خرمشاد گفت:یکی از موانع تولید علم، عدم توانمندی محققان علوم انسانی به مسائل به شیوه روشمند است چون شیوه محققان ما روشمند نیست نمی‌توانند محتوای مناسب و جذاب تولید کنند.

به گزارش خبرگزاری مهر، به همت دبیرخانه جشنواره بین‌المللی فارابی و با همکاری پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی نشست تخصصی «کارنامه علم بومی در بوته نقد» روز دوشنبه ۷ آبان ماه برگزار شد.

محمد باقر خرمشاد؛ استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، در بخشی از این نشست سخنرانی خود را با عنوان «چالش‌ها و موانع بومی سازی علوم انسانی در ایران» ارائه کرد و گفت: امکان بومی سازی علوم انسانی در هر جامعه‌ای از جمله ایران وجود دارد. این مفروض من است اما بومی سازی به معنای بسته شدن به روی دیگران نیست و از سوی دیگر انسان دارای مسائل مشترک است اما زیست بوم‌های مختلف مسائل مختلف ایجاد می‌کند که پاسخ خودش را می‌طلبد. پس در هر تمدنی آنچه تولید می‌شود پرداختن به مسئله‌های جامعه خود است. اندیشمندان جامعه صنعتی درباره انسان صنعتی حرف می‌زند و این مسائل به طور مثال برای انسان آفریقایی کاربردی ندارد.

وی افزود: در بحث علوم انسانی باید ابتدا دید علم، علوم و علوم انسانی چیست. علوم انسانی نوعی از شناخت است که موضوعش انسان و ابعاد مختلف آن است.

وی با بیان اینکه بومی سازی در دو بعد مطرح است عنوان کرد: بومی سازی یک واژه انفعالی به نظر می‌رسد یعنی چیزی نیست ولی هست. این نیست در برابر هست می‌خواهد واکنش نشان دهد اما از جهت دیگر رهایی بخشی در آن است چون آنچه هست را برای خودش کافی نمی‌داند و می‌خواهد امور کاربردی برای خودش داشته باشد.

این استاد دانشگاه با طرح این سوال که چه کسانی در جغرافیای فعلی از بومی سازی علوم انسانی حرف می‌زنند؟ توضیح داد: چرا در غیر غرب فقط صحبت از بومی سازی است؟ آیا این به معنای غربی زدایی از علوم انسانی است؟ آیا بومی سازی امر مختص ایران اسلامی است؟ آیا مسئله عالم علوم انسانی غربی با غیر غربی یکی است؟

وی یادآور شد: به نظر می‌رسد می‌توان به بومی سازی آری گفت اما مبانی غربی و غیر غربی. به نام اثبات گرایی بومی سازی ممکن است چون هست‌های جوامع با هم متفاوت است و همه اندیشمندان غربی به مسائل جوامع خود پرداختند. وبر و مارکس مسئله اش سرمایه داری جامعه غربی بوده است. اما اکنون سرمایه داری مسئله ما هم شده است. شاید این مسئله باعث شده در علوم سیاسی در دو دهه گذشته از نظریه‌های غیر غربی بیشتر استفاده می‌کنیم.

خرمشاد افزود: اگر بخواهیم با مبانی غیر غربی مطرح کنیم مفروض این است که به جز مبانی غربی می‌شود به مبانی دیگری اشاره کرد که به تبیین مسئله‌های انسان‌های غیر غربی و غربی کمک کند مانند مبانی اشراقی، وحیانی و...

وی با طرح موانع و چالش‌ها در پاسخ به این سوال که آنچه که امکان تحقق و شکل گیری علوم انسانی بومی در ایران را کاهش می‌دهد چیست؟ گفت: موانع و چالش‌ها به دو دسته ذهنی و عینی تقسیم می‌شوند.

این استاد دانشگاه بیان کرد: موانع ذهنی بود که در تأسیس جشنواره فارابی من را اذیت کرد. در ایران توسط جامعه علمی کشور علوم انسانی علم دانسته نمی‌شود. چه متخصص و جامعه علمی علم را فنی و مهندسی می‌داند نه علوم انسانی را. چون این علوم پاسخ عینی و فوری دارد. گویی بود و نبود علوم انسانی فرقی ندارد و مشخص نیست که قرار است چه بکند و به چه می‌خواهد پاسخ دهد. از سوی دیگر چیزی است که انسان نمی‌تواند خودش کتاب بخواند و عالم علوم انسانی شود اما در علوم تجربی و پایه این طور نیست.

خرمشاد با بیان اینکه گویی علوم انسانی در ایران تخصص نیست و نوعی آگاهی است افزود: به همین دلایل شاید هیچ فردی برای امر دقیق و مدیریتی به عالم علوم انسانی مراجعه نمی‌کند چون نوعی ضعف و فقر فرهنگ عمومی در نگرش به علوم انسانی است. از سوی دیگر فقدان و ضعف اعتماد به نفس در محققان علوم انسانی وجود دارد. بسیاری از محققان حتی نظریه پردازی را در علوم انسانی لازم نمی‌دانند.

وی با تاکید بر اینکه تجربه گرایی و تجربه ستیزی توأمان در علوم انسانی ایران وجود دارد و هیچکدام به غایت صورت نمی‌گیرد گفت: به طور مثال تولیدات تجربه گرایان علوم انسانی درباره انقلاب اسلامی با تولیدات غربی در این باره برابری نمی‌کند چون آنها به آن غالب وفادار هستند و می‌فهمند اما علوم انسانی درون از پدیده بومی خودش هم نمی‌تواند جذابیت کافی تولید کند.

این استاد دانشگاه درباره موانع عینی نیز توضیح داد: مسئله محور نبودن علوم انسانی در این موانع مهم است یعنی مردم درباره علوم انسانی به عنوان مسکن درد فکر نمی‌کنند و تصور از عالم علوم انسانی این است که دکتر حرف است.

وی افزود: مانع دیگر عدم توانمندی محققان علوم انسانی به مسائل به شیوه روشمند است چون شیوه محققان ما روشمند نیست نمی‌توانند محتوای مناسب و جذاب تولید کنند. ضعف روش تحقیق در علوم انسانی محسوس است و در علوم سیاسی به ویژه بیشتر به چشم می‌آید.

وی با اشاره به عدم تسلط محقق به بنیادهای بومی علوم انسانی از جمله تاریخ و تمدن ایران که می‌تواند یاریگر محقق برای حلاجی مسائل جامعه ایرانی باشد گفت: عدم فرصت و علاقه محققان به تعقیب دقیق چند مسئله با هدف فهم آن و استخراج نظریه آن یکی دیگر از موانع است. ما محققانی کمی داریم که سال‌ها روی یک پروژه کار کرده باشند.

خرمشاد با اشاره به اینکه انتظار من از علوم بومی در ایران این نیست که نظریه تولید کرده باشد که روی میز بگذاریم بیان کرد: بلکه برخی از مدافعان این علم می‌خواهند منفذی ایجاد کنند که در برابر هژمونی علم مسلط بایستد. علم بومی در ایران توانسته این ترک را ایجاد کند.