اصابت موشک به بال راست هواپیما، اف‌پنج وارسته را حدود ۳۰ تا ۴۰ متر به راست پرتاب کرد. موتور سمت چپ نیز پس از لحظه از کار افتاد. در همان‌لحظات موشک دیگری از زمین شلیک شد.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: کتاب «خلبان وارسته؛ خاطرات سرتیپ دوم خلبان آزاده محمدجعفر وارسته» نوشته احمد مهرنیا سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شد. امیرْ وارسته ازجمله خلبانان هواپیمای شکاری اف‌پنج است که سال ۱۳۶۵ به اسارت درآمد و پس از پایان جنگ تحمیلی در جریان تبادل اسرای خلبان، به میهن بازگشت.

پرونده «معرفی عقابان آسمان ایران» آذرماه سال ۱۴۰۰ برای مرور کتاب‌های خاطرات خلبانان نیروی هوایی در خبرگزاری مهر باز شد که تا به‌حال خاطرات خلبانانی چون فضل‌الله جاویدنیا، منوچهر شیرآقایی، صمدعلی بالازاده، محمد عتیقه‌چی، محمد غلامحسینی، علی‌اکبر صیاد بورانی، عبدالحمید نجفی، حسینعلی ذوالفقاری، یدالله شریفی راد، غلامعلی شیرازی، فرج‌الله براتپور، محمد صدیق‌قادری، محمدرضا صلواتی و بهرام علیمرادی در قالب آن بررسی و مرور شده‌اند.

در ادامه و در شانزدهمین‌قسمت از مجموعه «معرفی عقابان آسمان ایران» به زندگی و خاطرات امیر آزاده جانباز محمدجعفر وارسته در قالب کتاب «خلبان وارسته» می‌پردازیم؛

* از ابتدا تا اعزام به آمریکا و بازگشت به ایران

محمدجعفر وارسته متولد ۱۰ شهریور ۱۳۲۸ است که پس از گرفتن دیپلم در سال ۱۳۴۹ در معاینات پزشکی و آزمون‌های ورودی دانشگاه افسری نیروی زمینی شرکت کرد اما در نهایت، نیروی هوایی را انتخاب و فرم استخدامش را پر کرد. به این‌ترتیب، اول شهریور ۱۳۴۹ وارد دانشکده خلبانی شد.

بنا بود وارسته خردادماه ۱۳۵۰ برای تکمیل آموزش‌ها به آمریکا اعزام شود اما این‌اتفاق ۲۷ شهریور آن‌سال رخ داد. او ابتدا به پایگاه هوایی لکلند در شهر سن‌آنتونیو رفت و پس از پایگاه آموزش همراه با دانشجوی دیگری به‌نام مرعشی‌زاده به پایگاه هوایی ریس منتقل شد که ایرانیان قدیمی‌تری آن‌جا حضور داشتند؛ ازجمله ستوان سوم علیرضا نمکی، ستوان سوم علی شمس و دانشجویانی چون محمود خضرایی، نادر محرم‌نژاد، رضا سعیدی، محمدرضا صلواتی، محمد ملک، چنگیز سپهر، سعید آقاسی‌بیک.

با پشت سر گذاشتن آموزش پرواز با هواپیماهای T41 و T37، وارسته به هواپیمای T38 رسید که در دوره آموزشی آن، با شهید عباس بابایی همکلاس شد و در مجموع، با گذشت ۲ سال از ورود به آمریکا، دوره خود را به پایان رسانده و بهمن‌ماه ۱۳۵۱ به ایران بازگشت.

* انتخاب F5 تایگر و اعزام به دزفول

وارسته به پرواز با هواپیمای فانتوم F4 علاقه‌مند بود اما به‌گفته خودش، نیازی به مرخصی تحصیلی دور از تهران (پیش از انتخاب هواپیمای شکاری) نداشت. به همین‌دلیل، هواپیمای F5 را انتخاب کرد و وارد کلاس‌های دوره زمینی این‌هواپیما در پایگاه یکم شکاری مهرآباد شد. همدوره‌ای‌های وارسته در این‌دوره خلبانانی چون علی تبریزی، عباس حزین، جعفر مردانی، محمد پیرزمانی، رحیم ذوقی مقدم و رحیم سلطانی بودند.

