به گزارش خبرنگار مهر، وحید زندی فخر یکی از کارشناس حوزه تحقیقات علوم دامی کشور در یادداشتی اختصاصی برای مهر نوشت؛
وزیر جهاد کشاورزی در تازهترین اظهارات خود، از توسعه دامپروری کشور در مقیاس صنعتی و خرد سخن گفت. همیشه حمایت از واحدهای بزرگ و صنعتی، مطمح نظر کارشناسان و سیاست گذاران بوده است، در حالی که توسعه واحدهای کوچک و سنتی، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. اما این بار، محمد علی نیکبخت وزیر جهاد کشاورزی، حرف آخر را زد و خط مشی سیاستهای حمایتی را به درستی تعیین کرد. تاکید بر توسعه واحدهای سنتی و خرد هم راستا با تولیدکنندگان صنعتی و بزرگ، از توجه بالای این مقام مسئول خبر میدهد. چرا که به عقیده الوین تافلر، یکی از بزرگترین پژوهشگران عرصه سیاسی و اجتماعی، در قرن حاضر موج سوم تمدن آغاز شده و تغییرات عظیم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در راه است. او عقیده دارد که بعد از انقلاب صنعتی، شیوه تولید به سمت انباشت سرمایه و تولید انبوه پیش رفت؛ تا جایی که واحدهای بزرگ تولیدی، واحدهای کوچک را از سر راه برداشتند و خود یکه تاز عرصه بازار شدند. اما این روند هم اکنون در حال تغییر است. زیرا ظهور موج سوم، تمام معادلات عصر صنعتی را به هم زد و دوباره واحدهای کوچک مقیاس، شبیه آنچه که در تمدن موج اول یا همان عصر کشاورزی حاکم بود، شروع به عرض اندام کردند. البته این بازگشت، با نوع ابتدایی خود تفاوتهایی خواهد داشت. چراکه این بار، تکنولوژیهای پیشرفته یاریگر تولیدکننده بوده و تولید با مقیاس کوچک را برای وی تسهیل خواهد کرد. این موضوع دقیقاً همان مفهوم توسعهای است که وزیر جهاد کشاورزی بر آن تاکید کرد. به عبارتی، دغدغه تولید پایدار برای واحدهای بزرگ، دلیل نادیده گرفتن واحدهای کوچک یا سنتی نیست. کما اینکه در حال حاضر، از حدود ۱۷ هزار واحد فعال مرغداری در کشور، بخش قابل توجهی را کوچک مقیاسها تشکیل میدهند. از طرفی، بیش از ۴۰ درصد گوشت و شیر داخلی نیز با توانمندی واحدهای متوسط و خرد تأمین میشود. بنابراین طبق نظریه تافلر، سمت و سوی سیاست وزارت جهاد کشاورزی، در جهت تغییرهای بنیادی است که میتواند آینده صنعت دامپروری را درخشانتر کند.
البته دانشهای فنی عرضه شده توسط محققان علوم دامی کشور نیز مصداق بارز همین سیاست است. تولید خوراک کامل دام به منظور استفاده واحدهای خرد، ثبت ۶ نژاد مرغ بومی اصلاح نژاد شده با همکاری معاونت امور تولیدات دامی برای بهره برداران روستایی و اصلاح نژاد گروهی گوسفند افشاری با مشارکت بهره برداران محلی، تنها نمونههای کوچکی از دستاوردهای برنامه ریزی شده در راستای توسعه واحدهای کوچک مقیاس و سنتی است.
اما باید توجه داشت که اتصال افقی و عمودی این واحدها نیز حفظ شود. یعنی واحدهای کوچک تولیدی در عین استقلال، میتوانند با تشکیل زنجیرهها به شکل عمودی به هم متصل شوند و اتصال افقی آنها نیز با شکل گیری کنسرسیومها تکمیل شود. این همان مقولهای است که «مانوئل کاستلز»، پژوهشگر سرشناس ارتباطات آن را در قالب نظریه شبکه سازی عنوان میکند.
شبکهها مجموعهای از گرههای به هم پیوسته هستند که هر کدام به صورت مستقل عمل میکنند اما بستر ایجاد شده ارتباطی، کلیت ایجاد شده بین آنها را حفظ خواهد کرد. با حذف یا از بین رفته یک گره، خللی در بقیه واحدها ایجاد نمیشود و در این پیوند افقی، هیچ گرهی (در اینجا واحد کوچک بهره بردار) بر دیگری برتری ندارد. چنین شبکههایی میتوانند برای تمام واحدهایی که در طول زنجیره وجود دارند، شکل بگیرد. به عنوان مثال، یک واحد تولید مرغ گوشتی یا واحد پرواربندی گوساله، در حالی که عضو زنجیره تولید است (اتصال عمودی) باید با دیگر واحدهای هم تولید خود ارتباطی تنگاتنگ داشته باشد (اتصال افقی). ارتباطی که او را در مواقع بحرانی از سقوط و ورشکستگی نجات میدهد و بهره بردار، امنیت تولید بالاتری خواهد داشت. بنابراین وظیفه اتحادیهها و انجمنها در این میان، بسیار حساستر و پررنگتر میشود؛ در مقابل، این شبکه سازی ها قدرت مجموع تولید در سطح کلان را افزایش داده و میتواند تعادل عرضه و تقاضا را بر مبنای واقعیتهای موجود در بازار، حفظ کند.
به هر حال، توسعه واحدهای کوچک مقیاس، نه تنها قادر است به توانمندی جوامع محلی به ویژه روستاییان و کاهش نرخ بیکاری کمک کند، بلکه در کاهش وابستگی به واردات نهادههای خوراک نیز منجر خواهد شد. زیرا این واحدهای کوچک، بخش اعظم خوراک مورد نیاز خود را از ظرفیتهای داخلی تأمین میکنند و وابستگی بسیار کمتری به نهادههای وارد شده از کشورهای خارجی دارند.