خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: انتشارات امیرکبیر در سال جاری مجموعهای از سفرنامهها را برای اولین بار منتشر کرده که همه در یک ویژگی اشتراک دارند؛ ایران مقصد تمام کسانی است که شرح سفرشان را در این کتابها میخوانیم.
«سفرنامه یوهان شیلت برگر»، «سفرنامه کروسینسکی»، «سفرنامه یوهان اشترویس» و «سفرنامه جیمز مونسریف بالفور» چهار جلد از این مجموعه هستند که با ترجمه ساسان طهماسبی تا امروز چاپ و تجدید چاپ شده است.
هرکدام از این سفرنامهها از زبان و زاویه دید متفاوتی نوشته شدهاند و جزئیات تازهای را از زندگی مردم عادی ایران، دربار پادشاهان، اوضاع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، پوشش، فعالیتهای روزمره، آئینها، رسوم و غیره نقل میکنند که روایتگر دوران حکومت سلسله صفویه در ایران تا صدسال اخیر است.
اهمیت سفرنامهها و ترجمه متون تاریخی بهانهای شد تا با ساسان طهماسبی مترجم چهار جلد از کتابهای یاد شده به گفتوگو بپردازیم.
مشروح متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* آقای طهماسبی شما چهار سفرنامه ترجمه کردهاید که میتوان گفت با عموم سفرنامهها متفاوتاند، ایده اولیه ترجمه و انتشار این سفرنامهها از کجا شکل گرفت؟
سفرنامهها از آنجا که درباره مسائل کمتر پرداخته شده در متون تاریخنگاری صحبت میکنند، منابع بسیار خوبی هستند. متون تاریخنگاری اغلب دچار نوعی رازداری و خودسانسوری درباره حکومتها هستند که باعث میشود بسیاری از مسائل درباره پادشاهان ناگفته باقی بمانند. مسائلی مثل آنچه در حرمسراها یا بین پادشاهان و مردم جریان داشت، را در سفرنامهها بهتر میتوان دید. به نوعی سفرنامهها انگار صدای مردم آن دوران هستند.
سالها بود سفرنامههای دوره صفویه به چند اثر معروف شاردن، کمپفر، دن گارسیا و چند اثر دیگر محدود میشد که ترجمه آنها نیز به دهههای ۶۰، ۷۰ و پیش از آنها بازمیگشت. بعد از آن سالها عملاً ترجمه سفرنامه فراموش شده بود و خیلی محدود انجام میشد. با وجود این همچنان سفرنامههای مهمی بدون ترجمه به فارسی باقی مانده بودند. بنابراین من تصمیم گرفتم تعدادی از آنها را ترجمه کنم تا پژوهشگران پرتعداد تاریخ بتوانند منابع متنوعتری در دسترس داشته باشند و خیلی از کلیشههای شکل گرفته در تاریخ ما، با ترجمههای جدید شکسته شود.
* از آنجا که همه این سفرنامهها قدیمی بودند، دسترسی به منابع چگونه انجام شد؟
سفرنامههای زبان اصلی اکثراً چاپ قدیمی هستند و اغلب تجدیدچاپ نشدهاند. من فایل نسخههای مختلف این کتابها را از طریق یک سایت اینترنتی به دست آوردم، نسخهها را با هم مقایسه کردم و کاملترین نسخه را به فارسی برگرداندم.
* کار ترجمه متون چه قدر زمان برد؟
بستگی به دشواری و آسانی مطالب داشت. بعضی از متون بسیار آهسته پیش میرفتند و گاهی چهار یا پنج روز هم به ترجمه یک صفحه میگذشت. بعضی از سفرنامهها هم متن روانتری داشتند و با سرعت بیشتری پیش میرفتند. مثلاً سفرنامههای یوهان اشترویس و کروسینسکی با وجود اینکه متعلق به قرن شانزدهم یا هفدهم بودند متن روانتری داشتند و میشد روزی شش هفت صفحه از آنها را هم ترجمه کرد.
* با توجه به اینکه نسخه اصلی بعضی از این سفرنامهها زبانی غیر انگلیسی است، استفاده تان از ترجمه انگلیسی مشکلی در تعهد به متن اصلی ایجاد نکرد؟
اصل سفرنامه کروسینسکی به زبان فرانسه منتشر شده است. وقتی ترجمه اش میکردم، متن فرانسوی کتاب را هم به دقت میدیدم و هر دو نسخه را مقایسه میکردم تا متوجه شوم اشتباهات ترجمههای دیگر دقیقاً از کدام ترجمه، ترکی یا انگلیسی، نشأت گرفتهاند. به همین خاطر متن اصلی کتاب را هم دیدم اما طبیعتاً اگر میتوانستم مستقیم از روی نسخه اصلی فرانسوی ترجمه کنم، اتفاق بهتری میافتاد. هرچند در پایان متن انگلیسی پیوستهایی اضافه شده که از مزایای آن نسبت به متن فرانسوی محسوب میشود.
با وجود این، زمانی که متن فرانسوی و انگلیسی سفرنامه را مقایسه میکنیم، متوجه میشویم هرچند مترجم انگلیسی ناشناخته است اما ترجمه واقعاً به دقت انجام و حتی پاراگرافها شبیه به هم تنظیم شده اند.
به همین خاطر ترجمه انگلیسی قابل اعتماد است. با این وجود من چه در ترجمه این سفرنامه و چه درباره سایر سفرنامهها فایل زبان اصلی را داشتم و هروقت درباره هر چیزی تردید داشتم حتماً با متن اصلی مقایسه و چک میکردم تا اشتباهی اتفاق نیفتد. هر چهار سفرنامه با وجود اینکه نشرهای معتبری هم در اروپا منتشرشان کرده بودند، اغلب ترجمههای دقیقی به انگلیسی داشتند و میشد به آنها اعتماد کرد.