به گزارش خبرنگار مهر، دومین روز از سلسله نشستهای بازخوانی انتقادی ایدههای وحدت حوزه و دانشگاه، دانشگاه اسلامی و علوم انسانی اسلامی که به همت میز اسلامیسازی علوم انسانی و با همکاری دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران و دانشگاه باقرالعلوم برگزار شد.
حجتالاسلام حبیبالله بابایی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در این نشست به توضیح زمینههایی که منجر به مساله یابی، مساله سازی و مساله پردازی نمیشود پرداخت و گفت: چرا نهاد علم در ایران معاصر کمتر به مسائل خود فکر میکند و پیامدهای غفلت از آن در مطالعات و تحقیقات مربوط به علوم انسانی در ایران چیست؟ و چرا اساتید و بزرگوارانی که چنین جلسهای را ترتیب دادهاند، مساله یابی و مساله سازی را به عنوان مساله این نشست مطرح کردهاند؟ اگر بخواهم خیلی صریح، شفاف و خلاصه عرض کنم، ظاهراً نخبگان ما در مورد نظام نیازهای علمی و عینی خود فاقد ایده مستقل هستند و در نظام نیازهای حاکم بر تحقیقات علمی و حاکم بر سیاستگذاری و قانونگذاری دچار تقلید از فرهنگی شدهاند که دستِکم در کانتکست و مجموعه ما قرار ندارند.
وی افزود: اساساً در ارتباط با نیازهای بومی چه در موضوع سلامت، ارتباطات، جمعیت، مهاجرت و مسائل دیگری که به صورت روزانه با آن درگیر هستیم، وقتی وارد گفتوگو با محققین و اساتید میشویم، در فضای فعالی قرار نداریم و برای اینکه مساله را کشف کنیم، تنها به ترجمه مسائل میپردازیم. و این یعنی ترجمه، مساله بودگی مسالهها را تدبیر میکند و پرستیژ کار را نیز بالابرده است، ولی اثرگذاری ما را بسیار پایین آورده است.
بابایی گفت: یکی از معضلاتی که در مواجهه با مسالههای اجتماعی با آن مواجه شدیم و باعث دوری ما از مساله و حل آن شده است و به نوعی آرزوی ما در طراحی نظام مسائل به نظر میرسد، تحلیل مسائل به صورت یک نظام منطقی است؛ در حالی که مسائلی که در محیط پیرامونی رقم میخورد، الزاماً ارتباط منطقی با یکدیگر ندارند و تحت تأثیر شرایط پیرامونی رقم خوردهاند. همین امر موجب عقبماندگی و تأخر در مواجهه با مسالهها میشود.
ترجمه به مثابه میانبر مساله یابی و مساله سازی
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان کرد: فقدان مساله، ما را به عرصه ترجمه و علوم وارداتی کشانده و موجب شده است تا مسالههای جهان دیگری را به مثابه مسائل خود تلقی کنیم. یعنی فارغ از چالشهای پیرامونی خود، خیلی ساده به سراغ ادبیاتی میرویم که در جهان فرهنگی دیگری رقم خورده است. ماشین ترجمه کمک میکند با آثار علمی که در دپارتمانهای مختلف دنیا نوشته شده است، همان شابلون محتوایی و معرفتی را بر مسالههای خود منطبق کنیم. مثل اعتیاد، طلاق، جمعیت و دیگر مسائل موجود در جامعه. بنابراین مسائل در گپی که در میان ذهنیت و فرهنگ وارداتی و واقعیتی که در پیرامون ما شکل گرفته است رخ میدهد که واقعی نیست.
وی افزود: ترجمهها نیز در مرحله انتخاب کتاب و نوع ترجمه، ایدئولوژیک است و از نوعی تعصب برخوردار است. یعنی فضای روشنفکری اجازه هرگونه ترجمه و ترجمه هرگونه کتابی را نخواهد داد و تنها به گفتمانی که خود اعتقاد دارد بها میدهد و فضای دگماتیسمی را دنبال میکند. در حوزهی مباحث علوم اسلامی هم کم و بیش با این مقوله درگیر هستیم و لذا بیش از آنی که اندیشه الهیاتی خود را در کف میدان تولید کنیم، در کلاسهای دربسته و در کتابخانهها تولید و یا کشف نظریه رقم میخورد. در حالی که علوم انسانی در غرب، بر مدار مسالههای عینی جامعه تکوین پیدا کرده است.
