به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «برخلاف عقربه ساعت» نوشته الن جین لانگر به تازگی با ترجمه علی اکبر عبدالرشیدی توسط انتشارات مهکامه منتشر و روانه بازار نشر شده است. محتوای این کتاب در اصل شرح یک آزمایش علمی مهم در موضوع پیری است.
الن لانگر استاد دانشگاه هاروارد و همکارانش نام برنامه پژوهشی خود را بر این کتاب نهاده است. وی معتقد است که انسان اولین یاور خود و بهترین پزشک خودش است، روانشناسان و پزشکان متخصص به نظر او دومین یاور انسان هستند. وقتی از خرد زندگی صحبت میکند، تأکید دارد که سلامت انسان متفکر باید هدفمند باشد. بنابراین متن این کتاب هم بی آنکه در نگاه اول به نظر بیاید یک متن فلسفی و عملی است.
ایدههای مطرح شده در این کتاب الهام گرفته از دیدگاه اگزیستانسیالیستها و نظریه روانکاوی فروید است، با این تفاوت که امکان آزمودن تجربی فرضیات او وجود دارد. هدف او آن است که نشان دهد پیروی از کلیشههای فرهنگی برای افرادی مفید است که به طور فزاینده ای خود را محصول انتظارات جامعه میدانند و گاهی ناخودآگاه آنها را میپذیرند؛ پذیرشی که به ضرر آنهاست. لانگر کتابش را از چشم انداز سالخوردگی نوشته و تأکید میکند بخشهای مختلف بدن ما در حال تغییر است و هر کاری که در جوانی با بخشهای گوناگون بدن انجام میدادیم، در پیری باید به نحو دیگری انجام دهیم.
تأکید بر آن است که همه ما از پیر شدن خود و بیماریهایی مانند نسیان که در سالخوردگی به سراغمان میآید، نگران هستیم. لانگر اما کوشیده است با نوشتن این کتاب به گونهای خواننده را راهنمایی کند که با خواندن آن مانند یک ورزشکار که بر ضعف جسمانی خود غلبه میکند، خیالات ناخوش در مورد پیری خود را مرتفع سازد. اما آیا به آن سطح از آگاهی خواهیم رسید که بتوانیم سالخوردگان را آن گونه که هستند ببینیم؟ آیا کاری هست که بتوانیم از سالخوردگان بیاموزیم و در زندگی خودمان به کار ببندیم؟ فرد پیر، هر روز با محیط اطرافش در کلنجار است. زیرا محیط پیرامون پیران را نه پیران ساخته اند و نه برای پیران طراحی شده است. لانگر تمام این کلیشههای فرهنگی را به چالش میکشد و میگوید: پیری فقط یک واکنش است به فشارهای فرهنگی و اجتماعی جهان مدرن. با این نگرش آیا میتوانیم ذهنیت خود را نسبت به سالخوردگی و شرایط زیستی پیران تغییر دهیم؟ شاید باورکردنی نباشد اما نویسنده ثابت میکند در محیط بدون تهدید و آرام، زوال عقل پیران از بین میبرد.
این کتاب دلیلی قوی است برای ثابت کردن تأثیر انتظارات و باورها بر نحوه عملکرد بدن، درمان بیماریها و البته پیری. نویسنده به شیوهای قانع کننده استدلال میکند که ما باید یاد بگیریم از طریق تمرین ذهن آگاهی کنترل بیشتری بر سلامت خود داشته باشیم. لانگر در این اثر جسورانه از روانشناسی امکان حرف میزند و کلیشه سنگرایی (ageism) را پشت سرمیگذارد، تا جایی که هدفهای به ظاهر دور از دسترس دوران سالخوردگی مانند: بهبود بینایی، ظاهر شادابتر، کاهش وزن، بهبود عملکرد قلب و رگها، کاهش ریسک ابتلاء به انواع سرطان و آلزایمر، تنها تعداد اندکی از دستاوردهایی هستند که تکنیکهای ذهنآگاهی او برای بدن به ارمغان میآورد.