عطاءالله ابطحی عضو هیأت علمی دانشگاه علوم و تحقیقات در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: سواد رسانهای یک ابزار اصلی و محوری برای درک موضوعات است. یعنی یک ابزار ضروری است تا بتوانیم به درستی با فضای رسانهای ارتباط برقرار کرده و از تأثیرات مثبت آن بهرهمند شویم. بدون داشتن سواد رسانهای، ممکن است اطلاعاتی را که از رسانهها دریافت میکنیم به درستی درک نکرده و در نتیجه تصمیمهای نادرستی بگیریم.
وی افزود: ما جزو کشورهایی هستیم که در جهان بیشترین آمار برگزاری همایش، کنفرانس و سمینار ملی را داریم. با این همه آما واقعی این است که به نسبت کمترین بهرهوری را از این رویدادها میبریم. این امر ممکن است به ۲ دلیل باشد؛ ابتدا شکل برگزاری و دیگری آنچه که بعد از همایش باید رخ دهد و رخ نمیدهد. به عنوان مثال با برگزاری همایشهای «سواد رسانهای»، میتوانیم ایدهها، فکرهای نوآورانه و پیشنهادات را که نتیجه کار علمی دقیقی هستند، مطرح و بهعنوان دستاورد یا خروجی آنها عرضه و در واقع با پیگیری و ارزیابی نتایج هر همایش، تأثیر آن را در سواد رسانهای در کشور به شکل ملموس و قابل اندازهگیری بررسی کنیم.
عضو هیأت علمی پنجمین همایش بینالمللی سواد رسانهای و اطلاعاتی گفت: بسیاری از همایشها و نشستها حاصل اندیشه، عملکرد و تلاش نهادها و سازمانها است. اگر آنها مسئله را با دقت تعریف کنند و راه حلهای مناسبی را ارائه دهند، میتوانند نقش محوری در این کار داشته باشند. از سه یا چهار ماهگی تا ۶ ماهگی، نیاز به آموزش رسانه و درک رسانهای برای کودک داریم. همانطور که کودک بزرگتر میشود، با توجه به هر سن، نیاز به درک مختلفی از رسانه دارد. به عنوان مثال، زیر ۶ سال، نمیتوانید به کودکان بگویید که رسانه مضر است و باید از آن استفاده نکنند و یا رسانه جنبههای مثبت و منفی دارد، بلکه باید نحوه استفاده، میزان استفاده و نحوه ارتباط با محصولات رسانه را نیز به کودکان آموزش دهید. یعنی بیشترین بحثها تا دوازده سال برای کودکان بحثهای غیر انتزاعی است و از دوازده سال به بالا بحثهای انتظامی و منطقی نیز به آن اضافه خواهد شد و تقریباً تا بشر زنده است و زندگی میکند نیاز به این خواهد داشت که پیوسته سوادش را به روز کند.
ابطحی در ادامه گفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید ساز و کار و مکانیسمی را فراهم کند تا افرادی که درک خوبی از اینحوزه دارند و دارای دغدغهها و نقدی برای به اشتراک گذاشتن با جامعه هستند، ایدههای خود را به جامعه منتقل کنند و محیط و شرایط لازم را ایجاد کند تا این فرآیند به خوبی اجرا شود. در بسیاری از کشورها، قوانین و استانداردهای سنی برای محصولات رسانهای وجود دارد. در جهان این استانداردها به بهترین شکل ممکن اجرا شدهاند؛ در حالی که در کشور ما این موضوع نه در میان نسل جوان جا افتاده و نه حتی در میان والدین و مربیان و کسانی که در حوزه آموزش فعالیت میکنند. این نشان دهنده این است که ما با استانداردهای جهانی در این زمینه فاصله داریم.
وی افزود: سه موضوع در حوزه سواد رسانهای وجود دارد. اولین موضوع نماییاندیشی است. یعنی افراد باید از قضاوت بدون دلیل و سنجش خودداری کنند. دومین مهارت نقادانهاندیشی است؛ به این معنا که باید هر چیزی را بدون استثنا، با تحقیق، تأمل و تفکر پذیریم یا رد کنیم و سومین مورد، طراحاناندیشی است. سادهترین مفهوم طراحاناندیشی این است که مانند یکطراح، فکر کنیم و وقتی با یک محصول رسانهای مواجه میشویم، تمام ابعاد آن را در نظر بگیریم. اگر در حوزه سواد رسانهای به این سه پایه به شکل دقیقی پرداخته شود، احتمالاً میتوانیم در اینزمینه به موفقیت دست پیدا کنیم.
عضو هیأت علمی پنجمین همایش بینالمللی سواد رسانهای و اطلاعاتی در پایان گفت: باید ادبیات سواد رسانهای کشور را کاملاً به روز و به زبان دستاوردهای جدید بشر بیان کنیم. لازم است ادبیات، زبان مفهوم سواد رسانهای و همچنین اصول آموزشی و مکانیزمهای آن را به استانداردهای جهانی نزدیکتر کنیم.