به گزارش خبرنگار مهر، نمایشگاه گروهی آثار سه هنرمند پیشکسوت هنرهای تجسمی با عنوان «سه رخ» در گالری عالی حوزه هنری برقرار است. در این نمایشگاه علی اصغر یوزباشی با مجسمههایی از چهرههای فرهنگی و هنری، سیدحمید شریفی آل هاشم با آثار تصویرسازی، طراحی جلد کتاب و پوستر و ناصر سیفی با آثار طراحی و نقاشی چهرهها حضور دارند.
در بخشی از استیتمنت این نمایشگاه آمده است: «رخ و چهره انسان از عناصر مهمی هستند که برای بیان حالت و خصوصیات فردی و اندیشه شخصی، دستمایه ساخت آثار هنری بسیاری از سوی هنرمندان شاخص در تمام شاخههای هنرهای تجسمی قرار گرفته است. «تمام رخ»، «نیم رخ» و «سه رخ» نماهای مختلف از چهره است که برای انعکاس حالات درونی فرد از سوی هنرمندان مورد توجه قرار میگیرد و از این بین «سه رخ» که از جذابیت بصری و قابلیت بیانی متفاوت و زیباشناسی خاصی برخوردار است، عنوان این نمایشگاه را نیز به خود اختصاص داده و در آن با ارایه آثاری از سه شاخه «مجسمه سازی»، «نقاشی» و «طراحی گرافیک» همزمان و در کنار هم مقابل چشمان ما قرار داده تا ارزیابی از قابلیتهای بیانی و اشتراکها و تفاوتها را برای اهل نظر فراهم سازد.
وجه تسمیه دیگر عنوان «سه رخ» برای این نمایشگاه، حضور منتخبی از آثار سه هنرمند هنرهای تجسمی است که با سه نگاه متفاوت، بیان تجسمی خود را در ساخت چهره در آثار خود به نمایش گذاشتهاند.»
روحیات سوژه ناخودآگاه در اثر منتقل میشود
ناصر سیفی هنرمند نقاش و طراح باسابقه که با آثار طراحی و نقاشیهای پرتره خود در نمایشگاه «سه رخ» حضور دارد، در گفتوگو با خبرنگار مهر درباره این نمایشگاه و ویژگیهای انتخاب آثارش برای آن، توضیح داد: نمایشگاه «سه رخ» با محوریت پرتره آثاری از سه هنرمند را شامل میشود. اکثر کارهای طراحیام متعلق به سالهای ۶۵ تا ۸۳ است و چندین اثرم جدید است که آنها هم با توجه به حس و حالی که دارند، قابل تشخیص نیست که جدید هستند. این آثار به نوعی واکاوی ویژگیهای فردی سوژه در آنها است که من بدون اینکه بخواهم، درگیر روحیات سوژه شدم. نقاشیها هم اکثراً اقوام و آشنایان هستند به جزو پرتره علامه طباطبایی که این پرتره متعلق به ۲ سال پیش است.
وی در پاسخ به اینکه رنج موجود در پرترههایش خواسته خودش بوده یا خیر، بیان کرد: این موضوع از پیش تعیین شده نیست و من دخالتی در حالت چهره ندارم اما در زمان طراحی، درونیات فرد نیز کمی منتقل میشود. طراحی مثل عکاسی نیست که بخواهیم حتما رنج یا شادی موجود در چهره افراد را ثبت کنیم بلکه بدون اینکه بخواهیم با نگاه کردن به یک سوژه، حالت چهره را ثبت میکنیم.
طراحی روانکاوانه با جستوجوی درونی
سیفی با تقسیمبندی انواع طراحی و شیوه کار خود، بیان کرد: یک طراحی روتین و ژورنالیستی و یک طراحی روانکاوانه داریم که من اصلاً ادعایی ندارم که طراحیهایم، روانکاوانه است ولی به هر حال، جستوجوی درونی فرد با دیدن صورتش، به صورت غیرمستقیم و ناخودآگاه به منِ طراح منتقل میشود که من هم روی بوم ثبت میکنم.
وی درباره نوآوری و خلاقیت در طراحی توضیح داد: همانطور که به طرق مختلف راههای رسیدن به خدا وجود دارد، در هنر هم ما تلاش داریم به حقیقتی برسیم تا از بستر واقعیت با این حقایق آشنا شویم. قرار نیست همه مثل هم کار کنیم؛ اصول و قوانینی داریم که بین طراحان مشترک است. از طرف دیگر، همانطور که لحنهای انسانها متفاوت است، در عالم هنر نیز هنرِ شخصی هر هنرمند متفاوت است یعنی ممکن است تعدادی از هنرمندان، طراحیهای شبیه به هم داشته باشند اما اگر از عنصر تاثیرپذیری غلط یا تقلیدی عبور کرده باشند، این شباهتها کمتر خواهد شد.
این هنرمند نقاش باسابقه افزود: برخی اساتید دوست دارند شاگردانشان هم شبیه به هم باشند، این در حالی است که هنر هر فردی، دارای ویژگیهای منحصربه فردی است که از نگاه و قلمش بر میآید.
هیچ تجلی در عالم نیست که تکراری باشد
وی گفت: وقتی هنرمندی متوجه ابزاری که در اختیار دارد، باشد و حرف خودش را بزند، مطمئناً کارش شبیه به دیگران نخواهد بود و نوآوری هم به وجود میآید. نوآوری در هنر، بر بستر سنت است؛ هیچ تجلی در عالم نیست که تکراری باشد بنابراین اگر از همین طبیعت که آن به آن در حال تغییر است و تاریخ که سرشار از حرفهای نو است، سرمشق بگیریم میتوانیم خودمان را در سرسرای دور باطل نیندازیم. وقتی فرد امیدوار باشد، به سمت فتح قلهها میرود و در این صورت کولهبارش را زمین نمیگذارد.
سیفی در پاسخ به اینکه آیا به نقطه مطلوب و اوج کارش رسیده است، اظهار کرد: به نظر من، رسیدن مطلق در کار نیست و به ویژه در هنر نمیتوان گفت به مقصد رسیدهایم بلکه برای یاد گرفتن هیچوقت زمان تمام نمیشود و فرد هر قدر مسلط باشد، باز در حال یادگیری است و عالم طبیعت این را به ما یاد میدهد. نقطه مطلوب برای من پیش رفتن و تعالی است نه توسعه؛ تعالی بحثی معرفتی است یعنی همانطور که کار میکنیم باید شناخت هم پیدا کنیم.
وی در پایان گفت: من در عالم هنر سعی میکنم نگاه خوب و شناختی موثر به عالم داشته باشم که باید از خود شروع کرد. خیلی از هنرمندان، بسیار از صورت خودشان طراحی میکنند که دیگران فکر میکنند از سر خودشیفتگی است، این در حالی است که این نوع طراحیها، مطالعه وجوه درونی انسان است تا هنرمند به شناخت برسد و این مسیر تمامی ندارد.