پس از پایان دوره اولیه هواپیمای F5، وارسته برای طی دوره آموزشی رزمی شکاری به گردان ۴۱ آموزشی پایگاه دزفول معرفی شد. ورود او به پایگاه دزفول مربوط به اردیبهشت ۱۳۵۲ است که تیمسار امیر کامیابی‌پور فرماندهی این‌پایگاه را به عهده داشت. با پیوستن اسماعیل محترم‌امیدی و علی عابدی به جمع اعزامی‌ها، تعداد آن‌ها به ۹ نفر رسید و دوره رزمی اف‌پنج را آغاز کردند. یکی از خاطرات وارسته از این‌دوره، یک‌راید پرواز با امیر خلبان مرتضی فرزانه است که در آن‌مقطع افسر امنیت و پرواز بود و در مقطع ابتدایی جنگ فرماندهی پایگاه دوم شکاری تبریز را به عهده داشت.

* ازدواج و اعزام به بوشهر

دوره آموزشی پرواز با شکاری اف‌پنج برای محمدجعفر وارسته، روز ۱۲ شهریور ۱۳۵۲ به پایان رسید و او و همراهشان برای اعزام به پایگاه تازه‌تاسیس بوشهر آماده شدند. در این‌فاصله او ازدواج کرده و سپس خود را به گردان ۶۱ شکاری پایگاه بوشهر معرفی کرد. فرمانده این‌گردان در آن‌برهه سرگرد نادر میرزایی بود. خلبانانی هم که برای خدمت در گردان ۶۱ انتخاب شدند، به این‌ترتیب بودند: محمدرضا تابش‌فر، ناصر دژپسند، محمد حق‌شناس، محمد حاجی، اسدالله بربری، چنگیز سپهر، محمدعلی عشریه، نورمحمد هداوندخانی، کاظم عباس‌نژادی، صمد عسگری، قاسم موگویی، فرهاد زند، همایون وفایی، مهدی اثنی عشری، فریدون ارباب، علی‌رضا کلبادی، مجید تقوی، محمد وکیلی ظهیر، شهاب‌الدین طباطبایی سلطانی، علی گیلانی، حسن جلالی و محمدرضا شاهی.

با گذشت بیش از یک‌ماه از ورود این‌نیروها به گردان ۶۱، دژپسند، اثنی عشری و حاجی به هواپیمای فانتوم F4 منتقل شدند.

* لیدرسومی، طی دوره معلمی اف‌پنج و اعزام دوباره دزفول

وارسته پس از ورود به پایگاه بوشهر، لیدرچهار شد. سپس توانست در شهریور ۱۳۵۴ به جایگاه لیدر سه ارتقا یافته و دوره معلمی اف‌پنج را هم از ۲۸ تیر ۵۵ با اساتیدی چون تابشفر، محمود صباحت، فریدون ارباب، شهاب‌الدین سلطانی و قاسم موگویی آغاز کرد.

اواخر مرداد ۱۳۵۵ بود که وارسته و تعدادی از همدوره‌ای‌هایش برای پرواز با اف‌پنج‌های E و F به پایگاه دزفول اعزام شدند. تعدادی از دوستان دیگرش نیز برای پرواز با هواپیمای F14 از بوشهر به پایگاه اصفهان منتقل شدند. ناصر ادراکی، عباس حزین، جعفر مردانی و حسن هرندی ازجمله این‌خلبانان بودند.

پایگاه ششم شکاری بوشهر، طی روزهای پایانی دی‌ماه ۱۳۵۵ به هواپیماهای فانتوم اختصاص پیدا کرد و خلبانان اف‌پنج این‌پایگاه به دو پایگاه تبریز و دزفول منتقل شدند. وارسته در این‌برهه، چون معلم‌خلبان بود، برای خلبانی F14 انتخاب نشده و به اصفهان نرفته بود. به همین‌دلیل به گردان آموزشی دزفول منتقل شد تا به‌اصطلاح شاگرد بِپراند.

به این‌ترتیب طی دوماه پایانی سال ۵۵ وارسته به‌عنوان معلم‌خلبان وارد گردان ۴۱ دزفول شد. در آن‌مقطع زمانی، تیمسار حبیب خامنه‌ای فرمانده پایگاه مورد اشاره و سرگرد اسماعیلی حسینی هم فرمانده گردان ۴۱ بود. وارسته پس از تحویل مسئولیت معلم‌خلبانی با این‌شاگردان و به‌اصطلاح هنرجویان روبرو شد: مهدی بادکوبی، صمد ابراهیمی، محمد رحیمی، اصغر صدری نوشاد، عباس علمی و رضا زعیم.

