خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ زینب رازدشت: موضوع مد و لباس و ارتباطش با عفاف یکی از موضوعات مهمی است که برای تحقق آن در مسیر درست جلسات و کارگروههای مختلفی برگزار میشود، اما اینکه تا چه اندازه این جلسات مؤثر بوده است، باید مروری بر وضعیت موجود داشت. بنیاد ملی مد و لباس و سبک زندگی بیش از یک دهه بوده که فعالیت خود را آغاز کرده است و مدیریت این بنیاد را از آبان سال گذشته به حدیث پازوکی واگذار شد.
تیم جدید این مؤسسه با محوریت اقتصاد فرهنگی به منظور ایجاد ارتباط با بنیادهای بینالمللی و نیز با هدف معرفی آثار هنرمندان ایرانی در عرصه مد، لباس، اکسسوری و جواهرات کار خود را آغاز کرد. از جمله اهداف پازوکی معرفی و شناساندن آثار هنری نسل متولد شده بعد از انقلاب اسلامی به بازارها و رویدادهای مطرح بینالمللی با هدف ارز آوری و معرفی لباس فاخر ایرانی عنوان شده است. بنیاد پس از ورود حدیث پازوکی برنامه دوسالانه ای طراحی کرده و قرار است پس از پایان اجرای این برنامه اتفاقات جدیدی در حوزه مد و لباس رقم بخورد. به همین بهانه ساعتی را میزبان حدیث پازوکی مدیرعامل بنیاد ملی مد و لباس و سبک زندگی بودیم و با او در همه ابعاد حوزه مد و لباس به گفتگو نشستیم.
بخش اول گفتگو با حدیث پازوکی را از نظر میگذرانید.
* جهان در حوزه مد و لباس ما را به تاریخ ده هزار ساله میشناسند، اما آنچه که امروز پیرامون مان مشاهده میکنیم، متفاوت از این تاریخ پوشاک کشورمان است...
کاملاً درست است. ما تاریخ ده هزار ساله داریم و در تمام طول تاریخ ده هزار ساله کشورمان؛ پوشیدگی جزو فرهنگ مان بوده است. حتی قدمت این موضوع بیشتر از تاریخ مسیحییت، یهودیت و اسلام است. در این ده هزارسال زنان و مردان ایرانی همیشه لباسهای پوشیده به تن میکردند و هر اندازه طبقات اجتماعی بالاتری داشتند و یا در جایگاه اجتماعی بالاتری قرار میگرفتند، لایههای پوششی لباسشان بیشتر بود.حتی مردانمان سرپوش داشتند؛ بنابراین پوشیدگی چیزی نیست که در هزارو چهارصد سال اخیر یا چهل و پنج سال اخیر وارد کشورمان شده باشد، بلکه تاریخ چند هزار ساله نشان میدهد که پوشیدگی جزو فرهنگ کشورمان است، فارغ از اینکه مسلمان باشی و مسیحی یا یهودی باشی و لائیک.
زمانی که فرهنگ یک کشوری براساس پوشیدگی گذاشته شود، کافیست تا بنیانهای فرهنگی آن موضوع حفظ شود و این موضوع نیازی ندارد که سبک جدیدی را مد کنیم یا اسم جدیدی را رویش بگذاریم. باید به این اصل برسیم که پوشیدگی جزو فرهنگ کشورمان بوده و برهنگی یک فرهنگ وارداتی است.
ما همیشه از دو گروه ضربه خوردهایم که میتوان به متجددین غرب زده و متحجرین کم دین اشاره کرد. زیرا هر دو گروه تفکرهایی را در جامعه مطرح میکنند که هیچ ربطی به فرهنگ ما ندارد و فرهنگ ما برهنگی نیست. حالا فرد میخواهد مسیحی باشد و یهودی یا مسلمان و سلطنت طلب و یا طرفدار جمهوری اسلامی. فرد هرچه میخواهد باشد اما پوشیدگی فرهنگ ماست. ما باید المانهای فرهنگی را تقویت کنیم و مد لباس ایرانی را براساس المانهای مان زنده کنیم. با این اتفاق نسل جدید مان به ویژه نسل دهههای هفتاد، هشتاد و نود تحت تأثیر قرار میگیرند.
* قرار است بنیاد مد و لباس و سبک زندگی چه اقدام اساسی را در این حوزه انجام دهد؟
پایگاه مادست فشن و مداسلامی فرانسه، ایتالیا و آمریکا است و انگلیس در مقام بعدی قرار دارد. این کشورها سرآمدان مد دنیا هستند. یعنی پس از مدلی که در پاریس مد میشود، آن مدل به خاورمیانه و سپس آسیای شرقی میآید و در نهایت وارد ایران میشود. در ایران به این صورت است که آن مدل مذکور جهانی ابتدا از این نقاط شروع میشود؛ فی المثل شمال تهران. منطقه النگ دره گرگان، خیابان گلسار رشت. شهرهای کنار سواحل. پس از این نقاط مدلها کم کم وارد هفت تیر و جنوب شرق تهران و حتی با کیفیت پایینتر وارد مترو میشود.
