خبرگزاری مهر، گروه استانها: آداب و رسوم ماه مبارک رمضان یکی از مباحث مهم فرهنگ مردم بوده که بهواسطه قدمت خود، از قداست ویژهای برخوردار است و متأسفانه در زندگی شهری و ماشینی، بسیاری از این سنتهای زیبا به بوته فراموشی سپردهشده و بسیاری دیگر نیز کمرنگتر شدهاند و از آنجا که این رسوم با باورهای اعتقادی و فرهنگی آمیخته شدهاند، اهمیت فراوانی نیز دارند.
سحرخوان شبهنگام از خانه خارج میشود و در کوچه پس کوچههای روستای دور افتاده و محلات ندا سر میدهد که «اول به خدای حی داور صلوات، دوم به رسول تاج بر سر صلوات، سوم به تمام کوفیان لعنت باد، چهارم به صاحب ذوالفقار دو سر صلوات و آنگاه نام صاحبخانه را میبرد و او را از خواب بیدار میکند.
آداب، رسوم و عقاید مردم هر منطقه از کشور، ریشه در عقاید دینی و ملی آنها دارد که بارزترین عنصر هویت بخشی مردمان یک ناحیه محسوب میشود و باید در حفظ و انتقال آن به آیندگان کوشا بود اما متأسفانه به آداب و رسوم، توجه چندانی نمیشود و غباری از فراموشی بر آنها نشسته است.
به گفته کارشناسان، یکی از رسوم قدیمی مازندرانیها در ماه مبارک رمضان به استقبال رفتن این ماه مبارک است که عمدتاً سه روز آخر ماه شعبان را به استقبال ماه رمضان میرفتند و اگر سه روزبه علت گرما یا طولانی بودن روز، مقدور نمیشد، یک روز را بهطور حتم به استقبال میرفتند که این سنت حسنه همچنان ادامه دارد.
در قدیم به علت عدم امکانات مانند برق، روشنایی، دستگاههای رسانهای و خستگی مردم به خاطر کار در شالیزار و فعالیتهای کشاورزی ممکن بود که عدهای، سحر را خواب بمانند بنابراین بعضی از مؤمنین با گرفتن حلب خالی در یکدست و چوب در دست دیگر با چوب روی حلب میکوبیدند و با فریاد «سحر برخیز»، «سحر برخیز که صبح صادق آمد»، مردم را برای خوردن سحر و روزه گرفتن از خواب، بیدار میکردند و اگر همسایهای چراغ یا به گفته مازندرانیها، لمپا (چراغ گردسوز) یا فانوس همسایه را خاموش میدید بلافاصله بر در خانه میکوبیدند و او را از سحر، آگاه میکردند.
علی موسوی کارشناس فرهنگ عامه در مازندران درباره سنت سحری خوانی میگوید: در مناطق کوهستانی استان مازندران و در روستاهای دوردست شهرستان سوادکوه و کوههای دو هزار شهرستان تنکابن و منطقه بندپی شهرستان بابل و بهویژه در چهاردانگه و دودانگه و روستاهای اتو، لاجیم، ولوپی، پیر نعیم، امیرکلا، ولوکش، سی پی سوادکوه و روستاهای دیگر، سنت حسنه سحر خوانی همچنان ادامه دارد.
وی در گفت وگو با خبرنگار مهر ادامه داد: برای سحری خوانی، افراد خوش صدا، به حسب وظیفهای که میراث اجدادی شأن بود و یا به حسب تکلیفی که برخود واجب میدانستند، یک ساعت یا دو ساعت به اذان مانده، مناجات زیبایی را که اغلب منتخبی از اشعار شاعران پهنه ادب پارسی بود، بربام خانه شأن با نواهایی خوش به اجرا در میآوردند و مردم با این آوازها بیدار شده و به تدارک سفره سحری میپرداختند.
سحری خوانی کمرنگ شده است
وی افزود: سحریخوانان که مردمی از نسل متأخر ایران بودند، پس از آنکه دیگر رغبتی در مردم برای ادامه فعالیت خود ندیدند، نتوانستند آن را به افراد جوانتر منتقل کنند و به همین دلیل، بسیار زودتر از آنکه انتظارش میرفت، سحریخوانی به فراموشی سپرده شد. با این وجود، هنوز در برخی از مناطق روستایی مازندران میتوان نشانههایی از این آئین مذهبی را یافت.
در یکی از مناطقی که همچنان سنت سحری خوانی پابرچا است، روستای کوا از توابع یانه سر بهشهر است، روستایی که دشتهای گل گاوزبان در آن گسترده شده است و اهالی روستا همچنان در تلاش هستند تا سنت قدیمی و کهن سحری خوانی را حفظ کنند.
هادی جوان روستایی است که چندسالی مسؤولیت سحری خوانی را عهده دارد، صبحها به کشاورزی و دامداری میپردازند و در ماه مبارک رمضان، مسؤولیت سحری خوانی و بیدارباش اهالی را برای سحری گرفتن عهده دارد.
میگوید با آنکه تکنولوژی رشد پیدا کرده اما مردم همچنان عادت به سنت قدیمی سحری خوانی دارند و چراغ خانههایشان را با نوای سحری خوانی و گرفتن روزه روشن میکنند.
وی که اشعار مخصوصی را برای سحری خوانی دارد، ادامه میدهد: در این ماه سعی میشود از این اشعار و دعاهای مخصوص برای سحری خوانی استفاده شود.
به تاکید کارشناسان مذهبی اجرای زنده مناجاتخوانی و خواندن سحری اگر امروزه نیز در کوچه پس کوچههای روستاها و شهرها تکرار شود، یقیناً با استقبال مردم مواجه شده و بار دیگر جایگاه خاص خود را باز خواهد یافت.