* مشاهده شروع جنگ در پایگاه مهرآباد

اردیبهشت ۱۳۵۸ بود که وارسته به گردان اف‌پنج پایگاه مهرآباد منتقل شد. آبان‌ماه آن‌سال هم به‌عنوان رئیس دسک کرمانشاه در ستاد لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه منصوب شد. آذر ۵۸ برای ماموریتی یک‌هفته‌ای به پایگاه دزفول مامور شد و سپس به مهرآباد برگشت. فرمانده پایگاه دزفول در آن‌روزها سرهنگ فریدون طالب‌دوست بود.

وارسته در شروع جنگ در پایگاه مهرآباد خدمت می‌کرد و روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ شاهد بمباران پایگاه مهرآباد توسط ۳ فروند توپولوف ۲۲ دشمن بوده است. او روایت می‌کند: «یک فروند بویینگ ۷۰۷ با سقوط بمب روی آن به آتش کشیده شد و خلبان یک فروند هواپیمای هرکولس که روشن و در پارک بود، برای دور شدن از حریق حرکت کرد. اما به دیوار آشیانه تعمیرات برخورد و بال سمت چپش آتش گرفت.» (صفحه ۷۲)

* آغاز پروازهای جنگی و ماموریت‌های ویژه بمباران

خلبان محمدجعفر وارسته روز اول مهر، ۲ پرواز اسکرامبل، روز دوم مهر یک‌پرواز و روز چهارم هم یک‌راید پرواز اسکرامبل را در کارنامه جنگی خود ثبت کرد. با رسیدن روز پنجم مهر، با امریه ستاد نیروی هوایی همراه با ۳ فروند اف‌پنج دیگر از پایگاه مهرآباد به پایگاه دزفول رفت تا ۴ فروند مورد اشاره در خدمت پایگاه چهارم قرار گرفته و جلوی پیشروی نیروی زرهی دشمن را بگیرند.

او و محمود محمدی نوخندان، روز ۱۲ مهر برای بمباران نیروگاه برق بصره از دزفول به پرواز درآمدند که در این‌ماموریت محمدی نوخندان مورد اصابت قرار گرفته و اقدام به خروج اضطراری کرد. اما وارسته پس از آن‌که خود به اسارت درآمد، از سرنوشت این‌همرزمش آگاه شد با رسیدن به دزفول، وارسته اولین‌ماموریت ویژه بمباران خود را که هدفش جاده تدارکاتی نیروهای دشمن از بصره به نشوه و پاسگاه مرزی طلاییه بود، انجام داد. او توسط زنده‌یاد حسین یزدان‌شناس توجیه شد و خلبان شماره دوی ماموریت هم که در بالش پرواز کرد، ستوان شهرام گرام‌آهنی بود. وارسته روز ششم‌مهر ۵۹، دو ماموریت جنگی دیگر انجام داد و در روز هفتم به تهران بازگشت. این‌خلبان طی روزهای هشتم و نهم مهر، دو راید پرواز اسکرامبل در پایگاه مهرآباد انجام داد و روز دهم، دوباره به پایگاه وحدتی دزفول بازگشت.

وارسته از یازدهم تا پایان مهر، ۱۳ ماموریت بمباران نیروهای تدارکاتی دشمن را در اماره و فکه و همچنین شکار تانک در اطراف بستان، هویزه و سوسنگرد را با موفقیت انجام داد. ۶ پرواز اسکرامبل و گشت‌زنی را نیز در همین‌بازه زمانی در کارنامه خود ثبت کرد. او و محمود محمدی نوخندان، روز ۱۲ مهر برای بمباران نیروگاه برق بصره از دزفول به پرواز درآمدند که در این‌ماموریت محمدی نوخندان مورد اصابت قرار گرفته و اقدام به خروج اضطراری کرد. اما وارسته پس از آن‌که خود به اسارت درآمد، از سرنوشت این‌همرزمش آگاه شد. او روز ۱۳ مهر نیز در یک‌پرواز اسکرامبل حضور داشت و خاطره‌اش از روز چهاردهم مهر ۵۹ این است که دوباره صحبت از تخلیه پایگاه دزفول بود.