اگر امروز میخواهیم جامعه جوان مان متناسب با فرهنگ کشور خودش لباس بپوشد، باید فرهنگ و المانهای مد خودمان را در عرصههای جهانی عرضه کنیم. هدف اصلی مان در بنیاد همین است که جزییاتش را در آن برنامه دوساله در وب سایت به نشانی nfclf.com منتشر شده است. ما برای این دو سال برنامهریزی کردهایم تا بسیاری از برندهای مطرح دنیا که بتوانند المانهای ایرانی اسلامی را جهانی کند برنامه مشترک داشته باشیم. با آنها وارد صحبت شویم تا در نهایت بسیاری از ویژگیهای پوشیدگی فرهنگ ما وارد طراحیها و لباسهای شأن شود.
* یعنی برندهای مهم جهان به دنبال فرهنگ ما هستند؟
آنها دنبال فرهنگ ما نیستند بلکه در پی گرفتن بازار ۸۰ میلیونی ایران هستند. اگر برندهای مطرح جهانی بصورت رسمی در ایران حضور یابند و براساس المانهای فرهنگی کشور با همکاری هنرمندان ایرانی، فی المثل مدلهای سوزن دوزی سیستان و بلوچستان را وارد طرحها و مدلهایش کرد و با این محتوا به تولید لباس پرداخت و در نهایت در ایران نمایندگی گرفت و با المانهای ایرانی لباس تولید کرد یعنی شما وارد مارکتینگ جهانی شدهاید و به نوعی کج دهنی به تحریم هاست.
وقتی حوزه مد لباس به عنوان صنایع خرد محسوب میشود و عددهایی که در بانکها جا به جا میشود رقمی نیست که مشمول بحث تحریمها شود.عموماً صنایع سنگین جزو تحریمها محسوب میشوند. شاید در این میان برخی از شرکتها به واسطه همکاری با نهادهای ایرانی بترسند که تحریم شوند درحالی که با دورزدن برخی از موارد این مشکل مرتفع میشود. این فرآیند کلی کار ماست ودر بنیاد به دنبال این هستیم که فرهنگ و لباس فاخر پارسی را به جهان ببریم و بگوییم این لباس فقط برای ایران نیست بلکه برای ایران کهن است. تاجیکستان، ازبکستان و همه کشورهای حوزه ایران کهن که شبیه فرهنگ ما لباس میپوشند.
برای مثال لباسهایی که مردم گرگان میپوشند، مشابه آن لباس را در تاجیکستان مشاهده میکنید. میان مردم گرگان و تاجیکستان لباس مشترک است. حالا ما دور هم جمع شویم و به بازار داخلی هشتاد میلیونی مان فکر میکنیم در حالی که بازار هشتاد میلیونی داخل کشور را کشورهایی همچون چین، بنگلادش و ترکیه پر کردهاند. طبق بررسیهای مطرح جهانی در هفت کشور اسلامی؛ متوجه شدند که ایران به عنوان مصرف کننده در حوزه مد و لباس در رقمی بالغ بر بیلیون دلاری است. این درحالی است که ما به عنوان صادرکننده جایی در کشورهای اسلامی نداریم.
یکی از برنامهها این است که کلکسیون لباس اقوام ایرانی را در مجموعه سعدآباد به عنوان یک گنجینه جمع آوری کنیم. درصدد تجمیع لباس اقوام ایرانی در یک نقطه هستیم. امروز بخشی از این لباس در موزه مردم شناسی و بخشی دیگر در کاخ گلستان و بخشهایی در دیگر نقاط کشور است. حتی آن بخشی که در کاخ گلستان موجود است، احیا نشده و بسیار قدیمی و مندرس شده است زیرا به درستی این لباسها نگهداری نمیشود.
* البته تصوری را شاهد هستیم مبنی بر اینکه لباسهای فاخر مربوط به دوره پهلوی دوم است که در کاخها نگهداری میشود....
دلیل این تصور مربوط میشود به یک هنرمند بنام مثلاً کیوان خسروانی که کل مسؤولان وقت کشور قبل از پیروزی انقلاب اسلامی پشت این هنرمند بودند. او طراح لباسهای سوزندوزی و معمار بود. اما این پرسش مطرح میشود که آیا حمایتهایی که از این هنرمند انجام شد، از دیگر هنرمندان هم انجام شد؟ آیا هنرمندان دیگر کشور فرصت چنین حمایتهایی را از مسؤولان داشتند؟ معتقدم پس از انقلاب اسلامی هزاران نفر بهتر از کیوان خسروانی در ایران متولد شد که در دنیای سوزن دوزی بهترین هستند.
