خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: جلد اول مجموعه «زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران» نوشته عبدالله شهبازی است که سال ۱۳۷۷ با عنوان «یهودیان و الیگارشی یهودی؛ غارتگری ماوراء بحار و تمدن جدید غرب» توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شد. تا بهحال در پروندهای که برای نقد و بررسی مطالب اینکتاب باز کردیم، ۵ مقاله منتشر شده که همگی نشاندهنده حقایقی تکاندهنده از تاریخ استعمار و نگاه استعمارگران جهان هستند.
پرونده بررسی و مرور اینکتاب از آبانماه ۱۴۰۲ آغاز شد و حالا با انتشار هفتمینقسمت، در سال ۱۴۰۳ به پایان میرسد. قسمتهای اول تا ششم اینپرونده به اینترتیب در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعهاند:
* «قوم یهود و بنیاسراییل دو مفهوم متمایزند / داود و سلیمان یهودی، پادشاهاند نه پیامبر!»
* «چرا نفرینهای خدای اسراییل فقط به بنیاسراییل میرسد نه یهود؟ / نسبتی بین دین موسی و یهود وجود ندارد»
* «ریشههای ایدئولوژی نژادپرستانه قبیله یهود در آموزههای حزقیال است / شوش از اسراییل بهتر است!»
* «ماجرای واقعی تخریب معبد سلیمان چیست؟ / یسنیها پیروان واقعی موسی هستند نه کاهنان!»
* «یهودا ناسی کیست و چگونه یهودیت جدید را پایه گذاشت/انوشیروان، دادگر خوانده شد چون همراه یهودیان بود»
* «غرب بدون تاراج ما میتوانست غرب شود؟/ نامه آزادیخواه انگلیسی درباره آن دارودسته تبهکاربینالمللی»
در ادامه هفتمین و آخرینقسمت از سلسلهمطالب بررسی جلد اول «زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران» را میخوانیم؛
* اسلام و شکلگیری رباخواری جدید یهود
زمانی که پیامبر اسلام ظهور کرد، حدود ۴ قرن از شکلگیری و پیدایش نهاد شاهداوودی یهودیان و همچنین یکقرن از پایان تدوین تلمود میگذشت.
عبدالملک بن هشام حمیری در کتاب «سیره رسولالله» نوشته یهودیان مستقر در شبه جزیره عربستان، وقتی اقبال گسترده مردم به پیامبر را دیدند، توطئه را آغاز کردند. ظهور اسلام و احکام صریح قرآن در ممنوعیت ربا، مانعی جدی در راه رباخواری یهود بود که برای گریز از اینممنوعیت، در سدههای نخستین اسلامی، یهودیان رباخوار بهطور عمده به تجارت جهانی رو آوردند. ایناتفاق بهتدریج و از سده سوم هجری/نهم میلادی شروع شد که یهودیان مستقر در سرزمینهای اسلامی، شکل جدیدی از رباخواری را وضع کردند که سرمایهگذاری مالی در عملیات تجاری بود.
برخی از مشارکتهای یهودیان در سرمایهگذاری، ظاهری بود و تنها پوششی برای گریز از قوانین اسلامی منع رباخواری تلقی میشد. اینگونه بود که رباخواری پوشیده و غیررسمی بهطور کامل بین مسلمانان رواج پیدا کرد. رباخواران بزرگ یهودی هم وامهای کلانی به خلفای عباسی میپرداختند.
* تاخت و تاز آزادانه یهودیان در بغداد و قلمرو خلفای عباسی
در همانسده سوم هجری/نهم میلادی حضور یهودیان در اورپا اوج گرفت و برخی حکمرانان اروپا به تجارت برده که در اینزمان عرصه اصلی تکاپوی یهودیان بود، به عنوان منبعی برای کسب درآمد علاقه نشان دادند. بهگواه تاریخ، تجارت یهودی برده بسیار بیرحمانه بود. چون فقه تلمودی بردهداری را مجاز میشمرد و بردگان را به دو گروه بردگان عبرانی و بردگان کنعانی تقسیم میکرد.