ماموریت بعدی وارسته و دوستانش، بمباران تجمع گسترده نیروهای عراقی در حوالی بستان بود. این‌ماموریت مربوط به روز ۱۹ مهر و طرح آن، یک‌ماموریت ۴ فروندی است. خلبان محمد وکیلی ظهیر یک‌روز پیش‌تر به‌عنوان مامور از تهران به پایگاه دزفول مامور شده بود و به‌عنوان شماره ۳ در این‌پرواز حضور پیدا کرد که مورد اصابت پدافند دشمن قرار گرفت. دیگر خلبان حاضر در این‌ماموریت محمودی جدیدی بود. وارسته فردای بازگشت از این‌ماموریت، روز ۲۰ مهر برای بمباران جاده الاماره و قطع خطوط مواصلاتی دشمن به پرواز درآمد که در این‌پرواز، محمود رئیسی او را همراهی می‌کرد.

یکی از خاطرات وارسته از روزهای پایانی مهر ۵۹، تلاش برای جلوگیری از پیشروی نیروهای عراقی به‌سمت خرمشهر و روزهای محاصره آبادان است. او می‌گوید: «سرهنگ حسن جلالی فرمانده وقت گردان ۶۲ بوشهر از بی بی سی شنیده بود عراقی‌ها در حال پیشروی به سمت خرمشهر هستند و تقریباً آبادان را محاصره کرده‌اند. صبح روز بعد ۸ فروند فرستاد و به ما هم گفت پل پشت سر نیروهای عراقی را بزنیم. همراه صمد ابراهیمی رفتم. پل را ندیدیم. دور زدیم. کنار پل مارد نیروهای عراقی را دیدیم و بمب‌ها را رویشان ریختیم.»

عملیات بمباران نیروهای متراکم پشت کرخه نیز از دیگر ماموریت‌های محمدجعفر وارسته در مهرماه ۵۹ است که همراه با سروان محمود جدیدی و در بیست و نهمین‌روز مهر انجام شد.

* فانتوم‌ها برای کمک به دزفول می‌آیند

تا روز سوم آبان، وارسته ۲۲ ماموریت خطرناک در دزفول و همچنین چندپرواز عملیاتی در تهران انجام داده بود. پس از آن‌که سروان محمدعلی فرزین (عشریه) چهارم آبان در شمال غرب اهواز مورد اصابت پدافند دشمن قرار گرفت و در خاک خودی اجکت کرد، یکی از نیروهای منافق و نفوذی او را در قالب یک‌فرد محلی به شهادت رساند. روز ششم آبان امریه‌ای صادر شد که طبق آن خلبانان سرهنگ دوم به بالا مجاز به انجام ماموریت نبودند. وارسته در آن‌اوضاع و شرایط از صبح روز چهارم تا ۱۲ آبان در پایگاه مهرآباد پروازهای آلرت و اسکرامبل داشت و روز سیزدهم برای ۵ روز مرخصی گرفت.

ماموریت کشف و شناسایی و انهدام نیروهای پشتیانی عراق در جاده مواصلاتی العماره از دیگر ماموریت‌های وارسته در آبان ۵۹ است که روز بیست و پنجم این‌ماه انجام شد و او با کامبخش ضیایی همراه بود که خلبان نامبرده در این‌ماموریت مورد اصابت پدافند دشمن قرار گرفته و به شهادت رسید پس از مرخصی به وارسته دستور داده شد یک‌فروند F5 را به پایگاه دزفول برساند. اتفاق بعدی این بود که روز ۱۵ آبان چهارفروند F4 فانتوم D برای کمک به پایگاه دزفول رفتند. خلبانانشان نیز افرادی چون سرگرد ناصر کاظمی، محمود خضرایی، سروان ایرج محبی، بهرام فیروزی و … بودند.

ماموریت کشف و شناسایی و انهدام نیروهای پشتیانی عراق در جاده مواصلاتی العماره از دیگر ماموریت‌های وارسته در آبان ۵۹ است که روز بیست و پنجم این‌ماه انجام شد و او با کامبخش ضیایی همراه بود که خلبان نامبرده در این‌ماموریت مورد اصابت پدافند دشمن قرار گرفته و به شهادت رسید.

دیگر عملیات مهم دیگر سال ۵۹ که وارسته در آن حضور داشت، ۳ ماموریت در روز ۱۵ دی است که عملیات نصر جریان داشت. او در این‌ماموریت‌ها، یک‌بار با همراهی ستوان محمود نعیمی، یک‌بار با همراهی ایرج محبی و مرتبه دیگر با همراهی سرگرد خضرایی در هواپیمای فانتوم، اقدام به حمله به دشمن کرد.