ما باید از پوشش لباس فاخر پارسی استفاده کنیم. لباس فاخر پارسی هیچ جایش برهنه نیست. باید کلمه را تغییر دهیم تا برای نسل جدید ملموس باشد و همه گیر؛ در عین حال اصل پوشیدگی که بخشی از دین ماست نیز تأمین میشود ما نمیتوانیم آن حمایتهای لازم را از هنرمندان داشته باشیم، زیرا تعدادشان زیاد است. ما نباید کیوان خسروانی را یک هنرمند خاص بدانیم چراکه ما برای هنرمندان امروز حمایت ویژه ای نداشتیم که همچون کیوان خسروانی در دنیای طراحی مد و لباس بدرخشند. ما در این کشور استعدادهای بالقوهای داریم که هنوز تبدیل به بالفعل نشده اند.
* بسیاری از لباسهایی که امروز بر تن جوانان و نوجوانان هستیم، مناسب آنها نیست.
زیرا جنسهایی در کشور فروخته میشود که ضعیف است. لباسهای مثلاً زاپ دار در شأن یک شهروند ایرانی با آن تاریخ پوشاک چند هزار ساله نیست. گرچه به سلایق شأن احترام میگذارم. با قوانین کاری ندارم، شلوار زاپ دار جریمه دارد یا نه اما آیا شأن یک شهروند ایرانی این است؟ آیا مد ایرانی درست را به او عرضه کرده ایم؟ اینها سوالاتی است که باید با دقت و به درستی پاسخ داده شود و راه حل های مناسبی برای آن درنظرگرفته شود.
* درباره مد اسلامی در کشور کاری انجام شده است؟
در هیچ نقطه دنیای مدی تحت عناوین ادیان چون مسیحی، یهودی؛ مد نداریم. لهاذا ما نباید تنها برای خوشایند مقامات کار کنیم بلکه باید متناسب با جامعه به فعالیت بپردازیم. ما با نسل جوانی روبرو هستیم که دغدغه مان پوشیدگی آنهاست. در دهه شصت شما میتوانستید در خصوص حجاب به دخترخانمی بگویید که حجاب صدف درون مروارید است. امروزبا دهه هشتاد و نودی روبرو هستیم که دنیای شأن با هوش مصنوعی عجین شده است. آنها چنین ادبیاتی را نمیتوانند قبول کنند. نوع گفتمان با این دههها متفاوت از دهههای شصتی است.
برای مثال بچههای دهه شصتی در ایام ۲۲ بهمن [خودم متعلق به نیمه دوم دهه شصت هستم]؛ به دنبال این بودند که چگونه کلاسشان را تزئین کنند. این موضوع برایشان به عنوان یک ارزش تلقی میشد.
اگر امروز نسل جدیدمان به سمت و سوی دیگری میرود به دلیل عملکرد نهادهایی است که طی ۴۵ سال گذشته بودجههای فرهنگی در اختیارشان بوده و نتوانستهاند کاری نهادینه انجام دهند که ارزشهای فرهنگ ایرانی در نسل جدید عجین شود. آنها در این حوزه مسؤول هستند و باید پاسخگو باشند نه آن دختر ۱۷ و ۱۸ ساله که تنها مصرف کننده بازار هستند.
دنیا خودش را به او عرضه کرده است و ما نتوانستهایم خودمان را به خوبی به این نسل جدید عرضه کنیم. اما اگر المانهای امروزی را با المانهای تاریخی پیوند بزنیم. و اگر به ما اجازه بدهند، تا دو سال آینده این هدف متعالی را محقق خواهیم کرد. ما در دوازدهمین جشنواره مد و لباس فجر، هنرمندی داشتیم که در اروپا شرکت تولید لباس داشت. او در جشنواره لباسی را طراحی کرده بود که جایزه زرین گرفت. به او پیشنهاد دادیم تا تا لباس فاخر پارسی را بعنوان یک مجموعه کار کند و حالا او به جشنواره کن دعوت شده است.
* در اینکه دنیا تشنه فرهنگ ایرانی است، شکی نیست...
دنیا تشنه عناصر فرهنگ ایرانی است و کافیست که شما اینها را به دنیا عرضه کنید. اگر مسؤولان متوجه اهمیت این حوزه باشند کل اعتبارات یک وزارتخانه را هزینه میکردند تا حوزه مد و لباس ایران در سطح جهان مطرح شود. اگر مروری بر فشن شوهای امروز داشته باشید، متوجه یونیک بودن و جنسیت زدایی از لباسها میشوید. لباسهای ایرانی شبیه هیچ کشوری نیست شاید قدری شبیه هندوستان و پاکستان باشد اما برای اهلش و متخصصین قابل تشخیص است.