نکته مهمی که باید اینمیان به آن توجه داشت، تفاوت نگاه اسلام و یهود به اینمقوله یعنی داشتن غلام و برده است. برده نزد یهودیان، غلام خانگی نیست بلکه از ابزار مهم تولید به شمار میرفت. بنابراین از حقوق انسانی و اسلامی محروم بود.
شبکه تجارت جهانی یهود، کانون بسیار ثروتمند و متنفذی بود که در آنمقطع زمانی در بغداد شکل گرفت و یهودیان راس آن به صرافان دولت خلفای عباسی و خاندانهای اشرافی بغداد بدل شدند. به اینترتیب، یهودیان در بغداد با امنیت کامل در سایه خلیفه زندگی میکردند و بسیاری از دانشمندان و پزشکان و شاعران درباره خلیفه یهودی بودند. بغداد نیز دارای ۲۸ کنیسه بود. تا زمان اقتدار الیگارشی زرسالار یهودی در اسپانیا، بغداد بود که مرکز سیاسی، دینی و اقتصادی یهودیان جهان بود. البته مانند دیگر جوامع، یهودیان در محلهای جداگانه زندگی میکردند که به دارالیهود شهرت داشت.
* گرهخوردن الیگارشی بغداد و اسپانیا؛ ساختار جدید متولد میشود
الیگارشی حاخامی بغداد و اعضای خاندان داود به اندلس در اسپانیا مهاجرت کردند و پایههای یکالیگارشی زرسالار همبسته با الیگارشی صلیبی قاره اروپا را در شبه جزیره ایبری بنیان گذاشتند. به اینترتیب مقارن با آغاز جنگهای صلیبی، کانون اصلی ساختارهای سیاسی یهودیان در شبه جزیره ایبری قرار داشت.
با شکوفایی تمدن اسلامی در شبه جزیره ایبری، مهاجرت یهودیان به اندلس نیز آغاز شد و از سده دوازدهم میلادی مرحله جدیدی از فرهنگ یهود در اندلس آغاز شد که اندیشه فلسفیاش با موسی بن میمون (ابن میمون) فیلسوف مشایی، به یهودیت وارد شد. باز به گواه تاریخ، اندلس اسلامی مرحله جدیدی را در فرهنگ یهود باز کرد و یهودیان را از دنیای تنگ تلمودی خارج کرد. شهبازی میگوید اینتغییر و تحول، یکانقلاب در فرهنگ یهود است که به تبع آن شخصیتهای نامداری از بین یهودیان سر برآوردند که در اسپانیای اسلامی به مقامات عالی رسیدند. از طرف دیگر، نخستین اندیشمند مسلمان که ساختار سیاسی درونی یهودیان را مورد توجه قرار داد و خطر آن را درک کرد، ابومحمد علی بن احمد سعید بن حزم اندلسی متفکر نامدار ایرانیتبار است.
* نفوذ یهودیان در دربار خلفای فاطمی
عبدالله شهبازی میگوید در جستجوهای تاریخی خود به فردی بهنام ابوالفرج یعقوب بن خلیس برخورده که در دستگاه خلفای فاطمی رسیده است. اینحکومت در آغاز در تونس مستقر بود. ابوالفرج، یکیهودی جدیدالاسلام است و سروساماندادن امور مالی خلفای فاطمی را بهعهده داشت. سپس در هماندستگاه به وزارت رسید.
دیگر یهودی مهمی که شهبازی در کتاب «یهودیان و الیگارشی یهودی؛ غارتگری ماوراء بحار و تمدن جدید غرب» در بحث نفوذ به دربار خلفای فاطمی نام میبرد، موسی بن الیازار است که بهعنوان طبیب و منجم به دربار خلفا راه پیدا کرد و در زمانی کم، تبدیل به چهرهای قدرتمند شد.