* شروع سال ۶۰؛ اف‌پنج‌های شناسایی مسلح می‌شوند

با شروع سال ۱۳۶۰، وارسته در اولین‌روز فروردین به پایگاه تبریز مامور شد که این‌ماموریت یک‌هفته طول کشید و سپس به تهران بازگشت. روایت او از وضعیت همرزمانش در آن‌روزهای موشک‌باران دزفول این‌گونه است: «بعضی از همکاران ترجیح می‌دادند در گروه‌های دوسه نفره زیر پل‌های بتنی کنار خیابان اصلی که محل گذر سیلاب بود بخوابند.»

وارسته خردادماه ۶۰ به گردان ۱۱ شکاری پایگاه مهرآباد رفت که فرمانده‌اش سرگرد ناصر رضوانی و جانشینش بهرام ایکانی بود. با حضور در این‌گردان، به وارسته دستور داده شد سرهنگ دوم فریدون ذوالفقاری رئیس عملیات پایگاه مهرآباد را روی هواپیمای شناسایی RF5 چک کند. در نتیجه وارسته ۴ سورتی پرواز را به‌عنوان معلم ذوالفقاری انجام داد.

اتفاق مهم دیگری که در آن‌مقطع زمانی در پایگاه یکم و گردان شناسایی‌اش رخ داد، این بود که موشک حرارتی سایندوایندر روی بال RF5 که یک‌هواپیمای شناسایی و فاقدسلاح بود، قرار بگیرد. انجام پرواز آزمایشی برای ارزیابی عملکرد موشک مورد اشاره به وارسته سپرده شد.

* ماموریت‌های ثامن‌الائمه و طریق‌القدس

عملیات ثامن‌الائمه ۵ مهر ۱۳۶۰ انجام شد و وارسته طی روزهای پنجم و ششم مهر، اجرای دو ماموریت بمباران نیروهای دشمن در پادگان اشغال‌شده حمید را به عهده گرفت. او پس از ثامن‌الائمه به تهران بازگشت و حوالی آذر ۶۰ با ابلاغ دوباره سرهنگ فریدون ذوالفقاری به دزفول رفت. به این‌ترتیب در عملیات طریق‌القدس که از ۸ آذر آغاز شد، دو ماموریت بمباران انجام داد و یک‌هفته بعد به تهران بازگشت. وارسته می‌گوید در طریق القدس پروازهای پشتیبانی توسط پایگاه‌های دزفول، بوشهر، همدان و امیدیه انجام می‌شد.

* پروازهای فتح‌المبین و بیت‌المقدس

محمدجعفر وارسته در عملیات فتح‌المبین طی روزهای اول تا سوم فروردین ۶۱، سه‌ماموریت بمباران انجام داد. در عملیات بیت‌المقدس هم در یک‌ماموریت، جاده نشوه طلاییه جفیر و در ماموریتی دیگر شمال بستان را در قالب ماموریت‌های دوفروندی بمباران کرد.

روز سوم خرداد ۶۱ هم که خرمشهر به‌طور کامل آزاد شد، وارسته سه‌پرواز گشت رزمی هوایی انجام داد.

* ماموریت‌های غرب و بمباران اجلاس کومله، دموکرات و بعثی‌ها

اواسط مهر ۶۱، وارسته به پایگاه تبریز منتقل شد و بین خلبان‌هایی قرار گرفت که برای پشتیبانی نزدیک هوایی از نیروهای شمال غرب کشور، به همدان رفتند. این‌ماموریت پس از دو هفته به پایان رسید و وارسته به تبریز بازگشت. در آن‌برهه، سرهنگ دوم محمدجواد ورتوان فرمانده پایگاه دوم شکاری تبریز بود و وارسته که برای مدتی فرماندهی گردان ۲۱ شکاری را عهده‌دار بود، معاون عملیات ورتوان شد.

روز ۲۷ دی ۱۳۶۲ اجلاسی بین سران حزب کومله، دموکرات، پیش‌مرگان کرد و نظامیان بعثی در شهر گلاله عراق برگزار شد که ماموریتی چهارفروندی برای زدن این‌اجلاس ابلاغ شد. لیدر این‌پرواز محمدجعفر وارسته بود و ستوان یکم جواد محمدیان، سروان اصغر میلانی و ستوان یکم ولی‌الله بزرگی همراهی‌اش می‌کردند.

