، «مذهبی- سکولار»، «اروپایی- آفریقایی» و «دموکرات- محافظهکار» کار کرده و زمینه تشدید اختلافات اجتماعی میان احزاب، طبقات اجتماعی و اقلیتهای مذهبی- قومی فلسطین اشغالی را فراهم آورند. از سرگیری اعتراضات هفتگی علیه کابینه نتانیاهو میتواند منجر به افزایش فشار به نهادهای نظامی- اطلاعاتی صهیونیستها شده و در روند تصمیمگیری آنها تاثیر بگذارد. البته این تاکتیک بهتر است توسط اکانتهای مستقل دنبال شود تا تاثیر بیشتری بر روی افکار عمومی فلسطین اشغالی داشته باشد.
بهره سخن
تحریم گسترده شبکههای ماهوارهای و خبرگزاریهای فعال جبهه مقاومت از سوی وزارت خزانهداری آمریکا و برخی دولتهای اروپایی نشان دهنده تاثیرگذاری آنها بر روند تحولات منطقهای- بینالمللی و روشنگری در خصوص جنایات صهیونیستها در جبهه عملیات رسانهای است. برداشت شبکههای ایرانی از ماهوارههای خاورمیانه یا حذف حساب کاربری آنها در شبکههای اجتماعی همچون «یوتوب» به معنای مسیر درست گروههای مقاومت برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی و مقابله با پروپاگاندا رسانههای صهیونیستی است. رعایت موارد فوق میتواند ضمن رفع نقاط ضعف گذشته، به تقویت دامنه تاثیرگذاری رسانههای مقاومت کمک کند. نکته کلیدی در خصوص تاثیر رسانههای مقاومت آن است که ضامن حفظ دستآوردهای میدانی مقاومت، پیروزی در عرصه نبرد رسانهای و تبلیغاتی است.