فقدان نرمافزار شناسایی و ارزیابی سریع مسالهها
بابایی بیان داشت: اما اینکه چرا نهاد علم در مواردی فاقد مساله است، میتواند زاویه دیگری نیز داشته باشد. توضیح اینکه باید به سرعت و شتاب چالشهای دنیای امروز و معاصر توجه ویژه داشت که واکنشهای دیرهنگام ما را در پی دارد. شاید مهمترین مثالی که میتوان در اینباره بیان کرد موضوع کرونا است. واقعاً در حوزه علوم انسانی و علوم اسلامی در مواجهه با کرونا شکست تمام عیار را تجربه کردیم. اگرچه بیمارستانهای و نظام پزشکی ما به هر حال تلاش کرد و تلاش موفقیت آمیزی هم داشت، و لکن در کلان امر، مسائل بسیاری برای جامعه بهوجود آمد که به راحتی نمیتوان از آنها عبور کرد. هیچ نرمافزاری برای شناسایی مسائل نوظهور و دفعی وجود ندارد؛ نه در حوزه و نه در دانشگاه. و این یعنی مسائلی که به یکباره برای جامعه ما رخ عیان میکند، ابعاد و زوایای آن برای ما قابل بررسی و رصد نیست و نمیتوان آن را مورد توجه قرار داد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی عنوان کرد: ما نمیدانیم با بساط علمی که راه انداختهایم چگونه میتواند از غافلگیری جلوگیری کند و در طول تنها یک هفته در مواجهه با مسألهای مثل کرونا به سیاستگذاری در این عرصه بپردازد و از تمامی ظرفیتهای فرهنگی برای مواجهه با آن استفاده کند. همه مساجد، حسینیهها و ظرفیتهای فرهنگیمان تعطیل شد، در حالی که حتی میتوانست ما را در عرصه مصونیتهای پزشکی و بهداشتی نیز یاری کند.
عدم توجه به ظرفیتهای فرهنگی و منطقهای مشترک با دیگر ملتها و فرهنگها
وی بیان کرد: فقدان مساله یابی و مساله پردازی را میتوان در عدم توجه به پروژهها و پژوهشهای کلان و منطقهای جست و جو کرد. در مسالههای بومی، به هیچوجه اهل دیپلماسی با فضای غیربومی علیالخصوص در جهان اسلام نیستیم. زبان، ارتباطات، انتشارات و تحقیقات مشترک نداریم. و لذا ما از یک ائتلاف فرهنگی و حتی منطقهای برخوردار نیستیم تا بتوانیم در مواجهه با مسائل اجتماعی، آنها را با کمک ظرفیتهای فرهنگی و تاریخی فرهنگهای نزدیک به خود حل و فصل کنیم. تجربههای پاکستان، لبنان، عربستان و… زمینههای مهمی است که میتواند پیشرفت را در کشور بیافریند و وقتی این توسعه و پیشرفت اتفاق نیفتد، طبیعی است که مساله و پاسخ به آن مطرح شود.
بابایی گفت: یکی دیگر از عوامل و زمینههای فقدان مساله در ایران، این است که سود اقتصادی برای افراد و اساتید دارد. بنده به عنوان عضوی از خانواده نهاد علم این را مشاهده میکنم که نهاد علم در پی یک آسودهخاطری به تولید کتاب و کتابخوانی دست میزند. چرا که داشتن مساله، پرزحمت و هزینهبردار است و در رزومه علمی نیز، خروجیمحور بودن اصلاً مطرح نیست. حداقل آئین نامههای ارتقای اعضای هیأت علمی، با کاغذ سر و کار دارد و اگر کسی به مسائل هم پاسخگو نبود، کسی او را مواخذه نمیکند. حداقل در حوزه علوم انسانی و علوم اسلامی اینگونه است. من میتوانم ماهیانه مقاله، کتاب و رزومه تولید کنم، در حالی که هیچ ارتباطی به فضای مساله محوری نداشته باشد، پاسخگو نیستم و هیچ کسی هم نمیتواند من را مواخذه کند.