* پایگاه امیدیه و دیگر ماموریت‌های پیش از اسارت

۱۱ دی ۱۳۶۳ وارسته به پایگاه پنجم شکاری امیدیه مامور شد. هدف از این‌کار (مامور کردن خلبانان پایگاه‌های دیگر) این بود که نیروهای مورد نیاز امیدیه تامین شود. وارسته در این‌ماموریت، ۵ سورتی پرواز اسکرامبل انجام داد و ۱۹ دی به پایگاه اصلی خود یعنی تبریز بازگشت. ماموریت بعدی او، بمباران دوفروندی پادگان و ایستگاه رادار رواندوز با همراهی سروان علی نصیری وطن بود که با موفقیت انجام شد.

پس از این‌ماموریت، شهید عباس بابایی معاون عملیات نیروی هوایی به وارسته گفت برای فرماندهی پایگاه شکاری تبریز، راهی این‌پایگاه شود. وارسته نیز راهی این‌پایگاه شد اما در این‌باره نکته مهمی را در کتاب خاطراتش مطرح کرده، و آن هم این‌که چون تعداد معلم‌خلبان‌های پایگاه دوم کم بود، خودش باید مانند دیگر خلبانان در ماموریت‌های ویژه بمباران و حمایت از نیروهای سطحی و همچنین پروازهای اسکرامبل حضور پیدا می‌کرد در عملیات آفندی قادر ۲ که روز ۱۶ شهریور ۱۳۶۴ انجام شد، دو فروند F5 با خلبانی منصور محمدی آزاد و محمد یوسفی برای پرواز و وارسته به‌عنوان رزرو در نظر گرفته شدند. با اعلام نقص فنی توسط یوسفی، وارسته به‌جای او پرواز و در ماموریت شرکت کرد. او حین پرواز، سه هلی کوپتر بزرگ روسی را در هوا دید که همزمان با بمباران هدف، یکی از هلی‌کوپترها را هدف قرار داد.

یکی از ماموریت‌های مهم وارسته که البته به‌صورت پرواز نبوده، بازگرداندن یک‌فروند هواپیمای بویینگ ۷۰۷ است که برای بازرسی و تعمیرات اساسی در پاکستان بود. او روز ۲۶ مهر ۱۳۶۵ به پاکستان رفت و پس از ۳۵ شبانه‌روز توقف در کراچی، همراه با گروه اعزامی، هواپیما را تحویل گرفته و به ایران بازگشت. پس از این‌ماموریت، شهید عباس بابایی معاون عملیات نیروی هوایی به وارسته گفت برای فرماندهی پایگاه شکاری تبریز، راهی این‌پایگاه شود. وارسته نیز راهی این‌پایگاه شد اما در این‌باره نکته مهمی را در کتاب خاطراتش مطرح کرده، و آن هم این‌که چون تعداد معلم‌خلبان‌های پایگاه دوم کم بود، خودش باید مانند دیگر خلبانان در ماموریت‌های ویژه بمباران و حمایت از نیروهای سطحی و همچنین پروازهای اسکرامبل حضور پیدا می‌کرد.

ماموریت ویژه دو فروندی بمباران پادگان و تاسیسات شهر اربیل و همچنین ماموریت دوفروندی بمباران مناطق نظامی شهر رانیه در ۷ آذر ۶۵ در آستانه شروع عملیات کربلای ۵ دیگر ماموریت‌هایی بودند که وارسته پیش از اسارت انجام داد.

اسارت در زمستان ۶۵

پس از پایان عملیات آفندی کربلای ۶، ماموریت بمباران پادگان اردبیل و منازل سازمانی اطرافش در روز ۱۳ بهمن ۶۵ به محمدجعفر وارسته واگذار شد. این‌ماموریت، یک‌روز پیش‌تر به‌دلیل افشا و لو رفتن، به‌دستور سرهنگ عباس بابایی لغو شده و باید در روز سیزدهم بهمن انجام می‌شد. پرواز مورد اشاره هم دوفروندی بود و وارسته در آن، هاشم نعمتی را در بال خود داشت. او روایت کرده در ۱۳۰ مایلی پایگاه تبریز، دوفروند هواپیمای گشتی دشمن را دیده اما به پرواز ادامه داده است.

با رسیدن روی هدف و تنها یک‌ثانیه پس از رهاکردن بمب‌ها، دو اف‌پنج ایرانی در جهت مخالف یکدیگر اقدام به گردش کردند که ناگهان یک‌موشک رولند فرانسوی به هواپیمای وارسته برخورد کرده و پرنده را در حالت غیرقابل پرواز قرار داد.