* برنامهای هم برای چاپ کتاب در خصوص لباس اقوام دارید؟
قرار است در قالب کتابی مصور و فاخر ۴۰ دست لباس اقوام ایرانی را در استانداردهای جهانی چاپ کنیم. وقتی در این حوزه وارد شدیم متوجه شدیم اینجا گوشهای از اقیانوس بی کران هنر و فرهنگ ایرانی است و اگر بخواهیم در این حوزه کتاب منتشر کنیم، چیزی بالغ بر صد شماره میشود. طی شش ماه گذشته مطالعهای که در حوزه مد و لباس داشتم، متوجه شدم آنقدر در این حوزه محتوا وجود دارد که هنوز نتوانستهایم به یک اجماع برسیم. هر استان حتی قم و سمنان دارای لباس محلی هستند شاید برای عموم این سبک لباسها خیلی شناخته شده نباشد. در این مطالعات متوجه شدم که بین لباس همه قومیتهای مان اصل پوشیدگی ثابت است.
چنانچه لباس اقوام ایرانی را در قالب مدرن مطرح میکنید، نتیجه مطلوبی حاصل میشود. بسیاری از افراد چنین اقدامی را انجام دادند و تجارتهای موفقی بوده. بنظر میرسد اگر این اتفاق رخ دهد، مشکل پوشیدگی حل میشود.
امروز شاهد هستیم که اصطلاحاً آنلاین شاپ ها برندهای دیگر را به کشور میآورند و در نهایت پول باربری میگیرند و چند برابر قیمت لباسی که قیمتش است را به علاقمندان برندهای خارجی میفروشند. ما برای مقابله با این موضوع میتوانیم برند را به داخل کشور دعوت کنیم تا آنها براساس المانهای ایرانی تولیدات خودشان را داشته با استفاده از ظرفیت هنرمندان ایرانی داشته باشند. برای مثال برندهای جهانی خط تولیدشان در عربستان متفاوت از آسیای شرقی است.
ما همیشه از دو گروه ضربه خوردهایم که میتوان به متجددین غزب زده و متحجرین کم دین اشاره کرد. زیرا هر دو گروه تفکرهایی را در جامعه مطرح میکنند که هیچ ربطی به فرهنگ ما ندارد و فرهنگ ما برهنگی نیست
حتی آنها میتوانند خط تولید مستقلی در ایران داشته باشند. اگر بخواهیم در مقیاس جهانی کار کنیم باید به اندازه بودجه وزارتخانه پول خرج کنیم اما از آنجایی که نمیتوانیم این کار را بکنیم پس بهتر است از فرصتهای جهانی که آنها دارند و از این خلأ فکری و هنری و تاریخی شأن استفاده کنیم.
ما در این مسیر هستیم تا بتوانیم لباسهای اقوام ایرانی را مدرنیزه کنیم. دوم آنکه کلکسیون اقوام ایرانی را دردوسال آینده از همه استانها تجمیع کنیم تا این لباسها دوخته و در مجموعه سعدآباد یا هر نقطه تاریخی مناسب دیگر به نمایش دائمی بگذاریم؛ تا زمینه ارتباط این موزهها با دانشگاههایی که در زمینه مد و لباس (چه در داخل و چه در خارج از کشور) هستند، ایجاد کنیم. زمانی که شما بستر تخصصی لباس را به فضاهای آکادمیک دنیا عرضه کردید، در حقیقت آنها می آیند روی این المانها کار میکنند.
* خانم پازوکی چشم انداز فعلی بنیاد ملی مد و لباس و سبک زندگی چیست؟
حجاب در قانون اساسی است. ما باید از پوشش لباس فاخر پارسی استفاده کنیم. لباس فاخر پارسی هیچ جایش برهنه نیست. باید کلمه را تغییر دهیم تا برای نسل جدید ملموس باشد و همه گیر؛ در عین حال اصل پوشیدگی که بخشی از دین ماست نیز تأمین میشود. شما نمیتوانید با نسل جدید با همان گفتمان دهه شصتی صحبت کنید. اصلاً بحث حجاب و مذهب را کنار بگذارید و با این ادبیات صحبت کنیم که حجاب در قانون اساسی ما آمده است. همانطور که در فرانسه همه ملزم به رعایت قانون هستند، در ایران هم باید همه موظف به رعایت قانون پوشیدگی باشیم وعفت چیزی است که منجر به سلامت جامعه میشود. پوشیدگی و عفاف باهم لازمه رشد یک جامعه است.
ادامه دارد...