* قبایل خزر و یهود
یکی از مهمترین تحولات تاریخ یهود در دوران اسلامی، گروش قبایل خزر به یهودیت است. خزران قومی ترکنژاد و ترکزبان هستند. دولت یهودی خزر حدود ۲ سده دوام داشت و سال ۹۶۵ میلادی مورد حمله سخت روسها قرار گرفت و متلاشی شد.
* یهودیان سفاردی و اشکنازی که هستند؟
جمعیت یهودیان جهان در سده ششم هجری/دوازدهم میلادی یکونیم میلیون نفر تخمین زده میشد که یکوچهار میلیون نفر یعنی ۹۳/۳ درصد آنها در سرزمینهای اسلامی زندگی میکردند و بخش مهمی از آنها ساکن اسپانیای اسلامی بودند. بههمیندلیل یهودیان ساکن سرزمینهای اسلامی یهودیان سفاردی (عبری اسپانیا) خوانده می شدند که به زبان لادینو (یهودی اسپانیولی) تکلم میکردند. در اینزمان تنها ۱۰۰ هزارنفر (۶ و ۷ درصد ازکل یهودیان) در اروپای مسیحی میزیستند که به یهودیان اشکنازی (آلمانی) شهرت داشتند و به زبان ییدیش (یهودی آلمانی) تکلم میکردند.
در زمینه آماری که گفته شد، گمان شهبازی در جلد اول «زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران» این است که رقم یکونیممیلیون یهودی اغراق است و جمعیت یهودیان اسپانیا و پرتغال در اواخر سده پانزدهم۳۳۰ هزار نفر تخمین زده می شود. مورخین دانشگاه عبری اورشلیم هم، شمار یهودیان جهان را در نیمه سده هفدهم تنها ۶۷۵ هزار نفر میدانند.
از سده نوزدهم روندی معکوس آغاز شد و به تدریج فرهنگ اشکنازی بر جامعه یهودی غلبه کرد. در سال ۱۹۶۰ میلادی تعداد یهودیان اشکنازی ۱۱ میلیون نفر و سفاردی تنها ۵۰۰ هزار نفر گزارش شده است.
* ریشه فلسطین
در پایانبندی بحث بد نیست به ریشه فلسطین هم که در میانههای کتاب مطرح شده، اشاره کنیم. شهبازی در اینباره مینویسد: «در اواخر هزاره دوم پیش از میلاد، مهاجرینی جدید به سرزمین کنعان پای نهادند که در اسناد رامسس سوم فرعوم مصر مردم دریاها نامیده میشوند. آنان سکنه دریانورد جزایر دریای اژه، میان ترکیه و یونان بودند. این قوم پس از جنگهای سخت با کنعانیها و عبرانیها سرانجام سلطه خود را بر بخشی از سواحل سرزمین کنعان مستقر ساخت. این قوم فلسطینی خوانده میشدند و نام کنونی سرزمین کنعان یادگار آنان است. اطلاق ایننام بر سرزمین کنعان به معنای آن نیست که سکنه کنونی فلسطین از تبار اینقوماند.» (صفحه ۳۱۶)
یکنکته تاریخی جالب درباره بندر غزه که اینروزها بهشدت تحت فشار و بمبارانهای سنگین اسراییل قرار دارد، این است که در آغاز و شکلگیری فلسطین، اینبندر کانون اصلی مردم فلسطین بود.
اسکندر مقدونی سال ۳۲۳ پیش از میلاد مسیح درگذشت. با رسیدن سال ۳۰۱ سرزمین، فلسطین به تصرف پتولمی اول حکمران مقدونی مصر درآمد و تا سال ۲۰۰ پیش از میلاد بخشی از دولت خاندا پتولمایی مصر بود؛ و سپس به تصرف دولت سلوکی سوریه درآمد...