اصابت موشک به بال راست هواپیما، اف‌پنج وارسته را حدود ۳۰ تا ۴۰ متر به راست پرتاب کرد. موتور سمت چپ نیز پس از لحظه از کار افتاد. در همان‌لحظات موشک دیگری از زمین شلیک شد که به‌دلیل ارتفاع بسیار کم هواپیما از سطح زمین، در فاصله ۵۰ متری بالای هواپیما منفجر شد و ترکش‌هایش از بدنه اف‌پنج عبور کرده و تعدادی از آن‌ها هم به دست وارسته که مشغول هدایت هواپیما بود، برخورد کردند. در این‌همین‌لحظه، وارسته دسته اجکت را کشیده و از هواپیما خارج شد.

به این‌ترتیب سرهنگ‌دوم محمدجعفر وارسته با رسیدن چتر نجاتش به زمین، توسط نیروهای دشمن به اسارت درآمد.

* استخبارات و اردوگاه تکریت

در قدم اول پس از اسارت، وارسته به ساختمان استخبارات شهر اربیل منتقل شد. روز ۲۵ بهمن نیز به مقر رادیوتلویزیون عراق برده شد تا در مصاحبه‌ای تلویزیونی شرکت کند. او در برهه آغاز اسارت، محمدعلی کیانی و احمد فلاحی دوتن از خلبانان فانتوم را دید و موفق شد این‌سوال را از آن‌ها بکند که «چه‌کسانی با شما هستند؟» دوخلبان یادشده نیز ضمن بیان این‌که به‌حالت مفقودالاثر نگهداری می‌شوند، گفتند حسن نجفی خلبان کابین عقب احمد مرادی که با F14 به عراق پناهنده شد، نیز همراه آن‌هاست.

باگذشت ۳۹ روز از اسارت وارسته، او بالاخره وارد اردوگاه اسرای تکریت شد و مورد استقبال اسرای قدیمی‌تر مانند منصور کاظمیان کابین عقب عباس دوران در عملیات بغداد قرار گرفت. ارشد این‌گروه از اسرای ایرانی، رضا ایران‌منش از افسران نیروی انتظامی بود. وارسته می‌گوید یکی از خلبانان اسیری که در این‌برهه کمک زیادی به او کرده، محمدصدیق قادری از خلبانان فانتوم است. همچنین از ابوالقاسم عبیری و سرشاد حیدری هم نام می‌برد.

* بند چهار پادگان صلاح‌الدین

پس از اردوگاه تکریت، وارسته و دیگر خلبانان اسیر به بند ۴ پادگان نظامی معسگر صلاح‌الدین منتقل شدند. خلبانانی که در این‌پادگان اسیر بودند، طبق روایت وارسته از این‌قرارند: پادگان عظیم نظامی معسگر صلاح‌الدین. بند چهار / خسرو غفاری، داود صحتی دهخوارقانی، نصرت دهخوارقانی، ابوالفضل مهراسبی، حاجی ابراهیم بازسفیدپی، هوشنگ ازهاری (حیدرنجات)، اسدالله اکبری فراهانی، سید حسین کریمی‌نیا، حسن لقمان‌نژاد، سرشاد حیدری، کرم‌رضا مکری، رضا لبیبی، محمدرضا صلواتی، یدالله عبدوس، جواد پویانفر، کاوه کوهپایه عراقی، منوچهر روادگر و...

* اسیر جدیدی وارد می‌شود

یکی از خاطرات وارسته از دوران اسارت، ورود یوسف سمندریان به جمع اسرای خلبان است. سمندریان همان‌طور که می‌دانیم در ماموریت دوفروندی بمباران سلیمانیه همراه با عباس رمضانی بود که هر دو خلبان مورد اصابت پدافند دشمن قرار گرفتند و در نتیجه سمندریان به اسارت درآمده و رمضانی نیز به دست نیروهای کرد مبارز ضدصدام افتاد و به نیروهای سپاه پاسداران تحویل داده شد.

ماجرای پرواز رمضانی و سمندریان مربوط ۲۳ مرداد ۱۳۶۵ است. اما انتقال سمندریان به اردوگاه صلاح‌الدین خرداد ۶۶ رخ داد که پس از سقوط، مدتی را در سلول انفرادی گذرانده و سپس به جمع خلبانان اسیر بند چهار صلاح‌الدین منتقل شد. علت این‌انتقال هم این بود که از ابتدای خرداد آن‌سال، همه افسرها به بند چهار صلاح‌الدین منتقل شدند ماجرای پرواز رمضانی و سمندریان مربوط ۲۳ مرداد ۱۳۶۵ است. اما انتقال سمندریان به اردوگاه صلاح‌الدین خرداد ۶۶ رخ داد که پس از سقوط، مدتی را در سلول انفرادی گذرانده و سپس به جمع خلبانان اسیر بند چهار صلاح‌الدین منتقل شد. علت این‌انتقال هم این بود که از ابتدای خرداد آن‌سال، همه افسرها به بند چهار صلاح‌الدین منتقل شدند.

پس از اضافه‌شدن سمندریان به جمع اسرا، وارسته به اداره مرکزی استخبارات عراق منتقل و به همین‌دلیل ۱۳ روز از اردوگاه صلاح‌الدین دور شد. او می‌گوید تا ۲۵ مرداد ۱۳۶۶ حدود ۴۳ نفر از اسرای اردوگاه صلاح‌الدین، در اثر ضرب و شتم یا عفونت جراحات پس از اسارت، شهید شدند.

وارسته در خاطراتش از خیانت برخی اسرای خودی هم گفته و روایت کرده این‌افراد دروغ‌هایی درباره خودی‌ها می‌گفتند تا در ازای گرفتن یک‌نخ سیگار پاداش، هموطنانشان کتک بخورند.

* تبعات اسارت در رفتار و کردار آزادگان

۳۱ تیرماه ۱۳۶۷ که زمزمه تبادل اسرا شنیده شد، گروهی که وارسته بین‌شان بود، از اردوگاه صلاح‌الدین تکریت به زندان الرشید بغداد منتقل شد. در مهرماه نیز به اردوگاه ۱۹ منتقل شدند و به‌قول وارسته، ویرانه‌ای متروک برایشان در نظر گرفته شد. وارسته نیز به‌دلیل شدت‌گرفتن درد کمرش، به بیمارستان بزرگ پادگان تکریت منتقل شد. او ۱۳ روز بستری بود و در این‌مدت وضعیت کمر و پاهایش رو به وخامت گذاشت. او سپس با آمبولانس به اردوگاه ۱۹ بازگشت؛ در حالی‌که عصب پای راستش از کار افتاد و این‌پا هر روز لاغرتر می‌شد.

یکی از جملات مهم و غم‌انگیز راوی کتاب «خلبان وارسته» درباره پایان اسارت و جمع‌بندی این‌مقطع از زندگی خلبانان و دیگر آزادگان جنگ از این‌قرار است: «به غیر از تعداد اندکی، بقیه پرخاشگر یا افسرده یا وسواسی یا ناامید شده بودیم.»

پس از اسارت؛ تقدیر از وارسته توسط منصور ستاری فرمانده وقت نیروی هوایی

* آزادی

پس از شروع جریان آزادی و تبادل اسرا، افسر ارشد و خلبانان، آخرین‌گروهی بودند که مبادله می‌شدند. به این‌ترتیب ۷۵ اسیر باقیمانده در اردوگاه ۱۹، روز ۲۱ شهریور ۱۳۶۹ به پادگان بعقوبه منتقل شدند. این‌گروه ۲۴ شهریور آزاد و راهی مرز خسروی شدند. از مرز نیز به قصر شیرین و سپس قرنطینه منتقل شدند.

مرحله پس از قرنطینه نیز انتقال به کرمانشاه و سپس فرودگاه مهرآباد بود. وارسته از فرودگاه مهرآباد به منطقه مسکونی قصر فیروزه منتقل شد و ۳ شبانه‌روز را در قرنطینه به سر برد.

دوران اسارت این‌خلبان ۳ سال و ۷ ماه و ۱۱ روز طول کشید.

* بازنشستگی

محمدجعفر وارسته در کتاب خاطرات خود، این‌گونه گله و شکایت می‌کند که خلبانانی چون او پس از آزادی از اسارت، به بازی گرفته نشدند. او می‌گوید از سال ۱۳۷۲ تا اول شهریور ۱۳۷۹ فقط در آمار نهاجا بوده و نیروی هوایی برایش ۶۶ درصد جانبازی در نظر گرفت که این‌میزان در بنیاد شهید با رقم ۴۰ درصد ثبت شد. به این‌ترتیب وارسته به‌طور رسمی با درجه سرتیپ دومی بازنشسته شد.

برچسب‌ها